بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
قال الله العظیم :
وَلَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْواءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فیهِنَّ بَلْ أَتَیْناهُمْ بِذِکْرِهِمْ فَهُمْ عَنْ ذِکْرِهِمْ مُعْرِضُونَ
اگر حق از هوسهای آنها پیروی کند آسمانها و زمین وتمام کسانی که در آنها هستند تباه می شوند، ولی ما قرانی به آنها دادیم که مایه ی یادآوری(و مایه شرف و حیثیت آنها)است اما آنان از چنین چیزی روی گردانند.
أَمْ تَسْأَلُهُمْ خَرْجاً فَخَراجُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَ هُوَ خَیْرُ الرَّازِقینَ
یا اینکه تو از آنها مزد و هزینه ای (در برابر دعوتت)می خواهی؟در حالی که مزد پرودگارت بهتراست واو بهترین روزی دهندگان است. (مومنون 71و72)
اوصـاف بـرجسـته مـربیـان الهـی
نکات مورد توجه آیات :
سلامت جامعه بشری و مصون ماندن آن از فساد و تباهی در گرو وجود مربیان دلسوز و ناصح است که روح ایمان را در قلبها گسترش دهند.آنان در مسیر تربیت جامعه برحق پایداری نموده و هرگز در مسیر خود تسلیم هوس های مردم نمی شوند و بر آنچه دنیای امروز می پسندد صحه نمی گذارند، بلکه در ترویج مکتب حق اصرار می ورزند هر چند ناخوش آیند گروه کثیری باشد.
این شخصیت های ارزشمند و اخلاق گرا دارای کمال عقل و درایت بوده و در کمال استغنا و بی نیازی بدون خواستن کمترین مزدی از مردم صادقانه به خدمت می پردازند.
نکته اول : آیه فوق در ادامه آیات پیشین است. در گذشته آمد که مخالفت رفاه مندان با پیامبرصلی الله علیه وآله و
قران به جهت این بود که دستورات الهی درذائقه آنها ناخوشایند می آمد. بنابراین آنها درصورتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را می پذیرفتند که سخنان و دستوراتی مطابق هوس آنها می آورد.
آیه فوق می فرماید: هیچ لزومی ندارد که حق تابع تمایلات مردم باشد زیرا در این صورت جهان هستی و آسمانها و زمین و هر آن کس که در آنها است تباه می شدند "وَ لَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْواءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فیهِنَّ " چرا؟
چون هوس های مردم معیار و ضابطه ای ندارد نه تنها هوس های افراد با یکدیگر در تضاد است که حتی هوس های یک نفر، در زمان های مختلف متفاوت است.
انسان های مرفه با پررویی تمام توقع دارند دین مطابق خواهش های آنان باشد، از سوی دیگر خواسته و هوس های مردم در بسیاری از موارد به سوی زشتیها می گراید. این گونه تمایلات قطعا جهان را فاسد می کند.
نکته دوم : آیا شرافت و ارزش در پیروی از هوس هاست؟ قران کریم با قاطعیت تمام این دیدگاه را نفی نموده می فرماید: قرانی به آنها دادیم که مایه تذکر و یاد آوری به خدا و شرف و آبرو و حیثیت آنهاست. ولی آنها از چیزی که سبب عزت و نام نیک آنها می گردد اعراض می کنند.
"بَلْ أَتَیْناهُمْ بِذِکْرِهِمْ فَهُمْ عَنْ ذِکْرِهِمْ مُعْرِضُونَ "
مراد از "ذکر" که در آیه فوق دوبار تکرارشده است "قرآن " است به دلیل اینکه خداوند درسوره انبیاء آیه 5 می فرماید: "هذا ذِکرٌ مُبارَک "
خداوند این کتاب را ذکر می نامد چون قران ایشان را به یاد خدا می اندازد، اعتقاد حق وعمل صالح را خاطر نشان می کند و...
نکته سوم : بیم دارایی و ترس از خرج کردن همیشه یکی از گردنه هایی است که راه ایمان را دشوار و صعب العبور می نماید قران می گوید: آیا بهانه ی فرار آنها از حق این است که تو از آنها اجر و مزد و هزینه ای در برابر دعوتت تقاضا می کنی؟" أَمْ تَسْأَلُهُمْ خَرْجاً "
بدون شک اگر یک رهبر معنوی و روحانی در مقابل دعوتش از مردم تقاضای پاداش و اجر مادی کند علاوه براینکه بهانه ای به دست بهانه جویان می دهد که به خاطرنداشتن امکانات مالی از او دور شوند، او را متهم می سازد که دعوت به سوی حق را دکانی برای جلب منافع مادی قرار داده است.
"خرج"چیزی است که مصرف می شود ولی "خراج" بودجه ی مستمری است که تعیین می گردد.
در ادامه آیه خداوند به مبلغان و مربیان اطمینان می دهد که ضامن روزیشان است.
"فَخَراجُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَ هُوَ خَیْرُ الرَّازِقینَ"
آری خداوند پاداش تلاش گران راه دین و هدایت مردم را ضامن است و این بهترین و ارزشمندترین پاداش ها از سوی پروردگار است.