باسمه تعالی
بیانیه جمعی از بانوان فرهیخته پایتخت معنوی جهان اسلام (مشهد مقدس) 1395
پیرامون سند آموزش2030 سازمان ملل متحد
رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) در قرن 6 میلادی در دوران جاهلیت اولی که مغرب زمین در عصر تاریکی به سر میبرد، با تکیه بر تعالیم ناب اسلامی، نهضت علمی عظیمی را آغاز نمود و تمام ظرفیتهای حکومت اسلامی را برای عملیاتی کردن تعلیم و تربیت به کار گرفت و توانست شالوده های جاهلیت اولی را درهم بپیچد و به عنوان بزرگ مصلح جهانی، فرهنگ متعالی اسلام را فرا زمان و بدون مرز اشاعه دهد.
در زمان معاصر جمهوری اسلامی ایران با تأسی به سیره پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) و معصومین (علیهم السلام) و با تکیه بر گنجینه بی بدیل معارف توحیدی، میتواند در تقابل با جاهلیت مدرن، بر فرهنگهای لیبرالی و انسان مدار خط بطلان کشیده و در مسیر فرهنگ توحیدی به مردم کل جهان الگوی مناسبی ارائه دهد.
اما در عصر کنونی شاهد آن هستیم که توسعه اندیشههای منحط نظام سلطه توسط نهادهای بین المللی با ظاهری فریبنده و عناوینی زیبا و آرمانی به مردم جهان با محتوای تفکرات اومانیستی و سکولاریته عرضه میگردد.
متولیان نجات بشر و نهادهای وابسته به سازمان ملل از جمله یونسکو، یونیسف، بانک جهانی، صندوق جمعیت ملل متحد، نهاد دفاع از حقوق زنان و .. متاثر از نظامهای استعماری، طرحها و اسناد پیشنهادی خود را دائماً روانه کشورها از جمله ایران میکنند و اخیراً در راستای طرح توسعه پایدار " سند ملی آموزش 2030" با همکاری برخی مسئولان دولت ایران بدون اطلاع رسانی شفاف رونمایی شد؛ که در این راستا سوالات و ابهامات زیادی را برای متولیان امور آموزشی و تربیتی نظام جمهوری اسلامی برانگیخت از جمله:
* این سند علی رغم ادعای طرفداران آن که در راستای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در تراز تربیت اسلامی است؛ در تعارض آشکار با محتوای برنامه مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی میباشد و متناسب با ارزشهای بومی و اسلامی ایران نیست. از جمله آن: انکار بدیهی ترین تفاوتهای جنسیتی و پاسخگویی یکسان به نیازهای زن و مرد تحت عناوین پر جاذبه ای مانند برابری جنسیتی[1] و فرصت برابر، که خود نمود عینی ظلم و خشونت علیه زنان است و از دستاوردهای این برنامه عدم تفکیک جنسیتی در محیط آموزشی[2] (مدارس مختلط دختران و پسران)، رفع حجاب، تغییرکتب درسی[3] با حذف نقشهای مادری و همسری و مشابه نشان دادن زن و مرد در تمام عرصه ها، افزایش بحران در خانواده و ایجاد تخاصم میان زن و مرد و کاهش کارآمدی خانواده، بالا رفتن سن ازدواج و شکل گیری اشکال دیگر همزیستی، کاهش جمعیت و تقویت شبهه ناکارآمدی دین و از طرفی به رسمیت شناختن فرقه ضاله بهائیت و سایر فرقههای انحرافی و حتی انحرافات قوم لوط[4] و در نتیجه غفلت از آموزههای متعالی اسلام میباشد. حال آن که با وجود سند تحول بنیادین آموزش و پرورش مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال 1390 که با تاکید بر ابعاد سه گانه انسانی، اسلامی و بومی توسط نخبگان ایرانی تدوین شده و هدف آن تربیت انسانهایی مسئولیت پذیر و تکلیف مدار بر مبنای آموزههای اسلامی است،چرا هنوز این سند به برنامه تبدیل نشده؟ و اگر شده با وجود این سند دیگر چه نیازی به امثال سند آموزشی 2030وجود دارد؟؟!
* نکته حائز اهمیت دیگر این که در سند آموزش 2030 تفاوت ماهوی زیادی با دیگر اسناد بالادستی نظام جمهوری اسلامی ایران از جمله "سند تحول بنیادین آموزش و پرورش" و "سند سیاستهای ابلاغی مقام معظم رهبری (دام ظله العالی)" وجود دارد. دولت از سال 1394 اهداف هفده گانه توسعه پایدار 2030 سازمان ملل را امضا کرده است و اخیراً نیز آموزش و پرورش ماده چهار 2030یعنی سند آموزش یونسکو را امضا نموده[5] و بدین ترتیب موظف شده مطالبات آموزشی سازمان ملل را وارد نظام آموزشی ایران کند و گزارش پیشرفت سالانه را به مراجع بین المللی ارائه دهد. و متأسفانه برنامه عمل را نیز بسیار سریع در حجمی بالای 300صفحه داوطلبانه تهیه و تقدیم نموده است. اگر این تعهد[6] موجب سلطه بیگانه شود که قطعاً خواهد شد با اصل 153[7] قانون اساسی در تعارض و با قاعده حقوقی و فقهی نفی سبیل در تضاد آشکار است؛ پس جای سوال دارد که چرا مسئولان نظام جمهوری اسلامی ایران در دولت و مجلس از این امر مهم غفلت نموده اند؟؟!
* متن منتشر شده با عنوان 2030 مبهم است و مشخص نیست که توصیه یا تعهد است و یا "سند" ، "بیانیه" و یا یک "برنامه" است که در هر صورت باید با اسناد بالادستی نظام جمهوری اسلامی همخوانی داشته و صاحب نظران حوزههای علمیه و نظام آموزش و پرورش در بررسی تحلیلی آن نقش موثر داشته باشند، گرچه در متن این سند اشاره شده که رهنمودهای حضرت امام خمینی (قدس سره) و مقام عظمای رهبری مورد ملاحظه است اما این اشاره فقط حفظ ظواهر است و بسیاری از مواد آن تصریح در مغایرت با اسلام دارد.
* در آخر ما جامعه زنان پایتخت معنوی جهان اسلام در مشهد مقدس به انواع بیانیه ها و اسناد و کنوانسیون ها و معاهدات بین المللی که آشکار و پنهان به بهانه دفاع از جایگاه و حقوق زنان، رفع فقر و استیفای حق مردم، هرازچند گاهی هویت زنانه و شخصیت انسانی و متعالی بشر را با شعارهای به ظاهر عامه پسند به نام برابری و عدالت جنسیتی به قربانگاه میبرند معترضیم و از اینکه مهمترین هسته تشکیل دهنده جامعه که خانواده است و مهد پرورش انسانهای مولد و جامعه ساز است، مورد غفلت قرار گیرد فریاد اعتراض داریم و به جد از مسئولان ذی ربط خواستاریم در چارچوب قوانین جمهوری اسلامی ایران حرکت نمایند و از قبول هر تعهدی نسبت به سازمانهای بین المللی که باعث به خطر افتادن منافع ملی، اسلامی و ارزشهای نظام مقدس جمهوری اسلامی است پرهیز نمایند و به جای تکیه بر اسناد فرودست وارداتی سازمان ملل، به حفظ هویت ملی و اسلامیمان بپردازند.
جمعی از اساتید دانشگاه و اساتید و طلاب حوزه های علمیه مشهد مقدس
اسفند1395/جمادی الاولی1438
رونوشت:
* دفتر ریاست جمهوری * شورای نگهبان
* ریاست قوه قضائیه * مجلس شورای اسلامی
* مرکز مدیریت حوزه علمیه خراسان * مرکز مدیریت حوزه علمیه قم
* شورای سیاست گذاری ائمه جمعه * دفاتر نهاد نمایندگی ولی فقیه در دانشگاه ها
* نماینده ولی فقیه در استان خراسان * تولیت آستان قدس رضوی
مسئول تنظیم بیانیه و پیگیری رونوشت: موسسه علمی تحقیقی مکتب نرجس (سلام الله علیها)
[1]. پاراگراف 13 از متن سند 2030 gender equality is another key feature of education
The creation of safe, healthy, gender-responsive, inclusive and پاراگراف 14 سند 2030 .[2]
adequately resourced environments that facilitate learning
[3]. پاراگراف 57 سند 2030
[5] . برابر با اصول 77 و 125 قانون اساسی و همین طور نظریه استفساری شورای نگهبان، مقاوله نامه ها، عهد نامه ها و به طور کلی هر معاهده یا توافق حقوقی بین المللی تعهد آور می بایست به تصویب مجلس شورای اسلامی برسد. این بدین معناست که پذیرش هیچ تعهد بین المللی نمی تواند ناقض و یا در مغایرت با شرع اسلام و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران باشد.
[6]. پاراگراف 17 سند 2030
[7] . به موجب اصل 153 قانون اساسی و مستفاد از آن هر گونه قرارداد یا توافق حقوقی ساده و حقوقی که منجر به سلطه بیگانه بر منابع فرهنگی و اجتماعی و دیگر شئون کشور گردد ممنوع است. از این منظر چنان چه مشهود است پارهای از مفاد مقاوله نامه های سازمان بین المللی کار که به اقتضای نظامات لیبرال- دموکراسی و سکولاریستی تدوین گردیده و با مبانی اسلامی در تقابل است مصداق سلطه اجتماعی- فرهنگی می باشد. و پذیرش آن ممنوع است.