به گزارش روابط عمومی مکتب نرجس (عليهاالسلام) این طلاب جوان و پرشور با برگزاری مراسمی ویژه اقامه عزای حضرت اباعبدالله (عليه السلام) نمودند و ارادت خود را به حضرت سیدالشهدا ابراز داشتند. در این دهه تمام برنامه ها (سخنرانی، قرائت زیارت و مداحی) توسط خود طلاب برپا شد. در این دهه خانمها ملیکا محمودی، شهابی، نگار جاری و مبینا وطن خواه سخنرانی نمودند که گزیده ای از آن بدین شرح است:
خانم ملیکا محمودی در سخنرانی خود به ذکر برخی از صفات مؤمنین پرداخت و گفت: اولین مورد این است که "صبور هستند" به این معنا که مؤمن آگاه به وجود باری تعالی است و میداند که پرودگار او را میبیند و ناظر بر تمامی اعمال اوست این انسان خودش را عبد پروردگار میداند و عرضه میدارد: «مولای یا مولای انت المولا و انا العبد» رضای خودش را در رضای معبودش میداند و این انسان می تواند یک منتظر واقعی باشد که اهدافش را با منتظر یکسان میکند و سعی دارد که اعمالش مورد پسند پرودگار و امام زمانش قرار گیرد.
وی در سخنان خود دومین مورد از صفات مؤمن را "نشان ندادن ضعف در برابر دشمن اسلام و مسلمین" معرفی و تصریح کرد مانند حضرت زینب (عليهاالسلام) که در مقابل قدرت واهی یزید فرمود: «مارایت الا جمیلا» و مانند شهید حججی و همسرشان که در مقابل دشمن عزت اسلام و شیعه را حفظ نمودند.
در ادامه سومین مورد را "گریستن در عزای سیدالشهدا (عليه السلام)" ذکر نمود و به حدیثی از پیامبر (صلی ا... علیه و آله و سلم) اشاره نمود که فرمودند: «إنَّ لِقَتلِ الحُسَينِ حَرارَةً في قُلوبِ المُؤمِنينَ لاتَبرُدُ أبَدا » گریه برای حضرت اباعبدا... موجب سرعت یافتن راه سلوک می گردد و باعث میشود زنگار دل پاک شود .
وی در پایان سخنان خود گفت: امام زمان (عجل ا... تعالی فرجه الشریف) روزی دو مرتبه برای جدّ غریبشان اشک میریزند حال اگر ما هم اینکار را انجام دادیم امام زمانمان را در این عزا کمی همراهی کرده ایم.
خانم نگار جاری از دیگر طلاب این مدرسه است که در این ایام به ایراد سخنرانی پرداخت و خاطر نشان کرد: در پیشگاه الهی تنها اعمالی ارزش دارد که با اخلاص و رضایت خداوند همراه باشد، به همین جهت تمام اعمال در قرآن کریم به نوعی مقید به اخلاص و قصد قربت شده اند. خداوند درباره جهاد می فرماید: «والذین جاهدوا فی سبیل الله» کسانی که در راه خداوند جهاد کردند. و درباره شهادت می خوانیم: «الذین قتلوا فی سبیل الله» کسانی که در راه خدا کشته شدند. درباره انفاق هم می فرماید: «والذین ینفقون اموالهم فی سبیل الله» کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می کنند .
وی در ادامه بیان داشت: قرآن کسانی را به عنوان اسوه مطرح نموده، که کارشان بر محور رضای خداوند بود بعنوان مثال از زبان حضرت ابراهیم (عليه السلام) می خوانیم: «قل ان صلاتی ونسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین لا شریک له و بذالک امرت و انا اول المسلمین» بگو: نماز و تمام عبادات من، و زندگی و مرگ من، همه برای خداوند پروردگار جهانیان است، همتایی برای او نیست، و به همین مأمور شده ام و من نخستین مسلمانم.
درباره امیرمؤمنان (عليه السلام) در قرآن می خوانیم: «و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضاة الله والله رؤوف بالعباد» و از مردم کسی است که جان خود را به خاطر خشنودی خدا می فروشد، و خداوند نسبت به بندگان مهربان است .
قرآن کریم درباره اهل بیت (علیهم السلام) می فرماید: «و یطعمون الطعام علی حبّه مسکینا و یتیما و اسیرا انّما نطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزاءً و لا شکورا» «غذا [ی خود] را با اینکه به آن علاقه دارند، به "مسکین و یتیم و اسیر" می دهند [و می گویند: ما شما را بخاطر خدا اطعام می کنیم، و هیچ پاداش و سپاسی از شما نمی خواهیم.»
این طلبه در ادامه تأکید کرد: از آیات قرآن به خوبی استفاده می شود که اعمالی در پیشگاه الهی ارزش دارد که همراه با اخلاص و رضایت الهی باشد، و افرادی در نزد او منزلت دارند که در مسیر رضایت حق قدم بردارند .
وی سپس به برخی روایات پیرامون اخلاص اشاره نمود: اول) "همه چیز برای خدا": امام علی (علیه السلام) فرمودند: «طوبی لمن اخلص لله عمله و علمه و حبّه و بغضه و اخذه و ترکه و کلامه و صمته» خوشا به حال کسی که عمل و علم و دوستی و دشمنی و گرفتن و ترک کردن و سخن گفتن و سکوتش را برای خداوند خالص کرده است.
از رجبعلی خیاط نقل شده است که: در تشییع جنازه آیة الله بروجردی (ره) جمعیت بسیاری آمدند و تشییع باشکوهی بود، در عالم معنا از ایشان پرسیدم که چطور شد از شما این اندازه تجلیل کردند؟ فرمود: به تمام طلبه ها برای خدا درس می دادم .
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به ابوذر فرمود: «یا اباذر لِيَكُنْ لَكَ فِي كُلِّ شَيْءٍ نِيَّةٌ صَالِحَةٌ حَتَّى فِي النَّوْمِ وَ الْأَكْل» ای ابوذر! باید در هر کاری نیتی پاک داشته باشی، حتی در خوردن و خوابیدن.
وی سپس در مبحث اخلاص به "اعمال خالص" اشاره نمود و روایتی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را ذکر کرد: «اذا عملت عملا فاعمل لله خالصا لانّه لایقبل من عباده الاعمال الّا ما کان خالصا» هرگاه عملی انجام دادی، پس برای خدا خالصانه انجام بده؛ زیرا خداوند فقط اعمالی را از بندگان می پذیرد که خالصانه انجام شده باشد.
"رأس طاعت" سومین موردی است که وی در بررسی اخلاص با ذکر حدیثی از امام صادق (علیه السلام) به آن اشاره نمود: «رأس طاعة الله الرضا بما صنع الله فیما أحبّ العبد و فیما کره» سر [و اساس] بندگی خداوند، راضی بودن به آن چیزی است که خداوند پیش می آورد، در آنچه بنده دوست دارد و یا ناخوشایند اوست .
خانم جاری با عنوان نمودن " رضایت خدا یا مردم؟" خاطر نشان کرد امام حسین (علیه السلام) می فرمایند: «من طلب رضا الله بسخط النّاس کفاه الله امور النّاس و من طلب رضا النّاس بسخط الله وکله الله الی النّاس» هرکس رضایت خدا را بخواهد هر چند با خشم مردم همراه شود؛ خداوند او را از امور مردم کفایت می کند، و هر کس که دنبال رضایت مردم باشد با به خشم آوردن خداوند، خداوند او را به مردم وامی گذارد.
وی در پایان تاکید کرد: از بارزترین ویژگیها و اوصاف امام حسین (علیه السلام) این است که در تمام زندگی، گفتار و رفتار و کردارشان طبق رضایت حق و در مسیر الهی بود. جز از رضای خدا دم نزد و جز خدا را ندید و جز سخن خدا نشنید و راستی که او یک بنده سراپا تسلیم الهی به تمام معنی بود.
در سومین و چهارمین روز از ماه محرم یکی دیگر از طلاب این مدرسه -خانم شهابی- در مراسم عزاداری سخنانی را ایراد نمود. وی در ابتدا عنوان داشت: آقا امان زمان، درموقع ظهور، نزد خانه کعبه می روند، به دیوار آن تکیه می زنند و خود را با چند جمله معرفی می کنند: «الا یا أهل العالم أنا الصمصام المنتقم» (من آمده ام انتقام بگیرم) سپس می فرمایند: «الا یا اهل العالم انَّ جدّی الحسین قتلوه عطشاناً» (من فرزند همان حسینی هستم که اورا تشنه لب به شهادت رساندند) «انّ جدّی الحسین ترحوه عریانا» (من فرزند همان حسینی هستم که او را کشتند و عریان رها کردند).
وی در پاسخ به این سؤال که چرا امام زمان (عجل ا... تعالی فرجه الشریف) برای معرفی خود از اسم جدّ بزرگوارشان استفاده می کنند؟ بیان داشت: پاسخ این سؤال عبارت اول زیارت عاشوراست: «السلام علیک یا اباعبدالله». "اباعبدالله" دو معنی دارد: به دلیل اینکه نام حضرت علی اصغر عبدالله بود، به امام حسین (علیه السلام) اباعبدالله می گفتند. و اینکه "اباعبدالله" یعنی ایشان پدرمعنوی تمام جهانیان هستند و همه دنیا ایشان را میشناسند.
این طلبه متذکر شد: اکنون امام خامنه ای وظیفه را با آتش به اختیار برای ما مشخص کردند (آتش به اختیار دراصطلاح نظامی در زمانی است که در جنگ ارتباط با مقرّ اصلی قطع، ولی راه درست و دشمن معلوم است). اکنون راه ما، راه حسین (علیه السلام) است، راه حضرت ولی عصر است. پس هرچه می توانیم با کارهایی همچون ایجاد کانال های آموزنده، مباحثه، برگزاری هرچه باشکوه ترمراسم امام حسین (علیه السلام) و... ایشان را هر چه بیشتر به عالمیان بشناسانیم که در این صورت امام زمان هم شناسانده می شوند زیرا کلید ظهور امام زمان (عجل ا... تعالی فرجه الشریف) در دستان امام حسین (علیه السلام) است.
خانم شهابی در ادامه سخنان خود به بحث "سلام" پرداخت و گفت: "سلام" قبل از اسلام چند مدل بود؛ مثلا یهودیان دست راست را بر دهان می گذاشتند، مسیحیان با انگشت اشاره می کردند، اعراب می گفتند: حیاک الله (خدا تو را زنده نگه دارد)، ایرانیان هم دست برسینه گذاشته و تعظیم می کردند (اینکه اهل سنّت اینگونه نماز می خوانند به این دلیل بوده که در زمان فتح ایران در زمان خلیفه دوم، اسرای ایرانی این کار را برای عمر به عنوان حاکم، انجام دادند و عمر چون از این کار لذت برد، دستور داد آن را در نماز انجام دهند وگرنه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) یا حتی خلیفه اول با دست باز نماز میخواندند).
وی در پایان سخنان خود بیان داشت: بعد از اسلام، توسط پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، دست دادن و سلام کردن رواج یافت. سلام چند معنا دارد: نام خداست (خدا نگهدار شما باد)، شما از گزند من در امانید، من تسلیم شما هستم و.... پس وقتی می گوییم «السلام علیک یا اباعبدالله» یا «السلام علی المهدی»، یعنی به ایشان سلام می دهیم، یعنی هم می گوئیم که در پناه خدا باشید، و هم اینکه عهد می بندیم که با اعمال و رفتارمان به شما آسیبی نرسانیم، و سوم اینکه ما تسلیم امر شما هستیم زیرا شما ولی خدا هستید و حرفتان حرف خداست و گویا بیعت می کنیم که در تنگناها اماممان را تنها نگذاریم.
روابط عمومي مكتب نرجس (عليهاالسلام)