احمد عابدینزادره
حقیقت شب قدر
بـا تـوجه بـه آیه شریفه
إنّا أنزلناه فی لیلة القدر
1 که شب قدر ظرف حقایق والای قرآن کریم اسـت، علاوه بر وجود نورانی رسول اکرم صلّی اللّه علیه و اله،هر انسان کاملی که قـلب مطهرش ظرف همه حـقایق و بـطون قرآن باشد،«شب قدر»است.اینک با توضیحی که درباره امامت خواهد آمد،میفهمیم که ائمه علیهم السّلام ظرف همه معارف قرآن و شب قدرند.
تعریف امام
در میان مسلمانان برای«امام»دو تـعریف ذکر شده است.اهل سنت،امام را جانشین پیامبر صلّی اللّه علیه و اله در اداره دین و جامعه دانستهاند که تبعیت از او بر همگان لازم است،ولی دشژاشنمندان بزرگ شیعه معنای وسیعی برای امام قائلاند که خلافت ظـاهری نـیز جزء آن است.ایشان در تعریف امام میگویند: «امامت،خلافت کلی الهی است.»2یعنی امام علاوه بر جانشینی پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله جانشین خدا در همه عالم است؛همان جانشینی که مسجود مـلائک شـد و خدای تعالی هنگام آفرینش آدم علیه السّلام وعده خلافتش را داد و فرمود:
إنّی جاعل فی الأرض خلیفة
3بیتردید کسی میتواند جانشین خدای تعالی گردد که همه صفات او را در خود جمع کرده باشد و مظهر هـمه اسـماء حق تعالی گردد و او،همان انسان کامل است؛ همان گونه که برخی از دانشمندان اسلامی با استفاده از روایات،امام را تعریف کردهاند:
امام،انسان کامل خدایی است که به همه چیزهایی کـه مـردم بـرای تعیین سود و زیانشان به آن مـحتاجاند،عـالم اسـت،بر احکام و اسرار خداوند تعالی امین،از گناه و خطا معصوم و با مبدأ اعلی مرتبط است.و صراط مستقیم و حجت خدا بر بندگانش اسـت.اقـتدای عـموم مردم به او واجب و پیروی از او شایسته است،او نگهبان دیـن خـدا است و مرجع علمی برای حل معضلات و اختلافات و تفسیر مجملات،رهبر سیاسی و اجتماعی،هدایتگر انسانها به کمالات معنوی که شـایسته آنـها هـستند،واسطه رسیدن فیض خداوند تعالی به بندگان و بقیه شئون امـامت که دلایل عقلی و قرآن کریم و روایات بر آنها دلالت دارند.4
امام و قرآن
همانگونه که در تعریف امامت نیز گفته شـد، یـکی از شـئون امام،هدایت انسانها به کمالات معنوی است و فرقی نمیکند که فـرد مـورد هدایت،در چه مرتبهای قرار داشته باشد.از سوی دیگر،میدانیم که قرآن کریم نیز برای هدایت انـسانهاست.پسـ امـام و قرآن هر دو در هدایت انسان سهیماند و مکمل یکدیگر هستند؛چنان که حدیث شـریف«ثـقلین»هـم بر این مطلب تأکید دارد.پیامبر صلّی اللّه علیه و اله میفرماید:
«إنّی تارک فیکم الثقلین ما إن تـمسّکتم بـهما لنـ تضلّوا بعدی کتاب اللّه و عترتی أهل بیتی و إنّهما لن یفترقا حتّی یردا علی الحوض؛5هـمانا مـن در میان شما دو امامت سنگین بجا میگذارم که اگر به آنها تمسک کنید،هـرگز گـمراه نـشوید:کتاب خدا و اهل بیتم،و آنها هرگز از هم جدا نگردند تا در حوض کوثر نزد مـن آیـند».
پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله قرآن و اهل بیت علیهم السّلام را در کنار هم هدایتگر انـسانها مـیخواند؛بـه گونهای که جدایی ناپذیرند و هدایت بدون یکی از آنها ممکن نیست. قرآن نوشتهای است که راهـهای هـدایت انسان به سعادت را مشخص میکند و اهل بیت علیهم السّلام در عمل، راه را نشان مـیدهند و بـا هـمراهی انسانها،آنها را به سر منزل مقصود میرسانند.به عبارت دیگر،قرآن، امام صامت و امام،قـرآن نـاطق اسـت.
علاوه بر تشریک ائمه علیهم السّلام با قرآن کریم در هدایت انسانها،ایـشان بـه معارف بلند قرآن کریم واقفاند و این آگاهی به قرآن در ایشان منحصر است،آیه شریفه
لا یمسّه إلاّ المـطهّرون
6آگـاهی از معارف بلند قرآن کریم را در«مطهرون»منحصر میداند و آیه شریفه
إنّما یرید اللّه لیـذهب عـنکم الرّجس أهل البیت و یطهّرکم تطهیرا
7مطهرون را در اهـل بـیت عـلیهم السّلام منحصر میکند.پس ائمه علیهم السّلام بـه هـمه دقایق و معارف بلند قرآن آگاهاند و به عبارت دیگر،ظرف همه معارف دقیق قـرآن هـستند.
مصداق حقیقت شب قدر
از مـطالب قـبلی نتیجه مـیگیریم،ائمـه عـلیهم السّلام مصادیق شب قدر میباشند؛چـون:
1.ایـشان ظرف همه حقایق والای قرآن هستند.
2.کسی که ظرف همه حقایق قرآن بـاشد، مـصداق حقیقت شب قدر است.
آری،ائمه عـلیهم السّلام چنان که در دیـگر صـفات پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و الهـ جـانشین وی هستند،در این صفت نیز جانشین آن حضرت میباشند.
فاطمه زهرا علیها السّلام و شـب قـدر
درّ یگانه پیامبر اکرم صلّی اللّه عـلیه و اله،حـضرت فـاطمه علیها السّلام کـه مـحورا هل بیت ومادر یـازده امـام است،از مصادیق حقیقت شب قدر میباشد که برخی سخنان وی شاهد بر این مدعاست.حـضرت فـاطمه در یکی از دعاهایش میفرماید:«الحمد للّه الذی لم یجعلنی جـاحدة لشـیء من کـتابه و لا مـتحیرة فـی شیء من أمره؛8حـمد مخصوص خدایی است که مرا انکارکننده چیزی از کتابش و سرگردان در چیزی از امورش قرار نداده است».بـه عـبارت دیگر،مرا بر همه اسرار و حـقایق قـرآن آگـاه کـرده اسـت.و این،بیانگر آن اسـت کـه وجود شریف حضرت فاطمه علیها السّلام ظرف حقایق قرآن عظیم و «شب قدر»است.روایات دیگری هـم بـه صـراحتاین مطلب را بیان میکنند؛از جمله:
الف)عن حـمران قـال سـألت أبـا عـبد اللّه عـلیه السّلام...قال: أممّا قوله
لیلة القدر خیر منألف شهر؛
یعنی فاطمة علیها السّلام....9
امام صادق علیه السّلام در این روایت میفرماید:شب قدر، حضرت فاطمه علیها السّلام اسـت.
ب)امام صادق علیه السّلام در تأویل آیه شریفه
إنّا أنزلناه فی لیلة القدر
10میفرماید:«اللّیلة فاطمد و القدر اللّه فمن عرف فاطمة حقّ معرفتها فقد أدرک لیلة القدر و إنّما سمّیت فاطمة لأنّ الخلق فـطموا عـن معرفتها؛11 شب،فاطمه علیها السّلام و قدر،خداوند متعال است،هرکس قدر را درک کرده است و همانا وی فاطمه نامیده شده است؛چون مخلوقات از شناخت او عاجز شدهاند».
اثبات امامت با شب قـدر
رابـطه امام با شب قدر زمانی نیز رابطهای ناگسستنی است؛به گونهای که امام باقر علیه السّلام شیعیان را برای اثبات حقانیتشان به استفاده از سـوره قـدر چنین ترغیب مینماید:
«یا مـعشر الشـّیعة خاصموا بسورة
إنّا أنزلناه فی لیلة القدر
تفلجوا فو اللّه إنّها لحجّة اللّه تبارک و تعالی علی الخلق بعد رسول اللّه و إنّها لسیّدة دینکم و إنّها لغایة عـلّمنا؛12ای گـروه شیعیان!به وسیلهسوره قـدر بـا مخالفان مناظره کنید تا غالب شوید.به خدا قسم،آن سوره بعد از پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله حجت خداوند تبارک و تعالی بر بندگان است و آن بزرگ دین شما و نهایت علم ماست».
در روایتی دیـگر،امـام باقر علیه السّلام به شیعیان یاد میدهد که چگونه از سوره قدر حقانیت شیعه را اثبات کنند.در این روایت نسبتا طولانی امام صادق علیه السّلام از پدر خود امام باقر علیه السّلام نقل مـیکند کـه مردی در حـال طواف امام علیه السّلام به صورت پوشیده نزد حضرت آمد.امام باقر علیه السّلام میفرماید:
اگر شـیعیان ما به مخالفان بگویند:خداوند عزّ و جلّ به پیامبرش صلّی اللّه عـلیه و اله مـیفرماید:
إنـّا أنزلناه فی لیلة القدر
13تا آخر سوره،آیا پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله چیزی را که در آن شب نمیدانست یـا جـبرئیل علیه السّلام در غیر آن شب به او آورده است،میدانست؟
مخالفان خواهند گفت:نه.بـه آنـها بـگو:آیا حضرت ناچار بود که هرچه را میدانست،آشکار کند؟
آنها میگویند:نه.به آنها بگو:آیـا در آنچه پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله از علم آشکار کرده بود،اختلافی بود؟
اگر گـفتند:نه.به آنها بـگو:اگـر کسی از احکام خدا حکمی بدهد که در آن اختلاف است،آیا با پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله مخالفت کرده است؟میگویند:بلی.
و اگر بگویند:نه،حرف اول خود را نقض کردهاند.
به مخالفان بگو:«تأویل قرآن را کسی جـز خدا و راسخان در علم نمیداند».14
اگر گفتند:راسخان در علم چه کسانی هستند؟ بگو:آنها که در علمش اختلاف نباشد.
اگر بگویند:او کیست؟بگو:همانا پیامبر اکرم و صاحب آن امر است.آیا پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و الهـ تـبلیغ کرد یا نه؟اگر بگویند:تبلیغ کرد،بگو:آیا وی از دنیا رفت و آیا جانشینش علمی دارد که در آن اختلافی نیست؟ اگر بگویند:نه،بگو:جانشین پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله آیه تأییدالهی]مورد تایید است و پیـامبر اکـرم صلّی اللّه علیه و اله فقط کسی را به جانشینی برمیگزیند که به همان حکم وی حکم دهد و در همه اوصاف به غیر از نبوت،همانند او باشد. و اگر پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله کسی را در عـلمش جـانشین قرار ندهد،کسانی را که بعد از ایشان در صلبها قرار دارند،ضایع نموده است.
اگر بگویند:علم پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله از قرآن بود بگو:«حم.سوگند به کتاب روشنگر که مـا آن را در شـبی مـبارک نازل کردیم؛چون(از آغاز خـلقت) هـمواره(سـنت ما)انذار خلق بوده است.در آن شب مبارک هر امری براساس حکمت تدبیر میگردد. (نزول قرآن)فرماین بود از سوی ما،(که)مـا(آنـ را) فـرستادیم».15
اگر بگویند:خدای عزّ و جلّ فقط به سـوی پیـامبران [فرشته]میفرستد.بگو:این امر محکمی که در شب قدر گشوده میشود،از طریق فرشتگان و روح است که از آسمانی به آسمان دیگر یـا از آسـمانی بـه زمین فرو میآیند.
اگر بگویند:فرو آمدن آنها از آسمانی بـه آسمان دیگر است.بگو:در آسمان کسی نیست که از طاعت خدا به معصیتش برگردد.
و اگر بگویند:از آسمانی به زمـین فـرو مـیآیند و اهل زمین نیازمندترین مخلوق به آن هستند.بگو: آیا آنها(اهل زمـین)بـه بزرگی نیاز دارند که حکمش را بپذیرند؟
اگر بگویند:خلیفه،حاکم آنهاست.بگو:«خدا سرپرست و کارساز کسانی اسـت کـه ایـمان آورده باشند، ایشان را از ظلمتها به سوی نور هدایت میکند و کسانی که(به خـدا)کـافر شـدهاند،سرپرستشان طاغوت است که از نور به سوی ظلمت سوقشان میدهد،آنان دوزخیاناند و خود در آنـ بـه طـور ابد خواهند بود».16
قسم به خدا که خداوند-عزّ ذکره-در زمین و آسمان ولیای نـدارد،مـگر آنکه از طرف خدا مورد تأیید است و هرکس تأیید شود،خطا نمیکند و خداوندی کـه یـادش بـزرگ است،در زمین دشمنی ندارد،مگر آنکه مخذول است و هرکه از طرف خدا رها گردد،امـرش درسـت نمیشود.همان گونه که باید امر از آسمان به زمین فرو آید تا اهـل زمـین بـدان حکم کنند،همچنان آنها به سرپرست نیاز دارند.
اگر گفتند:چنین کسی را نمیشناسیم.بگو:هـرچه دلتـان میخواهد بگویید.خدای عزّ و جلّ نمیپسندد که امت را بعد از محمد صلّی اللّه عـلیه و اله رهـا کـند؛به گونهای که حجتی بر آنان نباشد.
امام صادق علیه السّلام فرمود:آن مرد مـکثی کـرد و گـفت: ای فرزند پیامبر خدا!این مسئله مشکلی است.اگر آنها بگویند:حـجت خـدا قرآن است،چه میگویید؟ فرمود:آن وقت به آنها میگویم:قرآن،ناطق نیست که امر و نهی کـند؛لیـکن قرآن اهلی دارد که امر و نهی میکنند.و میگویم:به بعضی از اهل زمین مـصیبتی رخ داده اسـت که در سنت و حکمی که اختلاقی در آن نباشد،و در قـرآن نـیست.عـلم خداوند تعالی برنمیتابد که آن فتنه در زمین ظـاهر شـود و در حکم خداوند تعالی چیزی که آن را برطرف کند و اهل آن را نجات دهد،نباشد.
پس آنـ مـرد گفت:ای فرزند پیامبر خدا!در آنـجا غـالب میشوید.17
بـه طـور خـلاصه،امام باقر علیه السّلام در این روایـت بـا استفاده از استمرار«شب قدر»در سالهای بعد از رحلت پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله،و فـرو آمـدن فرشتگان و روح و ابلاغ احکام سال در آن شب و لزوم حـجت خدا پس از پیامبر اکرم صـلّی اللّه عـلیه و اله،وجود«امام»را اثبات میکند؛امـامی کـه همانند اوب تواند فرتشگان را مشاهده و پیامهای آنها را دریافت کند.
آگاهی از تقدیرات شب قدر
یـکی از رخـدادهای مهم شب قدر،نزول فـرشتگان بـر پیـامبر اکرم صلّی اللّه عـلیه و اله و بـعد از وی بر امام علیه السـّلام و ابـلاغ احکام سال بعد به ایشان است.روایات زیادی این مطلب را تأیید میکنند؛از جمله:
«عـن داود بـن فرقد قال:سألته عن قول اللّه عـزّ و جـلّ
إنّا أنـزلناه فـی لیـلة القدر و ما أدراک ما لیـلة القدر
قال علیه السّلام:ینزل فیها ما یکون من السّنة من موت أو مولود.قلت له:إلی من؟فقال عـلیه السـّلام الی من عسی أن یکون؟إنّ النّاس فی تـلک اللّیـلة فـی صـلاة و دعـاء و مسألة و صاحب هـذا الأمـر فی شغل،تنزّل الملائکة إلیه بأمور السّنة من غروب الشّمس إلی طلوعها من کلّ أمر سـلام هـی له إلی أن یـطلع الفجر؛18
داود بن فرقد گوید:از امام صادق عـلیه السـّلام در مـورد سـخن خـداوند تـعالی که میفرماید:
إنّا أنزلناه فی لیلة القدر و ما أدراک ما لیلة القدر
19پرسیدم.حضرت فرمود:در آن شب آنچه در یک سال رخ میدهد،از جمله مرگها و زایشها نازل میشوند.گفتم:به چـه کسی نازل میشوند؟فرمود:به چه کسی احتمال دارد که نازل شود؟مردم در آن شب در حال نماز و دعا و سؤال(از خداوند متعال)هستند و صاحب این امر در کاری مشغول است.فرشتگان به همراه امور یک سال،از هنگام غـروب خـورشید تا طلوع آن،به سوی او فرو میآیند،همه امور را به سوی او میآورند.آن شب برای او تا طلوع فجر،سالم است».
این روایت بیانگر آن است که فرشتگان در شب قدر بر یـک شـخص خاص فرو میآیند و امور سال آینده را به او تحویل میدهند و از روایات دیگر و همچنین از اینکه امور همگان در دست امام است، میفهمیم که آن شخص خاص،امـام عـلیه السّلام است.
امام صادق عـلیه السـّلام در ضمن روایتی که در تفسیر سوره قدر بیان شده است،میفرماید:
«تنزّل الملائکة علی إمام الزّمان مع روح القدس و قوله تبارک و تعالی
تنزّل الملائکة و الرّوحـ فـیها بإذن ربّهم و یدفعون مـا کـتبوه إلی الإمام و یلقی اللّه ذلک إلی رسول اللّه ثمّ إلی أمیر المؤمنین علیه السّلام ثمّ إلی الأئمّة علیهم السّلام واحدا بعد واحد حتّی یلقوه إلی الإمام ...؛20فرشتگان به همراه روح القدس بر امام زمان نازل میشوند و سـخن خـداوند تبارک و تعالی
تنزّل الملائکة و الرّوح فیها بإذن ربّهم
21[همین معنا را بیان میکند]و ملائکه آنچه را که نوشتهاند،به امام میدهند و خداوند تعالی آن را به پیامبر صلّی اللّه علیه و اله،سپس به امیر مؤمنان علیه السـّلام،سـپس به ائمـه علیهم السّلام یکی بعد از دیگری القا میکند تا آنها به امام(زمان)القا کنند».
جانشینان پیامبر اکـرم صلّی اللّه علیه و اله
بعد از آنکه فهمیدیم پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله جانشینانی دارد کـه بـعد از وی هـر سال در شب قدر فرشتگان بر آنها فرو آمده،احکام سال بعد را به ایشان ابلاغ میکنند،تعیین و مـشخص کـردن آنها ضروری به نظر
میآید؛چون بدون شناخت آنها،تبعیت از ایشان و انجام وظـایفی کـه در قـبال آنها داریم،ممکن نیست.
اولین ایشان حضرت علی علیه السّلام است که در محضر پیامبر اکـرم صلّی اللّه علیه و اله هم پیک وحی را مشاهده میکرد و هم صدای او را میشنید.امیر مؤمنان عـلی علیه السّلام خود در ایـن بـاره میفرماید:
«و لقد سمعت رنّة الشیطان حین نزل الوحی علیه صلّی اللّه علیه و اله فقلت:یا رسول اللّه ما هذه الرّنّة؟فقال:هذا الشّیطان قد أیس من عبادته،إنّک تسمع ما أسمع و تری ما أری إلاّ أنـّک لست بنبیّ و لکنّک لوزیر و إنّک لعلی خیر؛22زمانی که بر پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله وحی نازل شد،ناله شیطان را شنیدم.گفتم:ای پیامبر خدا!این ناله چیست؟فرمود:این شیطان است کـه از مـعبود شدن ناامید شده است.همانا تو آنچه را من میشنوم،میشنوی و آنچه را من میبینم،میبینی، با این تفاوت که تو پیامبر نیستی،ولی وزیر هستی و همانا تو بر خیر هستی».
در روایات زیـادی از پیـامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله تعداد ائمه علیهم السّلام نیز مشخص شدهاند که در این جا ما فقط به برخی از آنها که به موضوع ما هم ربط دارند،اشاره میکنیم.
از امـام هـادی علیه السّلام نقل شده است که امیر مؤمنان علی علیه السّلام به ابن عباس فرمود:«إنّ لیلة القدر فی کلّ سنة و إنّه ینزل فی تلک اللّیلة أمر السّنة و لذلکـ الأمـر ولاة بـعد رسول اللّه صلّی اللّه علیه و اله، أنا و أحـد عـشر مـن صلبی أئمّة محدّثون؛23همانا شب قدر در هر سال است و در آن شب،امر یک سال فرو میآید و آن امر بعد از پیامبر اکرم صلّی اللّه عـلیه و اله صـاحبانی دارد».ابـن عباس گفت:آنها چه کسانیاند؟علی علیه السّلام فرمود:مـن و یـازده نفر از فرزندانم،امامانی هستیم که و فرشتگان با ما سخن میگویند».
از پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله نقل شده است که بـا اصـحابش فـرمود:
«آمنوا بلیلة القدر إنّها تکون لعلیّ بن أبی طالب و لولده الأحـد عشر من بعدی؛24به شب قدر ایمان بیاورید.آن شب(بعد از من)از آن علی بن ابی طالب و یازده فـرزندش اسـت».
در بـرخی روایات نیز همه ائمه علیهم السّلام با اسم مشخص شدهاند؛از جـمله:
جـابر بن یزید جعفی گوید:از جابر بن عبد اللّه انصاری شنیدم که میگفت:«لمّا أنزل اللّه عزّ و جـلّ عـلی نـبیّه یا أیّها الّذین آمنوا أطیعوا اللّه و أطیعوا الرّسول و أولی الأمر منکم
قلت:یا رسـول اللّهـ عـرفنا اللّه و رسوله فمن أولو الأمر الّذین قرن اللّه طاعتهم بطاعتک؟قال صلّی اللّه علیه و اله هم خلفائی یا جابر و أئمـّة المـسلمین بـعدی،أولهم علیّ بن أبی طالب،ثمّ الحسن، ثمّ الحسین،ثمّ علیّ بن الحسین،ثـمّ مـحمّد بن علیّ المعروف فی الثّوراة بالباقر،و ستدرکه یا جابر،فإذا لقیته فأقرئه مـنّی السـّلام،ثـمّ الصّادق جعفر بن محمّد،ثمّ موسی بن جعفر،ثمّ علیّ بن موسی،ثمّ مـحمّد بـن علیّ، ثمّ علیّ بن محمّد،ثمّ الحسن بن علیّ،ثمّ سمیّی و کنیّی حـجّة اللّه فـی أرضـه و بقیّته فی عباده ابن الحسن بن علیّ،ذاک الّذی یفتح اللّه تعالی ذکره علی یدیه مشارق الأرض و مـغاربها،ذاک الّذی یـغیب عن شیعته و أولیائه غیبة لا یثبت فیها علی القول بإمامته إلاّ من امتحن اللّه قـلبه للإیـمان،قـال:فقال جابر:یا رسول اللّه فهل ینتفع الشّیعة به فی غیبته؟فقال صلّی اللّه علیه و اله:إی و الّذی
بـعثنی بـالنّبوّة إنـّهم لینتفعون به یستضیئون بنور ولایته فی غیبیته کانتفاع النّاس بالشّمس و إن جلّلها السـّحاب. یـا جابر هذا مکنون سرّ اللّه و مخزون علمه فاکتمه إلاّ عن أهله؛25وقتی خداوند عزّ و جلّ آیه شریفه
یـا أیـّها الّذین آمنوا أطیعوا اللّه و أطیعوا الرّسول و أولی الأمر منکم
26بر پیامبرش فرو فرستاد،عـرض کـردم:ای پیامبر!خدا و پیامبرش را شناختیم؛اولو الأمری کـه خـدای تـعالی اطاعتشان را همراه اطاعت شما آورده است،چـه کـسانی هستند؟حضرت فرمود:
ای جابر!آنها جانشینان من و امامان مسلمانان بعد از من هستند.اول آنها علی بـن ابـی طالب،سپس حسن،سپس حـسین،سـپس علی بـن حـسین،سـپس محمد بن علی-که در تورات بـه«بـاقر»معروف است و ای جابر!تو او را ترک خواهی کرد.وقتی او را دیدی،سلام مرا بـه او بـرسان-سپس صادق جعفر بن محمد،سـپس موسی بن جعفر،سـپس عـلی بن موسی، سپس محمد بـن عـلی،سپس علی بن محمد،سپس حسن بن علی،سپس همنام و همکنیهام،حجت خـدا در زمـین و یادگار او در میان بندگانش،پسر حـسن بـن عـلی است.او کسی اسـت کـه خداوند تعالی به دسـتانش مـشرقها و مغربهای زمین را فتح میکند.او کسی است که از شیعیان و دوستانش غایب میشود؛غیبتی که در آن فـقط کـسانی در قول به امامتش ثابت قدم مـیمانند کـه خداوند قـلبشان را بـرای ایـمان امتحان کرده است.جـابر گفت:ای پیامبر خدا!آیا شیعیان در غیبتش از وی بهرهمند میشوند؟حضرت فرمود: آری،قسم به کسی که مرا به پیـامبر بـرگزیده است،آنها از او بهرهمند میشوند و در غیبتش از نـور ولایـتش روشـنایی مـیگیرند؛هـمچنان که مردم از خـورشید اسـتفاده میکنند،هرچند ابر آن را بپوشاند، ای جابر!این سرّ پنهان خدا و علم پوشیده اوست، پس آن را از غیر اهلش مخفی نـگهدار».
شـب قـدر و ضرورت حکومت جهانی امام علیه السّلام
وجـود شـب قـدر،هـمچون مـعجزهای در نـظام الهی است.در شب قدر برنامهای جهانشمول به امام علیه السّلام ابلاغ میشود که همه ذرات کائنات را فرامیگیرد؛ برنامهای که اگر همه مکتبهای سیاسی جهان جمع شوند،از طرح چـنین برنامهای برای اداره جامعه هر چند کوچک عاجزند؛همچنان که جهانیان حتی از آوردن سورهای کوچک عاجزند.
اهمیت این معجزه همیشگی وقتی آشکارتر میشود که«حکومت واحد جهانی»تشکیل شود و بر اساس هـمین بـرنامه سالانه،برنامه اداره آن نوشته شود. در رأس این حکومت،کسی قرار میگیرد که از برنامه شب قدر آگاه و میتواند براساس همین برنامه، جهان را اداره کند و در چنین شرایطی حق هیچ ذرهای از ذرات وجود ضایع نمیشود و«عـدالت»بـه معنای واقعی تحقق پیدا میکند و زمینه رشد و تعالی انسانها فراهم میگردد.در روایتی اوضاع زندگی در حکومت حضرت مهدی علیه السّلام چنین بیان شده اسـت:
عـمار ساباطی میگوید که به امـام صـادق علیه السّلام گفتم: «جعلت فداک فما نتمنّی إذا أن نکون من أصحاب القائم علیه السّلام فی ظهور الحقّ و نحن الیوم فی إمامتک و طاعتک أفضل أعمالا مـن أعـمال أصحاب دولة الحقّ؟ فقال:سبحان اللّه أ مـا تـحبّون أن یظهر اللّه عزّ و جلّ الحقّ و العدل فی البلاد و یحسن حال عامّة النّاس
و یجمع اللّه الکلمة و یؤلّف بین القلوب المختلفة و لا یعصی اللّه فی أرضه و یقام حدود اللّه فی خلقه و یردّ الحقّ إلی أهله فـیظهروه حـتّی لا یستخفی بشیء من الحقّ مخافة أحد من الخلق؛27فدایت شوم!حال که در خدمت شما(امام حاضر)بودن و در چنین اوضاعی از شما اطاعت کردن از اعمال اصحاب دولت حق بهتر است،چرا بـاید آرزو کـنیم که از اصـحاب حضرت قائم(عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف)باشیم؟ حضرت در پاسخ فرمود:خداوند پاک و منزه است، آیا دوست ندارید کـه خداوند عزّ و جلّ حق و عدالت را در سرزمینها آشکار کند و حال عموم مـردم را نـیک گـرداند و در میان مردم،(وحدت)کلمه و میان دل... های پراکنده انس و الفت ایجاد کند و خدا در زمین نافرمانی نشود و حدود خـداوند در مـیان مخلوقات اقامه شود و حق به صاحبانش برگردد و حق را آنگونه آشکار کنند که چـیزی از آنـ بـه سبب ترس از احدی از مخلوقات مخفی نماند؟».
خصوصیاتی که از حکومت حق از جمله«عدالت گسترده»در این روایت بـیان شده است،برخاسته از هماهنگی میان برنامه تکوین و تشریع است و فقط کسی میتواند آن را اجـرا کند که از برنامههای خـدای تـعالی برای بندگانش،با خبر باشد و او،همان امام علیه السّلام است که در«شب قدر»آن برنامه را دریافت میکند. ما نیز به درگاه خدا دعا میکنیم تا تحقق این روز را نزدیکتر بفرماید.
پینوشتها
(1).قدر2/:«هـمانا ما قرآن را در شب قدر فرو فرستادیم».
(2).بدایة المعارف الإلهیة فی شرح عقائد الإمامیة،سید محسن خرازی،ج 2، ص 8،موسسه نشر اسلامی،قم،614 ق،چ 2،
(3).بقره03/:«همانا من در زمین جانشینی قرار میدهم».
(4).بدایة المعارف الإلهیة فـی شـرح عقائد الإمامیة،ج 2،ص 9.
(5).ارشاد القلوب،حسن بن أبی الحسن دیلمی؛دار الشریف الرضی،ج 1، ص 131،للنشر،بی جا،2141 ق،چ 1.
(6).واقعه97/:«که جز پاکان کسی از آن آگاه نیست».
(7).احزاب33/:«خدا چنین میخواهد که هو رجس و آلایشی را از شـما خـانواده [نبوت]ببرد و شما را از هر عیب،پاک و منزه گرداند».
(8).فلاح السائل،سید بن طاوس حلی،ص 371،انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم،قم.
(9).بحار الانوار،ج 52،ص 79.
(10).قدر2/.
(11).بحار الانوار،ج 34،ص 56.
(12).ج 52،ص 27
(13).قدر1/.
(14).آل عمران7/.
(15).دخـان1/-5.
(16).بـقره752/.
(17).الکافی،محمد بن یعقوب کلینی،دار الکتب الإسلامیة،تهران،5631، چ 4،ج 1،ص 542 و 642.
(18).مستدرک الوسائل،محدث نوری،ج 7،ص 264،موسسه آل البیت علیهم السّلام، قم،8041 ق،چ 1.
(19).قدر1/-2.
(20).بحار الانوار،ج 28،ص 25.
(21).قدر3/:«فرشتگان همراه روح در آن شب به اذن پروردگارشان فرود... میآیند».
(22).نـهج البـلاغه،تـحقیق:صبحی صالح،خطبه 291(قاصعه)،ص 604، تـهران،انـتشارات اسـوه،5141 ق،چ 1.
(23).الکافی،ج 1،ص 235 و 335.
(24).همان،ص 335.
(25).کمال الدین،محمد بن علی بن بابویه(شیخ صدوق)،ج 1،ص 352، دار الکتب الإسلامیة،قم،چ 2،5931 ق.
(26).نساء95/:«ای کسانی که ایمان آوردهاید،خدا را اطـاعت کـنید و پیـامبر و اولو الأمر را اطاعت کنید».
(27).کمال الدین،ج 2،ص 546.