یکشنبه, 01 مهر,1403

­

چهارشنبه, 24 مهر,1398

بشارت و انذار برای تربیت (سوره ص، آیات 49 تا 51- 55 تا 57)

بشارت و انذار برای تربیت (سوره ص، آیات 49 تا 51- 55 تا 57)

تربیت در قرآن­­ ­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­بیاد استاد طاهائی (رحمه الله) مدرسه علمیه نرجس (علیها السلام)­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ 98/7/23

بِسم اللهِ الرحمنِ الرحیم

قال الله العظیم:

«إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ لَحُسْنَ مَآبٍ»؛ بی تردید برای تقواپیشگان بازگشتگاهی نیکو خواهد بود.

«جَنَّاتِ عَدْنٍ مُفَتَّحَهً لَهُمُ الْأَبْوَابُ»؛ باغ های جاودانه­ای که درهای آنها برایشان گشوده است.

«مُتَّكِئِينَ فِيهَا يَدْعُونَ فِيهَا بِفَاكِهَهٍ كَثِيرَهٍ وَشَرَابٍ»؛ در حالی که در آنجا تکیه زده­اند و میوه فراوان و نوشیدنی در آنجا می­طلبند.

(ص/ 49 تا 51)

... «هَذَا وَإِنَّ لِلطَّاغِينَ لَشَرَّ مَآبٍ»؛ این [پاداش تقواپیشگان است]، و قطعاً برای طغیانگران بازگشتگاه بدی است.

«جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ الْمِهَادُ»؛ جهنم که به آتش آن می سوزند و چه بد بستری است.

«هَذَا فَلْيَذُوقُوهُ حَمِيمٌ وَ غَسَّاقٌ»؛ ­این آب و خونابه چرکین است که باید آن را بچشند. (ص/ 55 تا 57)

بشارت و انذار برای تربیت

پیام بشارت در همه موارد موجب پیدایش سرور و نشاط است اما انبساط خاطرها و مسرّت­ها با تفاوت عناصر محوری بیان الهی از حیث درجات متفاوت می­شود. مژده بهشت گاهی از زبان عالم دین و مربی نفوس و معلم اخلاق و زمانی از زبان امام معصوم علیه السلام و گاهی از لسان رسول اکرم صلی الله علیه و آله و بالأخره گاهی از ذات اقدس خداوند دریافت می ­شود و مسلم است که هیچ بشارتی به زیبایی و جامعیت بیان الهی نیست. آن جایی که خداوند خود مبشّر است، لطافت و ظرافت توصیفات آنقدر جذّاب است که شوق رسیدن به آن آدمی را مشتاق عمل می­ گرداند.

در بسیاری از موارد به دنبال تبشیر آیات انذار می­آید زیرا قرآن کریم در امر هدایت انسان ها برای انذار و هشدار جایگاه ویژه­ای قائل است؛ و با اینکه پیامبر صلی الله علیه و آله هم بشیر است و هم نذیر؛ «إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِيراً» (احزاب/ 45).

اما هسته مرکزی تبلیغ و هدایت را انذار می ­داند. از این رو در برخی آیات قرآن کریم رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله تنها انذار معرفی شده است؛ «إِنَّمَا أَنْتَ نَذِيرٌ» (هود/ 12).

راز تأکید بر انذار این است که بسیاری از انسان ها با بشارت صرف هدایت نمی­یابند و منطق آنان این است که نقد امروز را به نسیه فردا نمی­ فروشیم؛ از این رو پیامبر صلی الله علیه و آله در آغاز رسالت مأمور به انذار شده است «قُم فَأنذِر»

در آیات فوق بشارت و انذار در مسیر هدایت و تربیت با هم بیان شده است.

نکته اول: در آیات فوق سرنوشت متّقین را به­طور عموم مورد بحث قرار داده می­فرماید: برای پرهیزکاران حسن مرجع و محل بازگشت نیکویی است؛ «وَ إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ لَحُسْنَ مَآبٍ».

«مآب» در لغت به معنی جایی است که انسان در آن مستقر می­شود و همچنان که از آن بیرون آمده بدان­جا باز می­ گردد و در اینجا مآب به معنی سرانجام و پایان است. در این آیه به مؤمنان اطمینان داده می­شود که امور به مصلحت ایشان خواهد بود هرچند ظاهر برعکس این در جهان مادّی دیده شود.

نکته دوم: بعد از این جمله کوتاه و سربسته که خوبی حال آن ها را اجمالاً ترسیم م ی­کند با استفاده از روش اجمال و تفصیل که روش قرآن است به شرح آن ها پرداخته می­ گوید: بازگشت آن ها به باغ­های جاویدان بهشت است که درهایش به روی آنان گشوده شده است.

«جنّات» اشاره به باغ­ های بهشت و «عدن» به معنی استقرار و ثبات است. یعنی آن بازگشتگاه خوب، عبارت است از جنّت­ های بااستقرار و دائم. بازبودن درها بر روی آنان، کنایه است از اینکه متّقین هیچ مانعی از تنعّم به نعمت­ های موجود در آن جنّات ندارند.

تعبیر به «مُفَتَّحَهً لَهُمُ الْأَبْوابُ» می ­تواند اشاره به این باشد که حتی زحمت گشودن درها برای بهشتیان وجود ندارد؛ گویا بهشت در انتظار آن هاست.

­نکته سوم: سپس آرامش و احترام خاص بهشتیان را به این صورت بیان می­ کند: این در حالی است که آن ها بر تخت ­ها تکیه زده ­اند «مُتّکئینَ فیها» این تعبیر می­ تواند کنایه از آرامش کامل ­باشد. منظور از جمله «يَدْعُونَ فِيهَا بِفَاكِهَهٍ كَثِيرَهٍ وَ شَرَابٍ» این است که بفهماند اهل تقوا در بهشت حکمشان جاری است به نحوی که بین آنان و خواسته­ هایشان واسطه­ ای نیست مثلاً از میوه ­های بهشتی که دارای انواع بسیاری است هریک را صدا بزنند خود آن میوه و یا نوشیدنی نزدشان حاضر می­شود؛ بدون نیاز به اینکه کسی آن میوه را برایشان بیاورد.

نکته چهارم: سپس قرآن کریم با استفاده از روش تقابل سرنوشت شوم و کیفرهای گوناگون طاغیان را دربرابر خداوند برمی­ شمرد و می­ فرماید: (این را داشته باش)... هذا تا بقیه اش را برایت بگویم. دربرابر متّقین که «حسن مآب» داشتند، این ها «شرّ مآب» و سرنوشت و بازگشت شوم دارند «هَذَا وَ إِنَّ لِلطَّاغِينَ لَشَرَّ مَآبٍ» این بازگشت شوم و مرجع سوء همان دوزخ است که در آن وارد می­ شوند و به آتش آن می­ سوزند.

«جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا» یصلون از ماده «صلی» به معنای داخل آتش شدن و چشیدن حرارت آن است گویا این تأکید برای آن باشد که کسی گمان نکند تنها جهنم را از فاصله دور می ­بینند و یا در کنار آن قرار می­ گیرند، نه! به درون آن ورود می ­کنند. و کسی توهم نکند که آن ها به آتش دوزخ عادت می ­کنند و انس می­ گیرند. نه! پیوسته می سوزند «يَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ الْمِهَاد»

«مهاد» به معنای بستر گسترده است، بستر جایگاه استراحت است و باید از هر نظر مناسب حال و ملایم طبع باشد امّا چگونه خواهد بود وضع کسانی که بسترشان آتش جهنم می ­باشد!

نوشتن یک نظر

افزودن نظر

x
دی ان ان