ایشان در ابتدا عنوان داشت: در نظام تربیتی اسلام شیوه ها و دستورات فراوانی دیده می شود که هریک اثر و خواص خود را در بعد تربیتی داراست. از جمله توصیه های قرآن کریم مسأله "ذکر" است که در همه ی زمانها و مکان ها با تمام مراتبش مورد تأکید قرار گرفته است چرا که انسان در شرایط و موقعیت های مختلفی اعم از مطلوب و نامطلوب قرار می گیرد. کسی از یاران امام صادق (علیه السلام) گفت: گاه در دلم اندیشه های کفر آمیز موج می زند، امام در پاسخ چاره جویی او فرمود: هرگاه چنین شد به زبان بگو لا اله الا الله (کافی،کتاب ایمان و کفر، باب وسوسه). مثال دیگر این که در موفقیت ها می توان خداوند را سپاس گفت و او را ستود که او "حمید" است و حمد و سپاس در واقع درخور اوست و این دل را از عجب و غرور مصون می کند. یا به وقت لغزش می توان استغفار گفت که او "غفار" است و قلب را از یأس یا جهالت باز می دارد. همینطور که فرموده است در نظام تربیتی اسلام شیوه ها و دستورات فراوانی دیده می شود که هریک اثر و خواص خود را در بعد تربیتی داراست.
وی سپس به روایتی از امام صادق (علیه السلام) که میزان ارزش شیعه را در دو چیز دانسته اند اشاره نموده و گفت: ارزش شیعه به این است که چقدر از حضرات معصومین (علیهم السلام) روایت می کند و چقدر به ایشان معرفت دارد. بوسیله این معرفت و فهم است که مؤمن اوج می گیرد. تأویل "روایت شیرین" در کلام استاد زیاد بود؛ چرا ما این شیرینی معنوی را درک نمی کنیم؟! استاد طاهایی(ره) از سخنان معصومین(علیهم السلام) بهره می گرفتند و با حضرات محفل انس (در دلشان) داشتند. امام علی (علیه السلام) می فرمایند: ارزش هر انسانی به معرفت اوست. امام صادق (علیه السلام) نیز می فرمایند: وقتی خداوند عالم و عابد را مبعوث می کند در پیشگاه خدا می ایستند خداوند به عابد می گوید برو بطرف بهشت، خودت نجات پیدا کردی. و به عالم گفته می شود بایست و شفاعت کن برای مردم بخاطر اینکه در عصر غیبت زحمت کشیدی و دلت برای اسلام و مسلمین می سوخت پس بایست و دیگران را شفاعت کن.
استاد پورحسینی در ادامه گفت: ذات اقدس الهی از قیامت و تفرقه مؤمنان و کافران و منتهای سیرشان (بهشت یا دوزخ) سخن به میان می آورد. حال که چنین است و جهان خلقت، دارای حساب و کتاب می باشد و چنان تدبیر مقتضی بر آن حاکم است که بهتر و زیباتر از آن تصور ندارد. برای انسانها که در مسیر تاریخی خود گناهان و خطاهایی در عقیده داشته و درباره پروردگار خود مرتکب بدیها و اسائه ادبها شدهاند یا گاهی بت پرستیده و شریکهایی برایش قرار داده اند و گاه دیگر لقائش را منکر گشته اند لازم است در هر زمان جدید تسبیحش نمایند. "فَسُبْحانَ اللّهِ حِینَ تُمْسُونَ وَ حِینَ تُصْبِحُونَ" آری لازم است در هر حالت تازه طبیعت، خدای خود را تسبیح کنند. در آیات چهار وقت برای تسبیح پروردگار بیان شد: آغاز شب (حین تمسون)، طلوع صبح (و حین تصبحون)، عصرگاهان (و عشیاً) و در هنگام زوال ظهر (و حین تظهرون). این اوقات چهارگانه هنگام تحول طبیعت است. در صبح افق تاریک روشن میشود و در غروب دوباره رو به تاریکی می گذارد و این تغییر و دگرگونی مناسب با این است که خدای را منزه از هرگونه دگرگونی بدانیم. لازم به ذکر است یادآوری این چهار وقت در آیات فوق ممکن است کنایه از دوام و همیشگی بودن باشد. در آیات به دنبال تسبیح سخن از حمد پروردگار به میان آمده است. زیرا فقط اوست که شایسته تمام حمدهاست "وله الحمد فی السّموات والارض" بنا بر آیه حمد الهی از نظر مکان تعمیم یافته و پهنه آسمان و زمین را شامل شده است. این احتمال از ناحیه برخی از مفسّران اظهار شده است که مراد نمازهای واجب و اوقات آن است، در حالی که در پاسخ باید به آنان گفت تسبیح و حمد در آیات فوق محدود به نمازهای پنجگانه نخواهد بود، این نمازها از مصداق های روشن آن است.
وی افزود: حمد و تسبیح آدمی در اوقات چهارگانه درواقع هماهنگی انسان با تسبیح و تمجید نظام تکوین است. همهی موجودات محتاج خداوند هستند و این فقر و نیاز خود را با تسبیح و حمد به درگاه الهی عرضه میدارند. انسان نیز اگر خودش را بشناسد و محتاج بودنش را درک کند به یقین با شناخت به سراغ خدا میرود.
موجود محتاج به کسی مراجعه میکند که مشکل او را حل کند و اگر این رجوع نباشد دچار سفاهت و بیخردی است. اینکه قرآن کریم اصرار دارد صبح به نام خدا، ظهر به نام خدا، عصر به نام خدا، شبانگاه به نام خدا باشیم؛ برای این است که انسان غفلت نکند.
در پایان خانم درساز (از اساتید مدرسه) ضمن بازگو نمودن خاطراتی از استاد بیان داشت: خداوند با مطرح کردن بحث ذکر یکی از راه های رشد را نشان می دهد. ذکر قلبی محور حرف استاد بود و تأکید داشتند: ذکر باید قلبی باشد و قلب آرامش پیدا کند، اگر قلب متوجه نباشد ذاکر نیست. ما برای هر عبادتی حدی داریم اما برای ذکر حدی نیست و ذکر کثیر خواسته شده است. در قرآن آمده است: مؤمن ذکر کثیر دارد در حالی که نداریم صلاه کثیر یا صوم کثیر. و کلام "لایذکرون الله الا قلیلا" را برای منافق گفته است.
روابط عمومي مكتب نرجس (عليهاالسلام)