یکشنبه, 01 مهر,1403

­

جمعه, 04 بهمن,1398

برگزاری مراسم عزاداری شهادت حضرت زهرا (س) در مکتب نرجس (علیهاالسلام) مشهد

برگزاری مراسم عزاداری شهادت حضرت زهرا (س) در مکتب نرجس (علیهاالسلام) مشهد

مراسم عزاداری به مناسبت شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) در روزهای سه شنبه تا پنجشنبه یکم تا سوم بهمن ماه سال جاری با سخنرانی حجة الاسلام والمسلمین برادران ­در سالن اجتماعات مکتب نرجس (س) برای عموم بانوان برگزار گردید.­

در نخستین روز از مراسم حجة الاسلام والمسلمین برادران در بیانات خویش عنوان داشت:

شبی که پیامبر (ص) برای فتح مکه آماده می شدند اطراف مکه اردو زدند و رزمایش مهمی را انجام دادند تاحدی که ابوسفیان به همسرش­ گفت این یتیم فردا راحت مکه را فتح می کند. یکی از آن جلوه ها این بود که پیامبر (ص) دستور دادند دیگ های خالی را بار بگذارید، پیرمردها ریش ­هایشان را حنا کنند و رزمایش معنوی هم شد -طوری که هنگام وضو گرفتن پیامبر (ص) صحابه نمی گذاشتند حتی یک قطره از آب وضویشان هم به زمین بریزد و همه آن را به تبرک می گرفتند- ابوسفیان با دیدن این صحنه گفت او همه ما را بیچاره می کند.

وی افزود: مردمی که برای تبرک جستن به آب وضوی پیامبر این چنین شتابان بودند اما کمتر از دو سال نشد وقتی که پیامبر (ص) از دنیا رفتند جلسه تشکیل دادند و فقط 3 نفر -علی­(ع)، ابن عباس و یکنفر دیگر- مشغول غسل پیامبر (ص) بودند. چه اتفاقی افتاد در این جامعه؟ با وجود آن شیرینی خاص و پیروزی و فتح مکه بدون خونریزی! هیچ کس مثل حضرت زهرا (س) نمی تواند این واقعه را تحلیل کند. مجاهدت حضرت زهرا (س) هم آن وضعیت را خوب تبیین می کند هم با بعضی مصادیق جامعه امروز ما می سازد چون زمانی قیام می کند که ولیّ خدا در خانه غریب است گرچه حضور دارد اما خانه نشین است؛ مثل زمان ما که الان امام ما هست اما غریب است. در زمان غربت ولیّ خدا حضرت زهرا (س) برای آوردن ولیّ خدا به صحن جامعه مجاهدت نمود. البته الآن آقا آمده است و از زمان به دنیا آمدنشان روی بازوی ایشان «جاءالحق و زهق الباطل» نوشته بود. سنی ها می گویند آقا نیامده و قرار است به دنیا بیاید. مسیحی ها هم می گویند از دنیا رفته و قرار است دوباره بیاید. ما چون ظاهر را می بینیم مسامحتاً می گوییم آقا قرار است بیاید اما حواسمان باشد آقا آمده است و منتظر است و همین الآن هم ارتباطات محدودی با بعضی افراد دارند.

حاج آقای برادران تأکید کرد مسأله جهاد فاطمی هدایتگر ما برای دوران غیبت است. زمانی که حضرت زهرا (س) خطبه فدکیه را می خوانند دو یا سه جا صدای گریه و شیون مردم آنقدر شدید شد که حضرت مجبور شدند مردم را ساکت کنند تا صدایشان به آن ها برسد؛ گاهی مردم برای ولیّ خدا گریه می کنند اما در همان جامعه ولایت و ولیّ خدا غریب است.

ایشان سپس به اهمیت دو مسأله مهم "خطبه غدیر" و "خطبه فدکیه" اشاره نمود که باید در حوزه علمیه بحث و درس شود و بند بند آن مهم است. در بررسی خطبه فدکیه داریم «فَلَمَّا­اِختارَ اللَّهُ­ لِنَبِیِّهِ­ دارَ اَنْبِیائِهِ» زمانی که خدا خانه ای که برای پیامبرانش اختیار کرده بود آن خانه را به پیامبرش (حضرت محمد(ص)) هم داد (کنایه از از دنیا رفتن پیامبر(ص)). چه اتفاقی افتاد؟

افراد منافق شدند (حضرت می فرمایند: گردوغبار نفاق را همه کس می توانند ببینند (و فقط خواص نیستند) بلکه همه می بینند که جریان عوض شد.) بعد از فوت پیامبر(ص) افراد انتخابات برگزار کردند و علایم نفاق و دورویی به راحتی شکل گرفت و لباس دین کهنه شد. اگر در جامعه ای مردم دین را چیز کهنه ای می دانند ولایت در آن جامعه غریب است. اما اگر دین را خوب تبیین کردید و خوب به مردم یاد دادید و اگر معرفت دینی را خوب در جامعه پیاده کردید، دین کهنه نمی شود. اگر مجاهد فرهنگی اهل جهاد کبیر (جنگ فرهنگی) باشند جامعه دین را کهنه نمی داند. اهل انس با قرآن باشید و جهاد کبیر کنید. مگر می شود سرباز جهاد فرهنگی بگوید من خوابم می آید و حوصله ندارم و...! حضرت نوح یکی از سربازان جهاد فرهنگی بود که شبانه روز به مدت 600 سال مردمان را ارشاد کرد و مأموریت یافت 350 سال دیگر هم ادامه بده که هر 12 سال یکنفر به او ایمان آورد. این دین کمتر از خانواده و ناموس ما نیست پس برایش تلاش کنیم و ناامید نشویم.

در ادامه خطبه به "کاظم الغاوین" اشاره می شود یعنی انسان های گمراه دیروز که حرفشان را می خوردند امروز دارند در بین شما حرف می زنند (به زبان درآمدن انسان های گمراه خاموش). یکی از عوامل مشکل جامعه ما این است که مردم هرچیز دلشان خواست را می گویند این بمعنی رضایت دادن به انحراف مردم و گمراهی جامعه است. بلکه هم باید با منطق صحبت کرد و هم هرکسی اجازه نداشته باشد هر حرفی را بزند.

در اهمیت فضای مجازی مقام معظم رهبری فرمودند: اگر رهبر نبودم دوست داشتم مسئول فضای مجازی کشور باشم.

انسان هایی که دیروز پست و خاموش بودند نابغه های امروز شدند. در حدیث است: «مصاحبة الأشرار توجب السوء الظن بالأخیار» چرا خوبان الگو نمی شوند؟ چرا بعد از چند سال حاج قاسم مطرح می شود؟ هر کشوری بود زودتر قهرمانان و خیلی از کسان پائین تر از ایشان را بسیار بالا می برد و با فیلم ساختن و ... زیاد مطرح می کرد. هنگام بیرون شدن از تدمر و ورود داعشی ها به شهر، نیروها تا 35 کیلومتری شهر رفته و با وجود گشت زنی در شب دیگر نتوانستند جلوتر بروند، فرماندهان می خواستند در جلسه به حاج قاسم بگویند منطقه خیلی خطرناک است و اصلاً نمی شود رفت. حاج قاسم برای جلسه دیر کردند. ایشان 3ونیم کیلومتر جلوتر از آن منطقه رفته بودند و این خیلی موجب خجالت فرماندهان شد. چقدر این قهرمان ها را می شناسیم؟ در جامعه الگوهایی که باید شناخته شوند جایشان را به چه کسانی داده اند؟ خود ما مذهبی ها باید هم تفاهم داشته باشیم و در برخی مسائل دچار افراط و تفریط نشویم. اینکه یک خطا در الگوهای دینی را نمی بخشیم اما بی نمازی و خیلی ایرادات دیگر در الگوهای غیر دینی را می گوییم چون بعضی شاخصه ها را دارد مهم نیست. بخاطر یک اشتباه و حرکت خطا گاه یک الگو، استاد و... خانه نشین می شود و یک حرکت باز می ایستد و جلوی پیشرفت گرفته می شود پس باید متحد باشیم.

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

در دومین روز­حاج آقای برادران به ادامه مبحث "خطبه فدک" پرداخت:

سند این خطبه بسیار معتبر است هم مرحوم صدوق و شیخ مفید و کلینی در کتب معتبر شیعه دارند و در کتاب های معتبر اهل سنت مثل بلاغات النساء هم آمده است (که مال 1200 سال قبل است) و در بعضی مسانید اهل سنت هم آمده است. گرچه این خطبه اصلاً سند نمی خواهد چون کسی نمی تواند با این ادبیات حرف بزند و مانند نهج البلاغه است که نیاز به سند ندارد و با دیدن آن ها فهمیده می شود مال ایشان است؛ بعنوان مثال: «به دیگری احسان کن امیرش می شوی» یا «محتاج هرکسی شدی اسیرش شده­ای». خطبه فدکیه هم همینطور است و آنقدر ظرافت های محتوایی دارد که می فهمی گوینده آن انسان ویژه ای است.

حجه الاسلام برادران پیرامون علت نامگذاری این خطبه به "فدکیه" بیان داشت: معاویه گفت: اگر علی (ع) دو انبار طلا و کاه داشته باشد اول انبار طلا را می بخشد. امام علی (ع) هم فرموده بود: من فدک به چه دردم می خورد؟ فدک بهانه ایست برای گفتگو. -"غنیمت" چیزهایی است که مسلمانان از جنگ بدست می آورند اما " فیء" چیزهایی است که غیرمسلمانان به پیامبر (ص) بخشیده اند.- یهودی ها بعد از خیبر اموالشان را به پیامبر (ص) بخشیدند، آیه «و آت ذا القربی حقه...» نازل شد و پیامبر (ص) فدک را به حضرت زهرا (س) بخشیدند. اما دو روز بعد از خلافت و وفات حضرت رسول (ص) بدون اینکه به حضرت اطلاع دهند آمدند کارگران حضرت را اخراج کردند و گفتند این مال بیت المال است و چون اسم مردم آمد خیلی ها حق را نادیده گرفتند.

مواردی که در این قضیه خلاف شرع بود: اول اینکه کارگران را بدون اجازه ایشان بیرون کردند. دوم: از حضرت دلیل خواستند. و سوم: وقتی امام و حضرت زهرا (س) شهادت دادند گفتند شهادت این ها کافی نیست چون ذی نفع هستند و به حضرت زهرا (س) جسارت کردند طوری که حضرت فرمودند من دیگر با شما دو نفر صحبت نمی کنم.

در چنین فضایی این خطبه مطرح شد. حضرت تا مسجد آمدند ضجّه ای زدند و بعد پشت پرده صحبت کردند. آن ناله های جانسوز مثل جرقه ای در معدن باروت بود و همه مردم شروع به گریه کردند. اولین گامی که برداشتند حمد و ثنای الهی در خطبه بود و گذشته مردم را گفتند بعد در مورد حضرت علی (ع) صحبت کردند و اینکه زمانی که ایشان مجاهدت می کرد شماها کجا بودید؟ عده زیادی فرار کردید. بعد حضرت فلسفه بعضی از عبادات را فرمودند مثلاً خدا نماز را برای دوری از کفر واجب کرد و... را توضیح دادند. خیلی از ما فکر می کنیم فایده دین اخروی است و حاضر نیستیم فایده دنیوی آن را ببینیم مثلاً اگر بگویید نماز بخوان زندگی ات برکت می کند؛ پذیرش فواید مادی دین برای مردم سخت است. دشمنان هم سعی دارند فایده دین را اخروی کنند و بگویند دین در دنیای مردم تأثیری ندارد. حضرت در این خطبه توضیح می دهند که هرکدام از احکام دین کجای دنیای ما را آباد می کند. اگر نفهمیم دین برای دنیای مردم است مردم دین را کنار می گذارند. دین هم منفعت نقد و هم نسیه ما را فراهم می کند؛ اما انسانها عجول هستند و کارهای عبادی را گاهی برای مدت کوتاه انجام می دهند. می گویند: اگر امیرالمؤمنین (ع) بود این اتفاقات می افتاد، وانمود می کنند دین مخالف لذت های دنیای انسان است و بسیاری از جوانهای ما را اینطور متقاعد کرده اند.

وی تصریح کرد: رسالت ما با الهام از این خطبه، گفتن فواید دنیوی دین است. مثلاً می گویند نگاه به نامحرم نکن، خوب! انسان از دیدن زیبایی ها لذت می برد، نگاه نکردن سخت است یا آسان؟ به نظر من آسان است؛ چون اگر نگاه حرام در خانواده ها مدیریت نشود به جایی می رسد که مرد و زن هردو تنوع طلب می شوند. بخشی از طلاق های عاطفی و واقعی بخاطر این است که زن مورد توجه قرار نگرفته بخاطر اینکه مرد در بیرون پُر می شود، مطلقه های امروز محبوبه های دیروزند که بخاطر کوتاهی تنها مانده اند، پدر و مادر در زندگی صفا و محبت می خواهند، اگر نگاه و شهوت مدیریت نشود زندگی سرد می شود و همه چیز از بین می رود.

حضرت فرمودند: با حذف علی (ع) کاری کردید که جامعه هیچ وقت به سامان نمی شود. الآن در اروپا و امریکا آیا زندگی خانوادگی وجود دارد؟ در امریکا 50 میلیون کودک سقط شده است، امریکا حدود 330 میلیون جمعیت و 110 میلیون خانواده دارد، این بچه های سقط شده حدود 20 میلیون مال خانواده است و 30 میلیون مال بیرون خانواده. اگر انسان حجاب و نگاهش را کنترل کند نتیجه اش را می بیند. وقتی خواند نماز صبح برایش سخت باشد ثبات معنوی پیدا نمی کند و با یک اخم منفعل می شود و... این خط، خطی است که ما باید احکام را براساس آن بگوییم. باید فواید دنیوی احکام دینی گفته شود.

حضرت می فرماید: اگر علی (ع) بود چقدر زندگی شما آباد می شد. بعد می فرماید: «فَلَمَّا­اِختارَ اللَّهُ­ لِنَبِیِّهِ­ دارَ اَنْبِیائِهِ» وقتی خداوند خانه ای که برای انبیائش درنظر گرفته به پیامبرش داد (کنایه از از دنیا رفتن پیامبر (ص)) گرد و خاک نفاق جامعه را فراگرفت، لباس دین کهنه شد و انسان های خاموش دیروز به سخن درآمدند. همین گفت وگوها شد که آدم های پست دیروز حرف زدند که مردم حدود 50 سال در قنوت نماز امیرالمؤمنین (ع) را لعن می کردند. انسان هایی که دیروز پست بودند امروز الگو شدند.

«وَ هَدَرَ­فَنیقُ­الْمُبْطِلینَ»؛ "فنیق" به آدم نازک نارنجی و کسی که سختی نکشیده می گویند، "مبطلین" هم اهل باطل هستند. حضرت می فرمایند: نازک نارنجی های اهل باطل فریاد زدند؛ آدم های دور از فرهنگ مقاومت شروع کردند به فریاد زدن و بلندگوها را بدست گرفتند و در جامعه جریان ساز شدند و شیطان از پناهگاهش بیرون آمد و صدایشان زد پس احساس کرد دعوتش را اجابت می کنید. تا جایی که حضرت می فرماید: کار به جایی رسید که شیطان شما را وادار به قیام و حرکت کرد و دید بله شما سبک هستید و راحت به حرکات شیطان گوش می دهید و حرکت می کنید تا جایی که رفتید سراغ جایی که نباید بروید و ولایت را غصب کردید.

در این رابطه حضرت به سه موج اشاره می کند: موج رفاه، موج دوری از فتنه و جنگ و موج فریادها و وسوسه های شیطان. پیرامون موج دوم، می فرماید: عده ی زیادی تحت تأثیر شیطان قرار گرفتند بخاطر ترس از جنگ. یکی از شعارهایی که همیشه اهل باطل می دهند این است که اگر دین بیاید سرکار جنگ شروع می شود. حضرت جواب می دهند: بخاطر اینکه در جنگ و اختلاف قرار نگیرند فرار کردند درحالی که دقیقاً سراغ هرج و مرج و فتنه رفتند. تمام جاهایی که دعوا داریم مال کوتاه آمدن دربرابر جبهه باطل است نه بخاطر جبهه حق. بعد از سرکار آمدن منافقین هیچ فتنه ای از داخل جامعه سراغ این ها نیامد. زمان پیامبر (ص) دائماً منافقین جنگ داخلی ایجاد می کردند. اما بعدها منصور دوانیقی که چندهزار شیعه را بین جرز دیوار استفاده کرد و زندانی هایی داشت بصورت عریان و... منافقین از داخل دردسر ایجاد نکردند و با دشمنان متحد شدند. مردم 30هزار نفری که در جنگ داخلی با امیرالمؤمنین (ع) قرار گرفتند در کربلا با فرزند ایشان جنگیدند.

حاج آقای برادران در پایان خاطرنشان کرد: اگر خودتان را خرج دین نکنید خرج شیطان می کنید. پول، عمر، وقت و ... ما از اول زندگی تا حالا همه یا فدای خدا شده یا شیطان. آن ها هم رفتند سراغ یزید، دشمن برای یزید دردسر درست نکرد، او یکبار سال 60 کربلا را ایجاد کرد بعد واقعه حرّه و... .

----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

حجة الاسلام والمسلمین برادران در آخرین روز از مراسم عزاداری­فرمودند:

ایشان ابتدا به حدیث مشهوری از پیامبر (ص) اشاره نمود که به امام علی (ع) فرمودند که خلاصه شده ­ی 6000 کلمه را در 6 کلمه خلاصه است: «إذا رأيت الناس يشتغلون­ بعيوب ­الناس ­فاشتغل أنت بعيوب نفسك» وقتی مردم را دیدی که به عیوب دیگران مشغولند تو به عیوب خودت مشغول شو. چگونه عصاره 1000 کلمه است؟! تمام آدم های روی کره ­ی زمین- با هر شغل و منصبی- اگر می خواهند به جایی برسند باید به این جمله عمل کنند.

حضرت محمد (ص) در ایین حدیث از یک "بحران روانی" صحبت می کنند. مسأله ای داریم بعنوان فرافکنی بحران؛ یعنی آدم وقتی با یک بحران مواجه می شود آن را به دیگری منتقل می کند و توپ را در زمین دیگری می اندازد. مثل بحران نقد؛ به یک انسان یک نقدی وارد می ­شود می ­گوید بقیه مردم 100 پله بدترند، صد رحمت به ما! یا مثلاً هرکار بقیه بکنند ما هم همانجور! افرادی را می­بینیم که خیلی قشنگ نقد می­ کنند و حرف های زیبایی می­زنند ولی در زندگی شخصی­شان موفق نیستند زیرا بقدری درگیر دیگرانند که به خودشان نمی­رسند. "یشتغلون" فعل مضارع و دلالت بر استمرار دارد، مردم دائما مشغولند. چقدر آدم داریم که جوانی و عمرشان را از دست داده­اند و گردن نظام آموزشی، والدین و... می اندازند. اولین مشکلی که فرافکنی بحران ایجاد می کند. اصلاً طرف مقابل بدتر و کافر، خودمان چه هستیم؟ اینطور که انسان رشد نمی کند. مثلاً پیرمردی را که می ­بینیم انتقادپذیر نیست و از نظر روحی ضعیف است چون اصلاً قبول نکرده که خودش عیبی دارد! اگر آنقدر مشغول دیگران باشد که به خودش نمی ­رسد مثلاً می گویند در مهمانی لباس فلانی، آرایش فلانی و ... را دیدی!

وی تأکید کرد انسانی که مشغول خودش باشد، باعث اصلاح خودش می­شود. بعضی از ما آنقدر مشغول دیگران شدیم که از اولیه های خودمان یادمان رفته! همه ما باید 4 جواب واجب را داشته باشیم: اول اینکه ببینیم از چند درصد استعدادهای خودمان استفاده کردیم و چند درصدش بیکار مانده است؟ (انیشتن از 1% مغزش استفاده کرده بود). دوم از چند درصد عمرمان استفاده کردیم؟ حضرت موسی (ع) از خدا پرسید بدترین بنده کیست؟ فرمود: کسی که شب مثل جیفه می خوابد و روز وقتش را تلف می کند. سوم اینکه ببینیم الآن مستحق بهشتیم یا جهنم؟ چهارم آیا الآن امام زمان (عج) از ما راضی هستند؟ بعضی زندگی خودشان را گذاشته اند ببینند دیگران چه می­ کنند؟! اول باید به 4 سؤال بالا جواب داده شود بعد مشغول شدن به دیگران! سؤال دیگر اینکه ببیند شیطان چند درصد به مغزش نفوذ دارد؟! وقتی رشد نکنند باعث استکبار می شود. حضرت موسی(ع) از شیطان پرسید: کدام گناه است که وقتی انسان انجام دهد تو بر او مسلط می شوی؟ شیطان گفت: وقتی که انسان نسبت به خودش به عجب برسد.

زمانه بغیر از ما عیبی ندارد؛ اگر زمانه زبان داشت ما را لعن می کرد که ما چکارها کردیم! گرگ گوشت گرگ را نمی خورد ولی ما چطور! لباس نیرنگ را پوشیدیم! وای بر فریبی که پیش آید!

وقتی انسان شب کنار دریا تنها باشد احساس ترس می کند چون خودش را ناتوان و کوچک می بیند و دریا را عظیم! انسان با دعا و نماز شب و تضرّع خودش را کوچک می بیند و ضعف های خودش را در مقابل خداوند متعال بی کران می بیند و به فکر درمان می افتد. مناجات انسان را اصلاح می کند. یکی از یاران پیامبر (ص) یک انگشتر ارزشمند که مال فردی یهودی بود را پیدا کرد و به صاحبش برگرداند. آن مسلمان در جواب یهودی که گفت چرا با وجود اینکه خودت نیاز داشتی و انگشتر هم ارزشمند و مال غیرمسلمان بود برای خودت برنداشتی، گفت: می خواستم در روز قیامت حضرت محمد (ص) نزد حضرت موسی (ع) خجالت نکشد!

ما هم که منسوب به امام زمانیم نمی دانم باعث خجالت حضرت نمی شویم! ما که با آقا امام زمان حرف می زنیم وقتی بدانیم آقا همیشه ما را می بینند حواسمان را جمع می کنیم. آقا ما را انتخاب کردند که دین را یاری کنیم. این پرچم را کسی به دوش می گیرد و به امام زمان (ع) می رساند؛ جای ما این وسط چیست؟ ما که هیچ منّتی نداریم ان شاءالله جای ما را عوض نکنند و بگذار نوکری­ حضرت را بکنیم.

نوشتن یک نظر

افزودن نظر

x
دی ان ان