یکشنبه, 01 مهر,1403

­

ﺳﻪشنبه, 03 آذر,1394

ایمـان پـویـا وفعـال نشانه رشد وفلاح ( 1 ) ( سوره مومنون آیه 1 تا 4 )

ایمـان پـویـا وفعـال نشانه رشد وفلاح ( 1 ) ( سوره مومنون آیه 1 تا 4 )

تربیت در قرآن ­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­به یاد استاد طاهائی رحمه الله­ علیها­­­­­­­­­­ ­­­­­­مدرسه علمیه نرجس (علیهاالسلام) 94/09/03

قال الله العظیم :

قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ­­­ *­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­ مومنان رستگار شدند

الَّذینَ هُمْ فی‏ صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ­­ *­­­­­­­­­­­­­­­­­­ آنها که در نمازشان خشوع دارند

وَ الَّذینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ­ *­­­­­­­­­­­­­­­­­­ و آنهاکه از لغو وبیهودگی روی گردانند

وَ الَّذینَ هُمْ لِلزَّکاه فاعِلُونَ­ *­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­ ­­وآنها که زکات راانجام می دهند­­­­­­ ­­­( مومنون 1تا4 )

­

ایمـان پـویـا وفعـال نشانه رشد وفلاح ( 1 )

نکات مورد توجه آیات :

آیات فوق ویژگی های مومنان رادر عباراتی کوتاه ، زنده وپر محتوا تشریح می کند . همان کسانی که پیروزمندانه موانع سعادت وخوشبختی رااز سرراه خود برمی دارند وبه فلاح دنیوی واخروی دست می یابند.

قرآن کریم که کتاب هدایت وتربیت است با بیان اوصاف رستگاران نقشه راه ونحوه ی پیمودن مسیر فلاح را تبیین می نماید تا پویندگان هدف و ومقصد راشناخته وسریعتر وبهتر به کمال دست یابند .

آیات فوق اوصاف ایمانی که زنده وفعال است ودارای آثار می باشد برمی شمارد وهمگان رابه ایمان صادقانه که شخص دلش را از اغیار خالی نموده وغرق در عظمت وکبریایی پروردگار شده دعوت می نماید.

نکته اول: درتفسیر آیات ابتدایی سوره ی مومنون احتمالاتی بیان شده است .

الف ) کسانی که دارای این صفات باشند مومن هستند وبدون این صفات ایمان وجود ندارد نظیر صفاتی که در انبیاء شرط است که بدون آن ­اوصاف شخص مذکور نبی نیست .

ب) ایمان بدون این صفات تحقق پیدا می کند ولی فلاح ورستگاری مخصوص به مومنینی است که دارای این صفات باشند .

ج) این صفات باعث حفظ ایمان می شود واگر نباشد خطر بزرگی اورا تهدید می کند که ­ممکن است بدون ایمان از دنیا برود . از میان معانی فوق ، احتمال سوم قابل قبول است .

­" أفْلَحَ " ­از ماده ی " فلح ­" است و فلاح در اصل به معنی شکافتن وبریدن می باشد.سپس به هرنوع پیروزی ورسیدن به مقصد وخوشبختی اطلاق شده است . بنابرآیات فوق ­مومنان هم به پیروزی مادی می رسندوهم معنوی ، دنیوی واخروی

پیروزی دنیوی در آن است که انسان آزاد وسربلند ، عزیز وبی نیاز زندگی کند واین امور جز درسایه ایمان امکان پذیر نیست ، رستگاری آخرت دراین است که در جوار رحمت پروردگار ودر کنار دوستان شایسته ودرکمال عزت وسربلندی به سربرد .

نکته­ دوم : سپس به بیان صفات مومنان پرداخته ودرابتدا از خشوع در نماز آنان سخن می گوید : آنها کسانی هستند که درنمازشان خاشعند . " الَّذینَ هُمْ فی‏ صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ­­ "

قرآن اقامه صلوه ( نماز خواندن ) را نشانه مومنان نمی شمارد بلکه خشوع در نماز را از ویژگیهای آنان بر می شمرد اشاره به اینکه آنان در نماز غرق در راز ونیاز الهی می شوند . زیرا "خاشعون " از ماده ی "خشوع "به معنی حالت تواضع وادب جسمی وروحی است که دربرابر شخص بزرگ یا حقیقت مهمی درانسان پیدا می شود ­لحظات این نماز با خشوع موجب خود سازی وتربیت وتهذیب روح می شود.

خشوع دوقسم است : خشوع قلب : تمام توجه در نماز به خداوند بی نیاز باشدوخیالات متفرقه در قلب راه ندهد.

خشوع جوارح : چشم در حال قیام به محل سجود ودرحال رکوع به میان پاها ودرحال جلوس به دامن ودر حال سجود به دوطرف بینی، دستها درحال قیام بر دوپا ، درحال رکوع برزانو ، درحال تشهد وسلام بردامن ودرحال سجده مقابل محل سجود .

نکته سوم : ودرآیه بعد خداوند در وصف مومنین می فرماید: آنها ازهر گونه لغو وبیهودگی روی گردانند "وَ الَّذینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ ­" فعل لغو آن کاری است ­که فائده نداشته ویا گفتار وعملی است که کم فایده باشد. جالب این که خداوند نفرموده که به کلی لغو را ترک می کنند بلکه به فرمایش قرآن از آن اعراض می نمایند . چون انسان­ هرقدر با ایمان باشد در معرض لغزش وخطاست .

درمعنای اعراض نکته ظریفی وجود دارد . وآن اینکه اعراض وقتی محقق می شود که انگیزه ومحرکی آدمی رابه سوی اشتغال وکاری بخواند و فرد از آن اعراض نموده بکار دیگری بپردازد واعتنایی به آن کار ننماید لازمه ی این حرکت آن است که آدمی نفس وارزش خودرا بزرگ تر وبالاتر از آن بداند که به کارها ی پست اشتغال ورزد . بنابراین وصف نمودن مومنین به اعراض از لغو کنایه از علو همت ایشان وکرامت نفوسشان است .

نکته چهارم : درآیه بعد به سومین صفت مومنان راستین که جنبه اجتماعی ومالی دارد اشاره کرده می گوید آنها کسانی هستند که زکات را انجام می دهند "وَ الَّذینَ هُمْ لِلزَّکاه فاعِلُونَ­ "

زکاه دراین جا احتمال دارد به معنای تطهیر مال باشد . خداوند دراین آیه نمی فرماید مومنان زکات را­­­­­ می دهند بلکه تصریح می کند که مومنان انفاق مالی داشته وبه این مساله عنایت دارند مثل این که کسی شمارا امر کرده باشد به خوردن آب در جواب بگویی : خواهم نوشید که در واقع بااین نوع جواب توجه وعنایت رامی رساند . دادن زکات از اموری است که ایمان به خدا اقتضای آن را دارد .

نوشتن یک نظر

افزودن نظر

x
دی ان ان