بِسم الّلهِ الرحمنِ الرحیم
قال الله العظیم:
... فَاعْلَمْ أَنَّما يَتَّبِعُونَ أَهْواءَهُمْ وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَواهُ بِغَيْرِ هُديً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمينَ( قصص 50)
....بدان که آنان پیرو هوسهای نفسانی خویشاند و کیست گمراهتر از آن کسیکه بدون (پذیرش حق و توجه به)هدایت و رهنمون الهی،از هوس خود پیروی نماید؟ همانا خداوند،قوم ستمگر را هدایت نمیکند.
وَ لَقَدْ وَصَّلْنا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ ( قصص 51)
و ما پیوسته برای آنان سخن گفتیم (و آیات قران را برایشان نازل کریم) شاید که پندگیرند و متذکر شوند.
وَ إِذا یُتْلى عَلَیْهِمْ قالُوا آمَنّا بِهِ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّنا إِنّا کُنّا مِنْ قَبْلِهِ مُسْلِمِینَ ( قصص 53)
و زمانی که (قران) برآنان تلاوت شود.گویند: ما به آن ایمان آوردیم همانا آن، حقی است از طرف پروردگار ما (و) ما پیش از این (نیز) اهل تسلیم بودهایم.
اتصـال تـذکّرات تـربیـتی
نکات مورد توجه آیات:
برای انسان سه دشمن معنوی شمردهاند: جلوه های دنیوی ،تمایلات نفسانی ووسوسه های شیطانی در این میان ،دنیا و جلوههای آن همچون کلیدی است که با حرکت به یک سوی، در را باز میکند و با حرکت به سوی دیگر می بندد، یعنی هم میتوان از آن بهرهی خوب گرفت و هم میتوان آن را در راه بد به کار برد، وسوسههای شیطانی نیز اگر چه نقش آفرین هستند ولی انسان را به گناه مجبور نمیکند. مضافاً بر اینکه شیطان در دل اولیای خدا راه نفوذ و تسلطی ندارد. اما دشمن دوم که از همه کار سازتر است هوا و تمایلات نفسانی است که خطرناک ترین دشمن انسان به شمار میرود.
از سنتهای خداوند،هدایت انسانهاست که لحظهای قطع نمیشود وازطریق آیات الهی،انبیاء و اوصیاءعلیهم السلام و علمای دین، تداوم مییابد.
هماهنگ کردن نفس با دعوتهای الهی به ظاهرکار دشواری است اما باید دانست از آنجا که آیات قرآنی و تکالیف الهی از سوی پروردگار که مربی انسانهاست با موافقت عقل سلیم و فطرت همراه است همگامی نفس با این دو در توان انسان بوده و پیمودن راه رشد و تربیت برای آنانی که مصمم باشند ممکن می باشد.
نکته اول : در آیه اول خداوند از گروهی خبر میدهد که میخواهند سنت زندگی را بر اساس پیروی هوی بنیان نهند و اعتقادی به دین آسمانی که از طرف خدا بر آنان نازل وحی میگردد ندارندو پیرو هوسهای خویش هستند قرآن می فرماید: " فَاعْلَمْ أَنَّمَا يَتَّبِعُونَ أَهْوَاءَهُمْ"ö
انسان های هوا پرست در برابر پیشنهادهای منطقی تسلیم نمیشوند و به بیان قرآن کریم گمراه هستند" وَ مَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَواهُ "
به این علت که اگر آنها حق طلب بوده و راه را گم کرده بودند لطف الهی شامل حالشان می شد ولی به جهت ظالم بودنشان ازاین رحمت پروردگار محروم گشتند. زیرا اعراض از حق و انحراف از راه رشد دارند و این خود ظلم است و خدا مردم ظالم را هدایت را نمیکند." إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمينَ "
نکته دوم :در آیه بعد سنت تربیتی خداوند را با نزول آیات یادآور شده میفرماید: ما پیوسته برای آنان سخن گفتیم شاید متذکر شوند." وَ لَقَدْ وَصَّلْنا لَهُمُ الْقَوْلَ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ "
کلمه "وصلنا"از وصل به معنای ارتباط دادن و متصل کردن است مراد از این اتصال یا پیدرپی بودن تذکرات است و یا هماهنگی و هم سویی مطالبی که ارائه میشود.
آیات گاهی در قالب وعده و گاه در قالب وعید، زمانی در شکل نصیحت و اندرز وگاه دیگر با استدلالات عقلی، یا به همراه تاریخ عبرت انگیز و... نازل شده تا هر قلبی که مختصر آمادگی داشته باشد را به خود جذب کند.
نکته سوم : در آخرین آیه از آیات مورد بحث قران کریم کسانی را معرفی میکند که چون قرآن برآنان تلاوت می شود با شهوتها و هواهای نفسانی خود مخالفت نموده و در پی آن در مقابل پروردگار خویش سرتسلیم فرود میآورند پس آنان از لحاظ نفسانی آماده برای تسلیم به حق بودهاند. " وَ إِذا یُتْلى عَلَیْهِمْ قالُوا آمَنّا بِهِ إِنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّنا إِنّا کُنّا مِنْ قَبْلِهِ مُسْلِمِینَ "
آری اگر روح پاک باشد، با شنیدن حق ایمان میآورد به حقانیت دستورات الهی اعتراف واقرار نموده وتسلیم در برابر پروردگارش می باشد.