شنبه, 03 آذر,1403

­

شنبه, 27 آبان,1402

برگزاری نشست «ضرورت مشارکت زنان در انتخابات و حضور آنان در مجلس شورای اسلامی» در دانشگاه فردوسی با همکاری مکتب نرجس

برگزاری نشست «ضرورت مشارکت زنان در انتخابات و حضور آنان در مجلس شورای اسلامی» در دانشگاه فردوسی با همکاری مکتب نرجس

­

خانم دکتر اردبیلی در تاریخ 1402/08/18 در نشست ضرورت مشارکت زنان در انتخابات و حضور آنان در مجلس شورای اسلامی که با همکاری مکتب نرجس در دانشگاه فردوسی برگزار شد حضور یافتند. خلاصه صحبت های ایشان به شرح زیر است:

عاملیت یک زن در مقام عبودیت چگونه باید انجام شود؟ تکلیف یک خانم چیست؟ بیرون خانه، در خانه، عرصه سیاست، وسط جنگ و...؟

زن باید عاملیتش را با اولویت تشخیص داده و نقش خودش را به درستی ایفا کند.

برخی بزرگان میگفتند خانم دباغ را خیلی مطرح نکنید، الگوی زن تراز اول انقلاب نیست. این جمله غلط است اگر ما با تصویر خانم دباغ همراه میشدیم بسیاری از مسائل و مشکلات امروز مان را نداشتیم.

امام خمینی فرمودند: "صلاح و فساد جامع به صلاح و فساد زنان وابسته است."

به ما یک دوگانه ای وارد شد که زن، جامعه یا خانواده؟ تکلیفت را روشن کن که میخواهی یک مادر خوب باشی یا یک مشارکت کننده خوب!

این دو گانه ذهن مادران و دختران ما را اذیت کرده و باعث شده نتوانند حضور کنشگرایانه و به موقع در ضرورت ها از خودشان نشان دهند. این دو گانه دوگانه ما نیست!

همان حضرت زهرایی که میگفتند بهترین چیز برای یک زن این است که نه مردی او را ببیند و نه او مردی را ببیند. همان حضرت زهرا، در مواقع ضروری وسط جنگ هم حضور دارند!

دو گانه زن این است که بتواند تکلیفش را با اولویت در هر شرایطی تشخیص دهد! دوگانه زن در ترکیب همه چیز و عامل بودن آن است. اینکه یک زن منفعل جو زده نباشد و سعی بر موثر بودن و کنشگری داشته باشد.

تفاوت و تمایز جدی فمنیسم و اسلام:

"زن مسلمان عاملیتش را برای منافع فردی به کار نمیبرد، برای تکلیفش به کار میبرد. برای همین است که می تواند خانواده و جامعه را باهم جمع کند؛ وقتی عاملیت من متناسب با منافع فردی باشد، رشد من با همسر و خانواده و... تضاد پیدا می کند."

حضرت آقا می فرمایند: زن و مرد در نگاه ما متضاد نیستند!

اما در نگاه غرب این دو باهم متضاد هستند؛ زن را بکشی بالا، مرد پایین می آید. در رقابت اقتصادی و رقابت اجتماعی، اگر زنان را بالا ببریم، مردان را باید پایین بیاوریم.

اما در نگاه دینی اگر زن را دریابی، مرد را هم در خواهی یافت، اگر شان و کرامت انسانی زن بالا رود، مرد هم بالا میرود. اگر زن مادر خوبی باشد، پدر هم خوب میشود، در واقع زن در تضاد مرد نیست، هم افزا است.

ما اگر در دنیا میبینیم که در حال از دست دادن زنانگی ­هستیم، علتش این نیست که در حال بدست­ آوردن مردانگی ­هستیم، علتش این است ­که مردانگی را از دست داده ایم. در اقتضائات جدید زنانگی از دست رفته است.

در مکتب فمنیسم الان سیالیت جنسیت و ابهام جنسیتی داریم یعنی دیگر دوگانه زن و مرد وجود ندارد!

در این مکتب یک مقطعی میگفتند باید زنان را تقویت کنیم، به طور مداوم میگفتند زنان زنان، اما الان میگویند کی گفته زن داریم و کی گفته مرد داریم و بی جنس شدن مطرح شده است، فشن شوهای بدون جنسیت داریم.

بحث از آنجایی شروع شد که گفتند در زندگی مدرن زنان در حال آسیب هستند، گفتند ما باید زنان را بالا بیاوریم؛ اما در ادامه که دیدند به مقصدی که مدنظرشان است نمیرسند، گفتند اصلا جنسیتی نداریم؛ کی گفته جنسیت وجود دارد، ما یک طیفی از جنسیت داریم. در واقع میخواستند اصلا زن و مردی نباشد تا همه برابر شوند.

این انگاره کل زنانگی و مردانگی را از بین برد. تحقیر زنانگی که در ابتدای فمنیسم بود از انکار زنانگی که الان مطرح شده، بدتر است. جلوه الان فمنیسم بی جنس شدن می باشد.

عرصه جنگ در آینده، عرصه خانواده و زن است؛ ملتی که بتواند زنانگی را در خود حفظ کند، پیروز می شود؛ زنانگی که حفظ شود، خانواده و مرد هم حفظ خواهند شد! ­در این میدان اثرگذاران درجه یک زنان هستند، آنها می توانند جهت میدان را برعکس نمایند.

خانم ها را نباید یک گوشه نگهداریم و مهم شان نکنیم، در حالی که در این عرصه فقط زنان هستند که میتوانند پیشران تغییر و تحول باشند. از صدر اسلام تا به الان و همچنین آینده، نیاز به حضور بانوان در عرصه اجتماع روز به روز بررنگ تر و بیشتر شده است.

چرا روز به روز بیشتر نیازمند نقش زنان هستیم و روز به روز این موضوع پر رنگ تر میشود؟

زنانگی و مردانگی را نباید کنار بگذاریم، چرا؟ چون زنانگی ضریب اثر بیشتری در زمانی که در حال حذف شدن می باشد، پیدا می کند. یعنی در لحظه ای که جهان بیش از همیشه به زنانگی نیاز دارد، آن را از دست میدهد.

در نشانه های آخر الزمان آمده است که نمی شود زنان و مردان را از هم تشخیص داد و بلیط برنده با ملتی است که زنانگی را به خوبی حفظ کند.

چرا زنان پیشران هستند؟

ما در جهان مدرن یک مدل سبک زندگی، نگاه علمی، بروکراسی، قوانین و... داریم، انسان ایده آل در دنیای مدرن یک انسان مرد، غربی، خردورز و منفعت طلب است که با احساسات، عواطف و ویژگی های زنانه میانه ای ندارد.

جهان مدرن با این ایده آل انسانی که گفته شد، ساخته شده است، از این رو به زنان میگفتند شما با این قله بشریت و این مدرنیته فاصله بسیار دارید. چرا؟ چون شما به دلیل عواطف و نوع شخصیتی که دارید، با این حجم خردورزی و منفعت طلبی، فاصله دار هستید. روابط انسانی و عاطفی یک زن، مانع رشد خودش و در ادامه رشد مدرنیته خواهد شد. پس سعی کردند زنان را مانند مردان ­تغییر دهند. متاسفانه در عرصه این تغییر و تحول، چقدر زنان، ویژگی های زنانه و لذت هایشان تحقیر شد.

دنیای مدرن با ایده آل های مرد خردورز و مادی گرا غربی ساخته شده بود، زنان همیشه جنس دوم بودند و هر چه میدویدند عقب می ماندند. اما الان هیمنه دنیای مدرن شکسته شده است، به عنوان نمونه نقاط تحولی علم اکنون مرزهای بین رشته ها می باشد نه نوک قله ها. لازم به ذکر است که انقلاب اسلامی نیز در شکسته شدن هیمنه دنیای مدرن نقش فراوانی داشته است.

ما مشغول گذر از دنیای مدرن هستیم؛ دنیای مدرن و چارچوب هایی که زنان همیشه در آن عقب بودند الان عوض شده است.

مثل یک مسابقه دو که همه میدوند اما خانم ها همیشه عقب هستند چون قوائد بازی جوری بنا شده است که باعث میشود همیشه عقب بمانند، در واقع خانم ها باید شکل مردها شومند تا بتوانند جلو بزنند. باید خانواده، عاطفه و ذوق هاشان را کنار گذارند تا برنده شوند. در این ما بین ناگهان یک نفر سوت میزند و اعلام می کند که جهت بازی عوض شده است.

جهان الان به ما نشان میدهد که چقدر باید برگردیم و زنانگی خود ر پیدا کنیم. کنش زنانه و خلق کنش اصیل زنانه در این زمینه بسیار موثر است.

اگر ما این موضوعات را در جهت انقلاب درک کنیم، می توانیم به جلو حرکت کنیم، در غیر این صورت در جای دیگر و به صورت دیگری استفاده شده و فهم میشود. اینجا عرصه اصلی جنگ زنان و خانواده است و نگاه خانواده محور باید در حکمرانی حتما جایگاه داشته و خانواده به عاملیت برسد؛ که این موضوع بسیار به عاملیت زنان بر میگردد.

مشارکت زنان در عرصه های اجتماعی و انتخابات نباید فرعی و تبعی باشد چون این موضوع آفت است، باید اصیل و ذاتی باشد، زیرا اگه نباشد جذابیتش را از دست خواهد داد. خیلی از کنشها و تشکل هایی که ما در ابتدای انقلاب داشتیم، الان جذابیت خود را از دست داده اند چون مردانه خلق شده بودند.

جنس کنش زنانه را با اقتضائات نسل جدید چگونه میشود خلق کرد؟

یه وجه جدیدش هم آفرینی است یعنی باید با خود این نسل خلقش کرد، از ابتدا نگوییم آقایان این کارها را باید انجام دهند. از ابتدا باید خود زنان به این موضوعات فکر کنند.

به عنوان نمونه بحث رفع دو قطبی در انتخابات به شدت زنانه است؛ شما میتوانید بحث را حول مسائلی پیش ببرید که دغدغه تمام افراد جامعه می باشد.

مثلا افراد یک جمع سر موضوع حجاب باهم متفاوت هستند اما سر این موضوع که همسران خودشان را برای خانواده نگهدارند اشتراک دارند یا مثلا­ سر فرزندپروری و ارتباط با نوجوانان همه مشکل دارند؛ یک نفر در دانشگاه، مساجد و... بیاد سر این مسئله باهم به گفتگو بپردازند!

در تمام عرصه ها ما زنان را داریم اما در جایگاه تصمیم گیری و تصمیم سازی نقشی ندارند. فکر و دغدغه حضرت آقا این است؛ ما باید چاره بیندیشیم.

آرایش نظام فکری و جنگی رقیب و غرب زنانه بوده است. ما باید از این مظلومیت نمایی در بیاییم و خودمان عاملیت پیدا کنیم. امام جریان موثری ایجاد کرد که زنان از قربانی ظلم بودن و درگیری تنها با مسائل شخصی خودشان در بیایند و تبدیل به سوژه شده و در جامعه عاملیت پیدا کنند.

ما باید از این هیولا سازی نسل آینده دست برداشته و با نگاه مادرانه به سمت نسل آینده حرکت کنیم؛ اگر مدل کنش ما آنها را نا امید کند حتما به سمت نگرش هایی با جهت های مخالف پیش خواهند رفت.

چرا روز به روز بیشتر نیازمند نقش زنان هستیم و روز به روز این موضوع پر رنگ تر میشود؟

زنانگی و مردانگی را نباید کنار بگذاریم، چرا؟ چون زنانگی ضریب اثر بیشتری در زمانی که حذف می شود، پیدا می کند. یعنی در لحظه ای که جهان بیش از همیشه به زنانگی نیاز دارد، آن را از دست خواهد داد.

الان نمی توان با نگاه گذشته که تنها مردان عاملیت داشتند پیش رفت. ما برای حرکت به سوی آینده نمی توانیم به گذشته برگردیم ، این جریان بازگشت به گذشته از جریان غربی بد تر است؛ در دنیای امروز زنان باید جایگاه، عاملیت و زنانگی خودشان را بدست آورده و مردان هم به همین صورت. گام دوم انقلاب با این نگرش باید محل خلق کنش ما باشد.

یکسری جریان ها در کشور هستند که تمایل دارند مدام به گذشته بر گردیم و با نگاه سنتی خودشان نمیگذارند به سمت آینه حرکت کنیم.

نسل آلفا دهنه نودی و هشتادی نوع نگاه شان به دنیا متفاوت است و مزایا و فرصت هایی دارند که اگر ما نگاه مان را عوض نکنیم از پتانسیل آنها نمی توانیم بهره مند شویم؛ اما اگر درست عمل کنیم، می توانیم آنها را جذب یک زن مسلمان واقعی کنیم.

رهبری در تمام صحبت های خود میگویند تمام امید من به دهه هشتادی ها است چون میبینند آنها ظرفیت گام دوم انقلاب را دارند. اگر نگاه ما به گونه ای است که از این افراد نا امیدیم و از آنها خوشمان نمی آید، این مشخص است که نگاه ما از امامین انقلاب فاصله دارد.

ما فرصت های این نسل را نفهمیدیم، یکسره میخواهیم کنترل و هدایت شان کنیم. دهه هشتادی ها و نودی ها فرصت هایی دارند که ما باید آنها را بفهمیم تا رشد کنند، شکوفا شوند و مبدا اثر باشند!

مثال غزه به ما نشان میدهد جنگ آخر در دنیا جنگ خانواده است! فلسطین و غزه هیچ چیز جز خانواده نداشتند؛ نه امکاناتی ، نه بودجه ای، نه ساختاری و...

چیزی که در این جنگ مردم غزه را در تمام دنیا برجسته کرده، خانواده و مادرانی هستند که همچون بچه های مقاومی تربیت می کنند؛ بچه هایی که در لحظه مرگ شهادتین میگویند و سایر افراد هم در لحظه مرگ شهادتین را به بچه ها و دیگران یادآور می شوند!

نوشتن یک نظر

افزودن نظر

x
دی ان ان