بِسم اللهِ الرحمنِ الرحیم
قال الله العظیم:
«إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ لَحُسْنَ مَآبٍ»؛ بی تردید برای تقواپیشگان بازگشتگاهی نیکو خواهد بود.
«جَنَّاتِ عَدْنٍ مُفَتَّحَهً لَهُمُ الْأَبْوَابُ»؛ باغ های جاودانهای که درهای آنها برایشان گشوده است.
«مُتَّكِئِينَ فِيهَا يَدْعُونَ فِيهَا بِفَاكِهَهٍ كَثِيرَهٍ وَشَرَابٍ»؛ در حالی که در آنجا تکیه زدهاند و میوه فراوان و نوشیدنی در آنجا میطلبند.
(ص/ 49 تا 51)
... «هَذَا وَإِنَّ لِلطَّاغِينَ لَشَرَّ مَآبٍ»؛ این [پاداش تقواپیشگان است]، و قطعاً برای طغیانگران بازگشتگاه بدی است.
«جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ الْمِهَادُ»؛ جهنم که به آتش آن می سوزند و چه بد بستری است.
«هَذَا فَلْيَذُوقُوهُ حَمِيمٌ وَ غَسَّاقٌ»؛ این آب و خونابه چرکین است که باید آن را بچشند. (ص/ 55 تا 57)
بشارت و انذار برای تربیت
پیام بشارت در همه موارد موجب پیدایش سرور و نشاط است اما انبساط خاطرها و مسرّتها با تفاوت عناصر محوری بیان الهی از حیث درجات متفاوت میشود. مژده بهشت گاهی از زبان عالم دین و مربی نفوس و معلم اخلاق و زمانی از زبان امام معصوم علیه السلام و گاهی از لسان رسول اکرم صلی الله علیه و آله و بالأخره گاهی از ذات اقدس خداوند دریافت می شود و مسلم است که هیچ بشارتی به زیبایی و جامعیت بیان الهی نیست. آن جایی که خداوند خود مبشّر است، لطافت و ظرافت توصیفات آنقدر جذّاب است که شوق رسیدن به آن آدمی را مشتاق عمل می گرداند.
در بسیاری از موارد به دنبال تبشیر آیات انذار میآید زیرا قرآن کریم در امر هدایت انسان ها برای انذار و هشدار جایگاه ویژهای قائل است؛ و با اینکه پیامبر صلی الله علیه و آله هم بشیر است و هم نذیر؛ «إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِيراً» (احزاب/ 45).
اما هسته مرکزی تبلیغ و هدایت را انذار می داند. از این رو در برخی آیات قرآن کریم رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله تنها انذار معرفی شده است؛ «إِنَّمَا أَنْتَ نَذِيرٌ» (هود/ 12).
راز تأکید بر انذار این است که بسیاری از انسان ها با بشارت صرف هدایت نمییابند و منطق آنان این است که نقد امروز را به نسیه فردا نمی فروشیم؛ از این رو پیامبر صلی الله علیه و آله در آغاز رسالت مأمور به انذار شده است «قُم فَأنذِر»
در آیات فوق بشارت و انذار در مسیر هدایت و تربیت با هم بیان شده است.
نکته اول: در آیات فوق سرنوشت متّقین را بهطور عموم مورد بحث قرار داده میفرماید: برای پرهیزکاران حسن مرجع و محل بازگشت نیکویی است؛ «وَ إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ لَحُسْنَ مَآبٍ».
«مآب» در لغت به معنی جایی است که انسان در آن مستقر میشود و همچنان که از آن بیرون آمده بدانجا باز می گردد و در اینجا مآب به معنی سرانجام و پایان است. در این آیه به مؤمنان اطمینان داده میشود که امور به مصلحت ایشان خواهد بود هرچند ظاهر برعکس این در جهان مادّی دیده شود.
نکته دوم: بعد از این جمله کوتاه و سربسته که خوبی حال آن ها را اجمالاً ترسیم م یکند با استفاده از روش اجمال و تفصیل که روش قرآن است به شرح آن ها پرداخته می گوید: بازگشت آن ها به باغهای جاویدان بهشت است که درهایش به روی آنان گشوده شده است.
«جنّات» اشاره به باغ های بهشت و «عدن» به معنی استقرار و ثبات است. یعنی آن بازگشتگاه خوب، عبارت است از جنّت های بااستقرار و دائم. بازبودن درها بر روی آنان، کنایه است از اینکه متّقین هیچ مانعی از تنعّم به نعمت های موجود در آن جنّات ندارند.
تعبیر به «مُفَتَّحَهً لَهُمُ الْأَبْوابُ» می تواند اشاره به این باشد که حتی زحمت گشودن درها برای بهشتیان وجود ندارد؛ گویا بهشت در انتظار آن هاست.
نکته سوم: سپس آرامش و احترام خاص بهشتیان را به این صورت بیان می کند: این در حالی است که آن ها بر تخت ها تکیه زده اند «مُتّکئینَ فیها» این تعبیر می تواند کنایه از آرامش کامل باشد. منظور از جمله «يَدْعُونَ فِيهَا بِفَاكِهَهٍ كَثِيرَهٍ وَ شَرَابٍ» این است که بفهماند اهل تقوا در بهشت حکمشان جاری است به نحوی که بین آنان و خواسته هایشان واسطه ای نیست مثلاً از میوه های بهشتی که دارای انواع بسیاری است هریک را صدا بزنند خود آن میوه و یا نوشیدنی نزدشان حاضر میشود؛ بدون نیاز به اینکه کسی آن میوه را برایشان بیاورد.
نکته چهارم: سپس قرآن کریم با استفاده از روش تقابل سرنوشت شوم و کیفرهای گوناگون طاغیان را دربرابر خداوند برمی شمرد و می فرماید: (این را داشته باش)... هذا تا بقیه اش را برایت بگویم. دربرابر متّقین که «حسن مآب» داشتند، این ها «شرّ مآب» و سرنوشت و بازگشت شوم دارند «هَذَا وَ إِنَّ لِلطَّاغِينَ لَشَرَّ مَآبٍ» این بازگشت شوم و مرجع سوء همان دوزخ است که در آن وارد می شوند و به آتش آن می سوزند.
«جَهَنَّمَ يَصْلَوْنَهَا» یصلون از ماده «صلی» به معنای داخل آتش شدن و چشیدن حرارت آن است گویا این تأکید برای آن باشد که کسی گمان نکند تنها جهنم را از فاصله دور می بینند و یا در کنار آن قرار می گیرند، نه! به درون آن ورود می کنند. و کسی توهم نکند که آن ها به آتش دوزخ عادت می کنند و انس می گیرند. نه! پیوسته می سوزند «يَصْلَوْنَهَا فَبِئْسَ الْمِهَاد»
«مهاد» به معنای بستر گسترده است، بستر جایگاه استراحت است و باید از هر نظر مناسب حال و ملایم طبع باشد امّا چگونه خواهد بود وضع کسانی که بسترشان آتش جهنم می باشد!