یکشنبه, 01 مهر,1403

­

ﺳﻪشنبه, 14 آذر,1396

برگزاری نشست علمی- تخصصی پیرامون مسایل زنان در مدرسه علمیه نرجس(علیهاالسلام) مشهد

برگزاری نشست علمی- تخصصی پیرامون مسایل زنان در مدرسه علمیه نرجس(علیهاالسلام) مشهد

واحد پژوهش مقطع تحصیلات تکمیلی مدرسه علمیه نرجس(علیهاالسلام) روز سه شنبه 14آذرماه در آستانه سالروز ولادت پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله وسلم) وامام جعفر صادق(علیه السلام)، نشست علمی- تخصصی با موضوع "بررسی مباحثی پیرامون مسایل زنان" را برگزار نمود.

در این مراسم که کارشناسان آن استاد مجتهده خانم صفاتی و خانم دکتر میرخانی بودند مباحث کودک همسری، نیاز بانوان به رضایت همسر برای خروج از کشور، حضور بانوان در سالن های ورزشی آقایان و تشکیل پارلمان مشورتی بانوان در استانهای مختلف، مطرح گردید.

در ابتدا استاد شایسته خوی (مدیر مکتب نرجس(علیهاالسلام))، ضمن خوش آمد گویی و تبریک اعیاد پیش رو در توضیح موضوع نشست عنوان داشت: زن به عنوان ذخیره الهی، سرمایه علمی، فرهنگی و اجتماعی، چشمه تمام نشدنی عشق و محبت، کامل کننده زنجیره کمال و سعادت بشری، مولد ظرفیت ها و فرصت ها، حامی و پشتیبان و نقطه اتکا و راهبر و کارگردان اعضای خانواده، مسئول و پاسخگوی جریانات و تحولات اجتماعی و حلال مشکلات خود و دیگران، بالنده به ویژگی های فطری خود و تأثیرگذار بر انتظارات اقشار جامعه، در جهت ابعاد معنوی و انسانی وجود خویش می باشد؛ در حالی که در مقابل، نگرش تحجرگرایان و غرب گرایان نسبت به موضوع زن تلقی از جنس زن بعنوان موجودی سرویس دهنده در خانواده و جامعه است. تبدیل زن به قشری مطالبه گر، مدعی، مشکل آفرین و بحران زا نتیجه چنین تفکری است­ که در نتیجه موجودی ضعیف، قابل ترحّم، حمایت پذیر، مصرف کننده ظرفیت ها و فرصت ها، انکار کننده ویژگی های فطری خود، رقیب یا معارض با جنس مخالف، پاسخگوی منفعل به تقاضاهای محیط پیرامونی خویش با تکیه بر جذابیت های جسمانی و ظاهری خود خواهد شد.

وی سپس افزود: پیامد چنین نگرشی آن است که زن در جایگاه حقوقی خود قرار نگرفته و متقابلا تبدیل به یک قشر مطالبه کننده می شود. محصول تفکر سرویس دهنده بودن زن، دو رویکرد متضاد خواهد بود؛ نظریه و رویکرد آزادی بی حد و حصر و بی بند و باری زنان و بالعکس محدود کردن زن در چهاردیواری خانه. هردو طرز فکر برخاسته از این نگرش است. در حوزه نظریه پردازی باید بدانیم کجا جلو و کجا عقب هستیم. در همین زمینه مسأله زن، "دین"، همه منابع و تعالیم اسلامی در دسترس ماست و آیات کریمه قرآن، چه آیاتی که مستقیما به این مسأله ارتباط پیدا می کند و چه آیاتی که با کلیت خود شامل این موارد می شود، در اختیار ماست که این ها را باید تئوریزه کنیم و به شکل نظریه ها و مجموعه های قابل تشعّب، قابل استفاده و قابل استنتاج درآوریم و در اختیار همه بگذاریم.

نقش و سهم بانوان در نظام، یک نقش فوق العاده و ممتاز است، همچنان که در عصر انقلاب نقش بانوان ممتاز بود. در دوران به سرعت پدیده آمده بعد از تشکیل نظام، یعنی دوران جنگ، دوران محنت و... نیز نقش زنان نقش بی بدیعی است و جزء مسائل درجه یک می باشد.

جهت دیگر مسأله زن از نظر جبهه دشمنان ماست؛ آنها شروع کردند که اسلام علیه زن است و تا امروز نیز ادامه دارد و ما باید مقابله کنیم. افکار عمومی جهان را نمی شود دست کم گرفت. همه مغرض نیستند و خباثت ندارند و خباثت مربوط به برخی سیاستگذاران و برنامه ریزان است لذا نباید اجازه دهیم که عامه مردم دچار این اغوای بزرگ شوند. برآن شدیم تا همایشی را در این راستا برگزار نمائیم که موضوعات آن در ادامه مطرح می گردد.

نیاز بانوان به رضایت همسر برای خروج از کشور، قانونی است مصوب از دوران قبل از انقلاب. با توجه به طرح اصلاح این قانون در مجلس شورای اسلامی، ضروری است مبانی فقهی و حقوقی این قانون با لحاظ برخی ضرورت ها و اولویت ها و تعیین مصادیق اضطرار و تعارض یا عدم تعارض آن با مبانی تحکیم خانواده بررسی شود.

حضور زنان در سالنهای ورزشی آقایان در مقاطع مختلف زمانی به صورت های متفاوتی مطرح شده است. در حال حاظر با توجه به روند رو به افزایش فشارها برای تحقق این حضور، برون رفت از آن، مدیریت صحیح و حساب شده ای، با اعمال جنبه های مختلف فقهی، حقوقی، فرهنگی و اجتماعی و سیاسی می طلبد.

تشکیل پارلمان مشورتی زنان در استانهای مختلف از سیاستهای دولت دوازدهم است. بررسی ساختار، محتوا و اهدافی که در راستای افزایش نقش زنان در تصمیم گیری و ایجاد زمینه استفاده از آنان در حوزه های مدیریتی دارد، ضروری است. همچنین لازم است چالشهای قانونی و میزان تطابق آن با اسناد بالادستی مورد بحث قرار گیرد.

­ازدواج زودهنگام دختران اگرچه اتفاق مبارکی است اما این پدیده اگر در سنین کودکی تا زمانی که دختر به بلوغ عقلی و جسمی و جنسی نرسیده تحقق یابد، مشکلات و آسیب هایی در پی خواهد داشت. در این باره ارائه دیدگاهی که نظر فقه شیعه را تأمین کند و معضلات اجتماعی در پی نداشته باشد بسیار راهگشا خواهد بود.

در ادامه مراسم کارشناسان به بررسی مسائل این همایش پرداختند. مبحث اول "کودک همسری" بود.

استاد روشن در ابتدا چکیده ای از تاریخچه بحث کودک همسری را مطرح نمود: این بحث اولین بار در قانون مدنی مصوب سال 1316 در قانون مدنی در ماده ی 1041 آمده است؛ در این قانون سن ازدواج برای دختران، 13 سال ذکر شده و در صورتی که سن دختر از این کمتر باشد باید به دادگاه صالحه مراجعه کنند و اصلا بحث اجازه ی پدر در اینجا مطرح نیست. بعد از سالها در سال 1353 با تغییراتی این قانون اصلاح شده و سن ازدواج را برای دختر، 18 سال درنظر گرفتند. بعد از پیروزی انقلاب با توجه به اینکه بحث استقرار حکومت اسلامی بود مجددا این قانون بازنگری شد. در سال 61 به مجلس پیشنهاد شد و بعد از بررسی های متعدد در سال 1370 به تصویب رسید که سن ازدواج دختر، 15 سال باشد و البته تا 13 سالگی با اجازه ی پدر و در نظر گرفتن مصلحت، ازدواج می تواند صورت بگیرد. اما دوباره در سال 1381 اصلاحیه ای به مجلس داده شد که بنا بر آن بحث بر سر این بود که اجازه ی پدر کافی نباشد و ارجاع به دادگاه صالحه بشود. بعد از تصویب مجلس، مخالفت شورای نگهبان پیش آمد و نهایتا مجمع تشخیص مصلحت نظام به این نتیجه رسید که سن ازدواج همان 13 سال باشد و قید تشحیص دادگاه صالحه هم باشد اما اذن پدر را بر نمی دارد. شورای نگهبان با این عبارت که "ممنوع است ازدواج زیر 13 سال" مخالفت کرد و نهایتا این­ کلمه ی ممنوعه برداشته شد. امروزه یک طرحی در دست هست و مورد بررسی قرار می گیرد که براساس آن قرار است سن ازدواج 16 سال و یا 18 سال برای دختران تصویب شود، بین این دو گزینه مردد هستند. رایزنی با مراجع تقلید هم در جریان است. ظاهرا فقط توانستند نظر آیت الله مکارم را جویا شوند. ایشان زیر 13 سال را ممنوع­ کرده و گفته اند: «من قبلا جایز می دانستم اما الآن خیر». جهت کسب اطلاعات بیشتر در این بحث می توانید به قانون مدنی مراجعه کنید.

ایشان سپس با مطرح نمودن این نکته که: با توجه به اینکه در دین اسلام، بحث ازدواج، قید بلوغ و رشیده بودن را دارد و در صورتی که دختری به سن رشیده برسد می تواند ازدواج کند. نظر بانوی مجتهده خانم صفاتی را جویا شد.

این بانوی مجتهده در پاسخ فرمود: اولا این مسائل، اصلا جدید نیست. از ابتدای انقلاب بوده اما هر از گاهی جریان سازی می شود و فشارهایی وارد می شود. لذا نباید دغدغه داشته باشیم. البته مسائل را دقیق بررسی می کنیم و ریشه یابی هم باید بکنیم. البته در درجه ی اول مباحث فقهی را مطرح می کنیم. بحث بلوغ هم در عبادات ما دخالت دارد و هم در نکاح و هم در امور قضایی و امور اقتصادی.

بالاخره شارع برای عبادتها یک سنی را تعیین می کند. مشهور فقها سن 9 سال را در دختران و در پسران 15 سال را قرار می دهد و چه در دختران و چه در پسران، شرایط دیگری مقرر شده که در رساله های توضیح المسائل قید شده است.

در مباحث اقتصادی بحث رشد مطرح است یعنی کسی که بتواند امور اقتصادی را رتق و فتق کند. در مباحث اقتصادی رشد عقلی مطرح است یعنی طرف بتواند سود و زیان را تشخیص دهد. در بخش قضایی، فاکتورهای دیگری مطرح است. دو فاکتور علم و امر هست که باید برای قاضی ثابت بشود. در خیلی از حوزه ها، بحث بلوغ مطرح است. ولی در بحثی که بیشتر مطرح است بحث نکاح است. گاهی افرادی که جریان سازی می کنند در کشور، از تعابیری استفاده می­کنند که بیشتر القائات دیگران است یکی از اینها بحث ازدواج کودکان است.

ایشان سپس افزود: در اسلام "ازدواج کودکان" نداریم و این عنوانی است که طرف مقابل ما به کار می برد. از نظر اسلام یک دختر که از سن 9 سالگی عبور می کند به این دختر دیگر کودک نمی­گوییم چون شارع او را وارد عرصه­ی تکلیف کرده است، او را دقیقا رشد داده و بزرگ می کند لذا برای او جشن هم می گیریم، علمای بزرگی مبتکر این کار بودند چون او اجازه ی این کار را پیدا کرده که یک سری عبادات را انجام دهد.

نگاه اسلام یک نگاه کودکانه نیست بلکه یک نگاه توسعه مدارانه است، چون این نگاه هست. (از آن طرف ما زنان و مردانی را هم داریم که در سن بالاتری قرار دارند اما نگاهشان بچه گانه است.) ابزار اطلاعاتی زیاد شده اما اینها وسیله ی رشدنیست. رشد یک مسأله ی روحی، فکری و فرهنگی است. اینکه بچه را مملو از اطلاعات کنیم به معنای رشد عقیدتی نیست. نگاه اسلام به مقوله ی رشد است، ضمن اینکه تکلیف از کلفت نیست. انگیزه ی اصلی، رشد و کمال است نتیجه ی تکلیف، لقاء الهی است. ببینید چه نگاه بلندی داریم که کلیدش در سن معینی است.

نکته ی بعدی: مسأله ی بلوغ و مصلحت در بحث نکاح است. نکاح هم شرط بلوغ دارد اما بلوغی که معین کردند سن نیست. شارع در سن، خیلی ورود پیدا نکرده. در بحث بلوغ لازم برای نکاح، سن معین نکرده و بحث قابلیت را مطرح می­کند و آن قابلیت ها کار کارشناسی می خواهد و هرکسی نمی تواند نظر بدهد. بحث ازدواج به قابلیتها بر می گردد. در درجه ی اول قابلیت جسمی را می گوید. اگر دختری قابلیت جسمی را ندارد باید بگذارند در سنینی که این قابلیت را پیدا کند. بعضی اخباری دست ماست که به عنوان یکی از سنتهای پیامبر (ص) این بوده که با زنی ازدواج می کردند که این قابلیت جسمی را پیدا کرده باشد (وسایل الشیعه، ج1، باب ابواب مقدمات عبادات، باب 4، ح5). یا در خبر دیگری داریم که بیان می شود که پیغمبر (ص) ازدواج­ دخترانی که هنوز رشد جسمی پیدا نکردند را منع می کند، عقل هم همین را می گوید، هرگز کسی خلاف این را نمی گوید چون عوارض دارد و دختر، آمادگی ندارد. دختر باید به سن بلوغ جسمی و بلوغ نکاح برسد. اما اینهایی که آمدند و گفتند:­ بلوغ فکری. ما از آنها سؤال می کنیم: مگر برای بلوغ فکری می شود سن تعیین کرد؟­ فراوان می بینیم دختران 13 یا 14 ساله ای که هم توان رتق و فتق امور خانه را دارند و تعامل با دیگران. و این را وقتی کنار یک دختری می گذاریم که کارشناسی ارشد می خواند خیلی باهم تفاوت دارند. ما رشد را در چه چیزی می بینیم؟ انصافا تعیین رشد، در افراد مختلف است و نمی توان برای نکاح، سن بلوغ فکری مشخص کرد. گاهی یک فرد 80 ساله بلوغ فکری پیدا نکرده، بلوغ فکری دامنه ی وسیعی دارد، بستگی به تربیتها دارد، بستگی به خانواده و جامعه دارد.

لذا بحث حُلُم اینجا مطرح می شود. برای تکلیف یک سری شروط عام هست. آگاهی و علم، عقل، توانایی و انجام تکلیف، آزادی و اختیار، بلوغ بعضی چیزها هم اختصاصی دختر یا پسر است. یعنی انسان به حدی برسد که به او بگویند بالغ شده. این علامتهایی هم دارد؛ در مواردی بین دختران و پسران مشترک است و در مواردی اختصاصی هر جنسی است. حِلم و حُلُم از یک منشأ مشتق شده اند که از نوعی تعقل و متانت حکایت دارد. وگرنه واژه ی حلم در زمان بلوغ چه معنایی دارد؟ یعنی در چنین زمانی سزاوار است که انسان در سایه ی عقل و خرد به حلم برسد. معمولا بردباری در سایه ی عقل به وجود می آید. علامات طبیعی بدن باید با عقل همراه شود، احتلام هم از آثار بلوغ است. بلوغ رشد چه زمانی است؟ وقتی که دوران صبابت را پشت سر می گذارد و تکمیل می شود. اگر هم بلوغ فکری در جامعه ای دیرتر از این است و در سن 18 یا 20 یا 25 سالگی است این مشکل از جامعه است.

وی در ادامه افزود: می گویند شارع گفته سن 9 سال؛ درست است. روایات هم متعدد است. اگر فقط ما بودیم و این روایات، بله. اما موضوع این است که علاوه بر اینها روایات دیگری هم داریم که به نوعی تقسیماتی را انجام می دهد. در تکالیف شرعی می گوید: 9 سال. در نکاح، شارع سن تعیین نکرده است، اما آزاد می گذارد. یعنی اگر یک پدری که ولی دختر است تشخیص داد دختر 9 ساله را به عقد ازدواج درآورد تا هروقت قابلیت جسمی پیدا کرد نکاح محقق شود. همه ی حرف اینها این است که در این سن آیا می شود پدر این کار را بکند؟ اگر ما پذیرفتیم که پدر، ولایت دارد و این ازدواج را تشخیص داده و دختر هم که بزرگتر شود و به مرحله ی تشخیص برسد این نکاح را بپذیرد. اگر نپذیرفت بعضی ها گفته اند فسخ و بعضی ها گفته اند طلاق. بالاخره شارع برای نکاح ، سن تعیین نکرده اما یک سقفی را می گذارد و توسعه می دهد و دست مکلفین را نمی بندد.

نکته ی بعدی: قانون مدنی 13 سال را آورده. در سال 1375 مجلس فشار آورد برای 18 سال. ما همان موقع گفتیم کشور اسلامی است و قانونش اسلامی است. البته این زمینه را دارد که سقف حداقلی را بلوغ جسمی قرار دهیم. به هر حال این قابلیت را به طور متوسط در سن 13 سال می توانیم بگیریم. چون میانگین سن عادت ماهانه در دختران همین است. لذا آن موقع گفتیم حتی اگر زیر 13 سال دختری آمادگی داشت نباید ممانعت شود. قانونگذار باید دست مکلفین را باز بگذارد و نبندد.

خانم روشن در جمع بندی این بخش از صحبت های بانو مجتهده صفاتی بیان داشت: در واقع برای ازدواج قابلیت جسمی ملاک است که این هم از قابلیت فکری و عقلی می گذرد و شارع سنی را لحاظ نکرده. نکته ای که هست اینکه ما حدود بالغ بر 40 هزار ازدواج داریم که از نظر آنها به رشد کافی نرسیدند و بین 10 15 سال هست و عامل آن هم دو چیز است: فقر یا فرهنگ جامعه. به عبارتی آنها بحث مصلحت را زیر سؤال می برند. اینکه پدر در اسلام بنا بر مصلحتی باید این ازدواج را انجام دهد و پدر آن مصلحت را رعایت نمی کند و برای همین با طلاق های متعدد مواجه هستیم و از نظر اجتماعی، آسیبهایی را داریم.

در ادامه نشست خانم دکتر میرخانی به طرح این بحث از نگاه اجتماعی پرداخت و در پاسخ به این پرسش که آیا واقعا لازم است پدر به دادگاه صالحه برود تا دچار این آسیبها نشویم. یا این آسیبها آن قدر نیست که بخواهیم به خاطرش قانون را تغییر دهیم؟ خاطر نشان کرد: یک وقت یک توپی را در زمین شما می اندازند و شما را به دنبال آن می دوانند. اینکه در روایات تأکید بسیار روی "بصیرت" داریم؛ به خاطر همین است. مبدأ و مقصدگری جزء ارکان باورهای اعتقادی ماست. باید بدانیم کار را از کجا شروع کنیم؟ به ویژه اینکه در این عصر چه وظایفی داریم؟ قیل و قال زیاد است ولی اگر به لحاظ پشتوانه های اندیشه کلامی، مبنای بینشی، منشی و روش درستی نداشته باشید باید به دنبال بازی دیگران بدوید و این نه مقتضای عمر شریف ماست و نه مقتضای رسالت (جاهدوا ...) این آیات کلان گر را در سیستم قانونگذاری اسلامی ببینیم چیست؟ وظیفه ی ما چیست؟ مادامی که ما را با این مباحث بازی می دهند به جایی نخواهیم رسید. دو سیستم قانونگذاری را بگذاریم کنار هم. سیستم قانونگذاری اسلامی که با حقیقت علم خالق آدم منافاتی ندارد. انفکاکی بین ربوبیت و خالقیت و جعل قانون نداریم. (الا له الخلق و الامر) عمدتا رویکرد انفعال این است که نکته ای را از دین ­و نکته ای را از هرجایی بگیریم و یک پیوند ناهمگون ایجاد کنیم. چطور می توانیم در دو سیستم حقوقی متفاوت یک چیزی را از یک پیکره بگیریم و یکی را از یک جای دیگر؟! سیستم قانوگذاری اسلامی چه مقتضیات و شاکله ای دارد؟ آیا دچار نقیصه است که شما بروید از غرب و شرق بیاورید؟!

البته «خذ الحکمه» نه اینکه خذ الزباله. من از جای دیگر - از فقه شناور- می خواهم بحث را شروع کنم. که این بحث را ما در قم هم مطرح کردیم و همان ابتدا واکنش های زیادی را داشت و من همانجا هم گفتم فرق است بین بلوغ عبادی، مدنی، کیفری. حتی در بلوغ عبادی اگر حداقل را بگذاریم و بنا را بر عبودیت بگذاریم و بنا بر نظر برخی فقها مثل شهید صدر، اصل احتیاط را هم بگیریم و بگوییم 9 سالگی، اما در کیفری احتیاط باید در ناحیه ی قاضی باشد نه مکلف. حتی گفته اند قاضی اگر در ناحیه عفو خطا کند بهتر است تا در ناحیه ی مجازات. حتی شیخ صدوق در وجوب نماز و روزه قائل به شناور بودن وجوب است. باید دو سیستم قانوگذاری را باهم مقایسه کنید. سیستم قانونگذاری اسلامی ریشه در کجا دارد و سیستم قانوگذاری بشری کجا؟ لذا بسیاری از پیش دانش هایت که باید در حوزه مطرح شود. مثلا همین مسأله­ی رشد که مطرح می شود این بایستی از لایه های دیگری عبور کند تا برسد به (له الخلق و الامر) و برسد به (هنالک الولایه). من پشتوانه های کلامی را می گویم تا این بینش در ذهن شما شکل نگیرد. شما منش مستقل بر اساس هویت ارزشی اسلامی و انسانی نخواهید داشت. اولین آیات نازل شده بر پیامبر "اقرأ" است. بله امروز بحث دانش زیاد است و به نام علم هم بر سر ما می کوبند. اما وقتی می گوید "بخوان" منظور دانشی است که مبتنی بر توحید و بینش الهی است. «اقرأ باسم ربک الذی خلق» یعنی سیستم قانونگذاری از آن کسی است که خلق از آن اوست. ما منش کریمانه داریم «اقرأ و ربک الاکرم» کرامتی که خدا به بنده اش عنایت کرده. یعنی علم باید پشتوانه ی بینشی و منشی داشته باشد. «علم الانسان ما لم یعلم» یعنی اگر همه ی علوم باشد اما این ارتباط نباشد مسیر علمی مسیر سقوط است. کسی که ارتباطش را قطع می کند مثل موجود معلق بین زمین و هواست.

خانم دکتر میرخانی افزود: انسانها یا عالم هستند یا متعلم و یا مذبذب. بعضی فریادها مذبذبانه است. آمدیم مبانی را گفتیم، دانشها را گفتیم. دانش مقاصد، اصول حاکم بر نظام قانونگذاری، قواعد و ... تقسیمات حکم را گفتیم: اولیه، ثانویه، اضطراری، واقعی، ظاهری. حتی تقسیمات ادله را هم گفتیم. حتی تنوع در موضوعات و تفاوت بین علم و علمی را هم گفتیم. تفاوت بین یقین و امارات، که قواعد عمدتا از باب امارات هستند. اصلا یک چیزهایی را با سن به ما نگفتند. فقه شناور در قرآن هم هست «حتی اذا بلغ اشده» حتی درباره ی پیامبر (ص) داریم که با یکی از همسرانش ارتباط برقرار نکرد. حالا شما ببینید در منابع، آیا سن، موضوعیت دارد یا خیر؟ اگر برای سن موضوعیت قرار دادیم که باید قید روایات را بزنیم. چه رویکردی داریم نسبت به سیستم قانونگذاری اسلامی بعد از 4 دهه؟!

همین بحث جنجالی را مطرح کردند و صحبتهای جامعه شناسان و روانشناسان را مطرح کردند. ما خودمان در روایات، بحث ربیبه را داریم. نیازی به حرفهای جامعه شناسان داریم. ما قائل به «ان هو الا وحی یوحی» هستیم. بیدار باشید! این جریانات چه قصدی دارند؟ می خواهند به شما چه چیزی بدهند؟! باید حواسمان به عنصر زمان و مکان باشد «العالم بزمانه لا یهجم علیه اللوابس» اگر انسان اشراف داشته باشد سرش کلاه نمی رود. علم بدون اخلاق، بشر را به نابودی می کشد. البته باید به مسائل جزئی بپردازیم اما باید جایگاه این مسائل جزئی را در سیستم بشناسیم. آنهایی که می گویند 18 و 20 سال، می خواهند طبق قوانین بین الملل باشند.

بانوی مجتهده صفاتی در ادامه بحث افزود: مسأله ی سن در شرع معین نشده و به تشخیص خود افراد است. کسانی که می گویند 18 سال تشخیصشان این است. از طرفی ما مجبوریم ثبت ازدواج ها را داشته باشیم. قانون اسلامی می گوید: دختر، رشد جسمی پیدا کرده باشد. اگر ملاک را اولین حیض بدانیم به زیر 13 سال هم رسیده است. 11 سال هم داریم. پس شما چطور یک دختر را که در این سن به بلوغ رسیده، این همه مدت نگه می دارید؟ یک جریان سازی در کشور هست. اسناد بین المللی سن اتمام کودکی را 18 می گویند. یونیسف عنوان ازدواج کودکان را مطرح می کند. سند 2030 رسیدن به برابری جنسی و توانمندسازی تمام زنان و دختران را دنبال می کند.

به هر حال ما در ماده ی 1041 قانون مدنی داریم: عقد نکاح دختران 13 سال تمام و پسران 15 سال تمام. ما هرگز تأکید و تشویق نمی کنیم که در سن کودکی ازدواج انجام بشود. اما قانون باید جامع باشد برای همه.

چرا جریانهای داخلی و خارجی این قدر روی این قضیه مانور می دهند؟ سازمان ملل متحد و تمام وابستگان سالهاست به بهانه ی نجات جهانیان و جامعه ی بشری، یک چیزهایی را تابلو می کند و روی آن مانور می دهد. مشکلات کشورها را بزرگنمایی می کند و مدعی العموم همه هم هستند. در داخل هم شناسایی می کنند جریانهایی را که با خودشان هماهنگ باشند و بلندگوی آنها شوند و زحمتکمتری می کشند.

ایشان تصریح کرد دیدگاه اسلام چنین است: رضایت طرفین را شرط می داند؛ دختر اگر مجبور شده باشد خیار فسخ دارد. اسلام نگاه جامع به ازدواج دارد؛ زن ایجاب کننده است و مرد قبول کننده. اذن ولی یکی از بهترین احکام مترقی اسلام است چون بازدارنده است. اسلام به امنیت زن توجه داشته است؛ صیغه کردن، اتفاقا امنیت دختران را زیر سؤال می برد. راه حل روی آوردن به مدرنیته و فرهنگ غربی هرگز برای ما راه گشا نیست. راه قطعی درمان بشر رویکرد به راهکارهای اسلامی است. سن 18 سال به مصلحت دختران و زنان نیست.

خانم میرخانی نیز خاطرنشان کرد: ما خودمان مواد، ملاک و روش داریم. مراقبت بیشتری در ناحیه ی قانونگذاری باید داشته باشیم.

خانم روشن در جمع بندی این بحث یادآور شد: این بحث، بیشتر تبلیغاتی است. عنوان کودک همسری، عنوان درستی نیست. ریشه ی اختلاف در تعریف سن کودکی است. اگر کودکی را 18 سال به پایین بگیریم درست است. در ازدواج در اسلام، قابلیت جسمی و عقلی ملاک است اما قانونگذار باید یک سن را در نظر بگیرد. از نظر کارشناسان سن 13 سال در قانون درست است.

روابط عمومي مكتب نرجس (عليهاالسلام)

نوشتن یک نظر

افزودن نظر

x
دی ان ان