یکشنبه, 01 مهر,1403

­

شنبه, 13 آبان,1402

انتـخاب تکـیه گـاه (ذاریات/ 38 تا40)

انتـخاب تکـیه گـاه (ذاریات/ 38 تا40)

­­­­­­­­تربیت در قرآن­­ ­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­بیاد استاد طاهائی (رحمه الله) مدرسه علمیه نرجس (علیها السلام)­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ 1402/08/02

بسم الله الرحمن الرحیم

قال الله العظیم:

«وَ في‏ مُوسى‏ إِذْ أَرْسَلْناهُ إِلى‏ فِرْعَوْنَ بِسُلْطانٍ مُبينٍ»؛ و در (سرگذشت) موسی ( نیز نشانه و عبرتی است)،آنگاه که او را همراه با حجتی روشن و آشکار به سوی فرعون فرستادیم .

«فَتَوَلَّى بِرُكْنِهِ وَ قالَ ساحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ»؛­پس فرعون با تکیه بر قدرت و سپاهی که داشت ، روی برگرداند و گفت او یا جادوگر است یا جن زده.

«فَأَخَذْناهُ وَ جُنُودَهُ فَنَبَذْناهُمْ فِي الْيَمِّ وَ هُوَ مُليمٌ»؛ پس ما او و سپاهیانش را ( به قهر) گرفتیم و آنان را در دریا افکندیم ، در حالی که سزاوار سرزنش بود.­ (ذاریات38 تا40)

انتـخاب تکـیه گـاه

­­"رکن " به معنای ستون مورد اعتماد و جانب قوی است که انسان به آن اعتماد دارد و تکیه می‌کند.

لغویون این واژه را به معنای مطلق " میل " معنا کرده‌اند .در قرآن کریم در معانی مثبت و منفی­ به کار بسته شده است.استعمال منفی آن در جایی است که شخص یا اشخاص گمان می‌کنند آن شئ یا شخص ستون قابل اعتماد است مانند فرعون که به سپاه وستاد خود اعتماد داشت " فَتَوَلَّى بِرُكْنِهِ" ­­

ویا بعضی از افراد که باتوجه به فضای سیاسی،اجتماعی و فرهنگی به ستمگران گرایش دارند و قرآن نهی نموده می‌فرماید:"وَلا تَرْكَنُوا إِلَى الَّذينَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّكُمُ النَّارُ وَ ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِياءَ ثُمَّ لا تُنْصَرُونَ "

(هود /۱۱۳) چنین افرادی گمان می‌کنند که اگر رابطه‌شان با بیگانه قطع شود به دشواری و اضمحلال می‌افتند در حالی که این گونه پندارها زمینه لغزش هستند.

بی‌تردید هر موجودی در مسیر کمال خود با دشواری‌ها و ناشناخته‌های فراوانی روبرو است از این رو باید­تکیه‌گاهی محکم و پناهگاهی مستحکم داشته باشد. عده‌ای در تعیین تکیه‌گاه دچار اشتباه می‌شوند، برخی به جن پناه می‌برند ."وَ أَنَّهُ كانَ رِجالٌ مِنَ الْإِنْسِ يَعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ الْجِنِّ فَزادُوهُمْ رَهَقاً "­ (جن 6) واینکه مردانی از آدمیان به مردانی از جن پناه می‌برند، پس ( مردان جن) بر طغیان و تباهی آنان افزود.

گروهی به تاج و تخت ، برخی به هوای نفسشان و دسته‌ای به ثروت... این کجروی‌ها بر اثر شناخت نادرست از انسان و کمال اوست. قرآن کریم که کتاب هدایت انسان است خدای سبحان را یگانه پناهگاه و تکیه‌گاه مطمئن برای کمال جویی انسان میداند .

نکته اول: خداوند متعال در آیه ۳۷ سوره ذاریات می‌فرماید: "وَ تَرَكْنا فيها آيَه لِلَّذينَ يَخافُونَ الْعَذابَ الْأَليمَ"

­اگر این آیه شریفه را در پیوند با داستان قوم لوط ببینیم بدین معنا است که سرنوشت این گروه برای جامعه عبرت است.

اما می‌توان این جمله را­ جزء مقدمه داستان حضرت موسی علیه السلام دید می‌فرماید: موسی علیه السلام و تاریخ زندگی او نشانه و درس عبرتی است . در آن هنگام که او را به سوی فرعون با دلیل روشنی فرستادیم.

­"وَ في‏ مُوسى‏ إِذْ أَرْسَلْناهُ إِلى‏ فِرْعَوْنَ بِسُلْطانٍ مُبينٍ "

"سلطان " چیزی است که مایه تسلط گردد ، و منظور در اینجا معجزه یا دلیل منطق نیرومند عقلی یا هر دو است که موسی علیه السلام در برابر فرعون از آن استفاده کرد.

نکته دوم: فرعون تسلیم معجزات بزرگ موسی علیه السلام که گواه ارتباطش با خدا بود نشده و در مقابل دلائل منطقی او سر تعظیم فرود نیاورد بلکه به خاطر غرور و تکبری که داشت با تمام وجودش از او روی گردان گردید ." فَتَوَلَّى بِرُكْنِهِ "

مقصود از "بِرُكْنِهِ " تمام ابعاد بدنی، قدرت لشگر، ثروت، سابقه ، تبلیغات و ...‌ است . یعنی فرعون با اتکا به قدرت خود ، به مبارزه با موسی علیه السلام ­پرداخت و از پذیرش دعوت او سرباز زد. می‌توان گفت او­ هم خودش از فرمان خدا روی تافت و هم ارکان حکومت و لشگر را نیز­ منحرف کرد. در ادامه فرعون گفت:

این مرد ساحر یا دیوانه است. " ­قالَ ساحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ " پریشان‌گویی در کلام فرعون­ بسیار عجیب است،­

از سویی پیامبر خدا را ساحر می‌خواند، از سویی دیگر­ نسبت جنون می‌دهد این کلمات و امثال آن­ ، تنها به دلیل طغیان و فکرنکردن است اگر کمی درایت و دانایی در او بود بی تردید می‌دانست که فرستاده الهی از دیوانگی مصون است از سوی دیگر ساحر­ باید انسان هوشیاری باشد که با استفاده از خواص مختلف اشیاء کارهای اعجاب انگیز را انجام دهد ! آری اتکا به غیر خدا شخص را دچار هذیان گویی می‌کند .

نکته سوم: قرآن­ نتیجه کار­ فرعون و اعوانش را چنین خبر می‌دهد: ما او و لشگریانش را گرفتیم و در دریا پرتاب کردیم " فَأَخَذْناهُ وَ جُنُودَهُ فَنَبَذْناهُمْ فِي الْيَمِّ وَ هُوَ مُليمٌ"­

­لغات این آیه شریفه قابل تأمل است ." یم" ­به معنای دریای عمیق ، " نبذ" به معنای پرتاب چیزهای حقیر و ناچیز ، " ملیم " از ماده " لوم" مفهوم ننگ آوری و سزاوار سرزنش بودن را دارد. ‌

خلاصه آیه چند مطلب را می‌رساند ؛ عظمت و هولناکی عذاب خدا ، گرفتار شدن به ملامت درونی ، از دست دادن تکیه گاه خیالی ، پیامد شوم اطاعت جاهلانه ، تحقیر و بد نام شدن ابدی و... .

نوشتن یک نظر

افزودن نظر

x
دی ان ان