انتخاب حاکم و حکومت و مشارکت مردم در فرایند تصمیم گیری سیاسی از مهمترین رفتارهای سیاسی است.
بسیاری از متفکران، آرای عمومی را همان افکار عمومی منطبق بر دموکراسی غربی یا لیبرالیسم میدانند و برخی نیز آرای عمومی را به منزله وجدان بیدار ملت دانسته یا به یک دادگاه فاقد قوه قضایی مانند میکنند وگاه نیز آن را ضمیر باطنی مردم و قدرت سیاسی گمنام مینامند.
به تصریح قانون اساسی «حاکمیت مطلق بر جهان و انسان از آن خداست و هم او انسان را بر سرنوشت اجتماعی خویش حاکم ساخته است.
هیچ کس نمی تواند این حق الهی را از انسان سلب کند، یا در خدمت منافع فرد یا گروهی خاص قرار دهد و ملت این حق خدادادی را از طرقی که در اصول بعد میآید اعمال میکند».
یعنی کسی نمیتواند این حق خدادادی را که انسانها میتوانند در سرنوشت خود نقش داشته باشند و خود برای زندگی خویش تصمیم بگیرند، از بین برده و فردی یا جمعی برای همهی انسانها تصمیم بگیرند بلکه باید همه افراد از این حق استفاده کرده و در سرنوشت خویش نقش داشته باشند.
یکی از مواردی که لازمه کرامت انسان به شمار می رود آن است که انسان بر سرنوشت خویش حاکمیت داشته باشد.
منبع: برگرفته از فصلنامه مطالعات تفسیری، ش17، بهروز یدالله پور، سید رضا مؤدب، مقاله کرامت انسان و الزامات آن از منظر قرآن کریم، ص83.
برای مطالعه بیشتر مقاله به لینک زیر مراجعه نمایید
www.namayenarjes.com