زکیه خاکسار[1]
چکیده
انسان اصالتاً موجودی اجتماعی آفریده شده که میتواند تأثیرات مستقیمی در تعیین سرنوشت خویش و سایر افراد جامعه داشته باشد. در این زمینه بانوان به عنوان نیمی از پیکرة اجتماع، نسبت به مردان نقش مؤثّرتری بر عهده دارند؛ چرا که زن به حکم طبیعت و ویژگیهای خاصّ جسمی و روحی خویش، به عنوان عنصری بیبدیل در امر بقای نسل و پرورش فرزند و به طور کلّی انسانسازی برگزیده شده است و از عوامل اصلی انتقال فرهنگ، اندیشه و اخلاق از نسلی به نسل دیگر میباشد.
از آنجا که باورها، افکار و عقاید انسان به شکل رفتارهای فردی و اجتماعی بروز میکند. اندیشة مهدویت و انتظار ظهور منجی موعود در میان شیعیان، میتواند به عنوان مقدّمهای برای تغییر عملکرد انسانها قرار گرفته و اسباب پویایی امّت اسلامی را در عصر غیبت فراهم نماید.
بدون شک نتایج مثبت چنین اندیشهای در جهتدهی به مشارکتهای بانوان، کارکردهای اجتماعی خاصّی را برای آنان در عصر غیبت به دنبال دارد که شناخت این کارکردها در بقای نظام اسلامی و بسترسازی ظهور ضروری به نظر میرسد، لذا در این مقاله سعی بر این است که ضمن پرداختن به فلسفة مهدویت و حضور زن در جامعه میزان تأثیرگذاری باورهای مهدوی بر مشارکتهای زنان در جامعه مورد بررسی قرار گیرد.
واژگان کلیدی: زن و اندیشة مهدویت، مشارکتهای اجتماعی زنان، زن در جامعة مهدوی، زن منتظر، زن و ظهور موعود.
[1]. طلبه و همکار واحد پژوهش مؤسسه علمی تحقیقی مکتب نرجس.