بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
قال الله العظیم : ادْفَعْ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ السَّیِّئَةَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِما یَصِفُونَ
ای پیامبر بدی را به بهترین روش دفع کن (در مقام انتقام و مقابله به مثل مباش) ما به آنچه مخالفان توصیف می کنند آگاه تریم
وَ قُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَمَزاتِ الشَّیاطینِ
بگو :پروردگارا من از وسوسه های شیطان به تو پناه می برم
وَ أَعُوذُ بِکَ رَبِّ أَنْ یَحْضُرُونِ (مومنون /96 -98)
پناه می برم به تو ای پروردگار از این که آنان نزد من حاضر شوند
تبیین یک اصل تربیتی (دفع بدی با نیکی)
نکات مورد توجه آیات : بدی را می توان با بدی پاسخ داد ولی رهبران شایسته تحت تربیت خداوند مأمور برخورد به بهترین شیوه با بدی دشمنان هستند. این یکی از موثرترین طرق مبارزه با دشمنان سرسخت و لجوج است زیرا شخص بدکار را سخت تحت ضربات سرزنش و ملامت قرار می دهد و همین امر در بسیاری از موارد سبب تجدید نظر در رفتارها و برنامه ها می شود.
در سیره پیشوایان و روش عملی پیامبر (صلی الله علیه و آله) و ائمه هدی (علیهم السلام) بسیار دیده ایم که افراد یا جمعیت ها یی را که مرتکب بدترین جنایات شده اند به نیکی پاسخ گفته و مشمول محبت شان ساخته اند و همین سبب انقلاب و دگرگونی روحی و بازگشت آنها به طریق حق گردیده است.
نکته اول : مربیان جامعه در بسیاری از موارد با حرکات ناشایست و گفتار خشن و انواع اذیت و آزار روبرو می شوند. اما بنابر تعالیم قران کریم شایسته و سزاوار نیست که یک مربی در برابر آن خشونتها و زشت گویی ها مقابله به مثل کند چنانچه خداوند به پیامبر امر می کند : تو بدی را با نیکی پاسخ ده.
"ادْفَعْ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ السَّیِّئَةَ"
بر طبق عبارت فوق پیامبر (صلی الله علیه و آله) موظف است آنچه بدی می بیند با نیکی تلافی کند و تازه ازمیانه خوبی ها خوبتر آنها را انتخاب کند و نهایت درجه تلاش خود را در این زمینه بنمایند.
بطور مسلّم پاسخ بدی با نیکی آن هم در فضایی که پر از تهمت ها و اذیت هاست کار ساده ای نیست بنابراین در ادامه آیه خداوند به پیامبر(صلی الله علیه و آله) تسلیت خاطر می دهد و می فرماید : "نَحْنُ أَعْلَمُ بِما یَصِفُونَ" ما به آنچه آنها می گویند و توصیف می کنند آگاه تریم .
به طور مسلم ایمان به علم خداوند ، عامل صبر و حلم در برابر چنین شرایطی می شود!
نکته دوم: اصل تربیتی (دفع بدی با نیکی) مخصوص مواردی است که دشمن از آن سوء استفاده نکند، آن را دلیل بر ضعف نشمارد و بر جرأت و جسارتش افزوده نگردد.
و همچنین مفهوم اصل تربیتی فوق هرگز به معنای سازش کاری و تسلیم در برابر وسوسه های شیاطین نیست. شاید به همین دلیل در آیات بعد می فرماید : بگو پروردگارا من از وسوسه های شیاطین به تو پناه می برم "وَ قُلْ رَبِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَمَزاتِ الشَّیاطینِ"
"همزات" جمع "همزه" به معنی دفع و تحریک با شدت است "همزات" همان حملات عقب راننده است که شیطان برای گمراه کردن و فریفتن انسان بدان مبادرت می کند و ضرورتی ندارد که شیطان فقط همان موجود پنهانی باشد که او را تصور می کنیم.
با توجه به این که شیاطین در آیه فوق جمع بکار رفته همه ی شیطان های پنهان و آشکار (انس و جن) را شامل می گردد. در روایت پیرامون آیه فوق آمده است: " مَا یَقَعُ فِی الْقَلْبِ مِنْ وَسْوَسَهِ الشَّیْطَان" منظور از آن وسوسه های شیطانی است که در قلب انسان می افتد.
مسلم است پیامبر (صلی الله علیه و آله) با داشتن مقام عصمت ومصونیت الهی شیطان در او راهی ندارد و چنین تقاضایی تعلیم برای امت اسلامی است که در هنگام عملی کردن این اصل تربیتی به خدا پناه ببرند.
باید همه مومنان از پروردگار که مالک و مدبرآن هاست بخواهند لحظه ای آنها را به حال خودشان وا مگذارند، نه تنها تحت تاثیروسوسه شیاطین قرار نگیرند بلکه در مجلس آنها نیز حضور نیایند. "وَ أَعُوذُ بِکَ رَبِّ أَنْ یَحْضُرُونِ" بر مومن واجب است که از نشیمن گاههای شیاطین انس و جن همچون مجالس معصیت و غیبت گویی بر مردم بگریزد. انسانی که در دنیا از شیطان به خدا پناه نبرد و از خدا پروا نکند هنگامی پشیمان می شود که دیگر پشیمانی سودی ندارد.