بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله العظیم:
«وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ»؛جن و انس را نیافریدم مگر برای آن که مرا عبادت کنند.
«ما أُريدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ وَ ما أُريدُ أَنْ يُطْعِمُونِ»؛و من از آنان هیچ رزقی نمیخواهم و نمیخواهم که به من طعام دهند.
«إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّه الْمَتينُ»؛زیرا خداوند است آن روزی رسان نیرومند استوار. ( ذاریات/ ۵۶تا58)
تسهـیلات مـربی بـرای عـبادت
یکی از امور مهمی که مربی برای تحقق اهداف تربیتی خود به آن توجه دارد ایجاد امکانات مناسب برای رشد متربیان است زیرا عدم رعایت این مسئله با حکمت سازگار نیست.
به طور مسلم پروردگار غنی،حمید و حکیم برای رساندن انسانها به قله رفیع اطاعت و بندگی شرایط را فراهم نموده است به این معنا که هر گونه وسیله را ؛اعم از عقل و عواطف و قوای مختلف را از درون و پیامبران و کتب آسمانی و برنامه های تشریعی را از برون برای آنها فراهم نموده است.
در آیات پایانی سوره مبارکه ذاریات با آیه مشهور"وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ "روبرو میشویم.
حال جای این سئوال است که در سوره ذاریات با چه برنامههایی از سوی مربی برای رسیدن به کمال( عبودیت) برخورد کردیم ؟ به اختصار میتوان گفت:
۱) ایجاد عوامل طبیعی و تدبیر حاکم بر آنها
۲) صلابت و قاطعیت مربی و پاسخ به سوالات
۳)معرفی رشد یافتگان با اوصاف برجسته
۴) تأمین تمام قوای لازم درونی و بیرونی
۵)بیان نمونههای مشهور تاریخ اعم از موفق و ناموفق
۶)راه شناخت قوانین و سنتهای حاکم بر جهان
۷) استفاده از روش هشدار و تذکر در موقعیتهای لازم
۸)جدی گرفتن دستور اخلاص و تمرین و ممارست بر آن و...
به همین جهت است که پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله وسلم میفرمایند: "اعْمَلُوا فَكُلٌ مُيَسَّرٌ لِمَا خُلِقَ لَه"
تا میتوانید عمل کنید که همهی انسانها برای هدفی که آفریده شدهاند آمادگی دارند. خداوند جن و انس را برای این نیافریده که نافرمانیش نمایند، بلکه آنان را برای اطاعت آفریده و راه را برای رسیدن به این -هدف،آسان و هموار ساخته است.
نکته اول: انسان برای هدفی متعالی آفریده شده که راه رسیدن به آن ، عبادت است "وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُونِ "
" عبد" از نظر لغت عرب به انسانی میگویند که سرتاپا تعلق به مولا و صاحب خود دارد، ارادهاش تابع اراده او، وخواستهاش تابع خواست اوست ،در اطاعت او سستی به خود راه نمیدهد بنابراین به عبودیت میرسد که نهایت اوج تکامل یک انسان در برابر معبود است پس چنین فردی باید عبادت فراگیر داشته باشد.
اگر کسی بخشی از شبانه روز را به عبادتهای متداول ( نماز ، روزه و...) بگذراند و قسمتی دیگر را به امور عادی زندگی اختصاص دهد ، به آیه فوق عمل نکرده است ، زمانی شخص را میتوان عامل به مضمون آیه
فوق دانست که مصداق آیه" قُلْ إِنَّ صَلاتي وَ نُسُكي وَ مَحْيايَ وَ مَماتي لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمين"(انعام ۱۶۲) باشد به این معنا که با اصلاح و دقت در نیت میتوان از هرکاری عبادت ساخت ؛ مثلاً خوردن، خوابیدن ، استراحت کردن... به قصد نیرو گرفتن و آمادگی برای عبادت و خدمت به بندگان خدا بهره برد.
نکته دوم: خداوند متعال بی نیاز است و عبادتی که از جن و انس میخواهد به جهت رشد آنها است."ما أُريدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْقٍ ..." از نظر لغت و عُرف، هر چیز سودمند و قابل استفاده انسان ( رزق) شمرده میشود و این کلمه به رزق مادی اختصاص ندارد. در ادامه میفرماید: نیاز هر محتاجی را برمیآورد و خودش محتاج کسی نیست تا عبادتها تأمین کننده آن باشد "وَ ما أُريدُ أَنْ يُطْعِمُونِ "
کلمه «اطعام» به معنای دادن طعام به کسی است که آن را طعم کند، یعنی بچشد و بخورد، در قرآن کریم فرموده: "وَ الَّذي هُوَ يُطْعِمُني وَ يَسْقينِ "(79شعرا) خدایی که مرا طعام و نوشیدنی میدهد و نیز درآیه4 سوره قریش فرموده:" الَّذي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ ..." خدایی که به آنان که همه گرسنه بودند طعام داد.
بنابراین خدای تعالی تأکید دارد به این که بفهماند از همه انحاء رزق و طعام بی نیاز است و این بدان جهت است که احتیاج به طعام خوردن و سوخت بدن را تأمین کردن ، از سایر حوائج وسیعتر و با اهمیتتر است
زیرا هر طعامی که میخورد هضم کرده و دوباره گرسنه و محتاج میشود.
نکته سوم: آیه بعد علت این که خداوند نیاز به رزق و روزی ندارد را توضیح داده میفرماید: خداوند است که به تمام بندگانش روزی میدهد ،و صاحب قوت و قدرت است" إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّه الْمَتينُ "
گویا فرموده است: من از ایشان رزقی نمیخواهم چون تنها رزاق خودم هستم. ضمیر « هُوَ» جایی برای رازق بودن غیر نمیگذارد. کلمه " ذُو الْقُوَّه " یکی از اسماء خدای تعالی است و معنای قوی را میدهد با این تفاوت که از کلمه ( قوی) رساتر است و کلمه " مَتينُ " نیز از نامهای خدای تعالی است به معنای نیرومندی است که هیچ کاری ناتوانش نمیکند. این کلمه از ماده " متن" در اصل به معنی دو عضله نیرومند است که در دو طرف ستون فقرات قرار گرفته، پشت انسان را محکم میسازد، و برای تحمل فشارهای سنگین آماده میکند. همچنین میتوان گفت " ذو القوه " به اصل قدرت پروردگار اشاره کرده و " متین "به کمال قدرت.
مجموعه این تعابیر( رزاق، قدرت و... ) نهایت توانایی و تسلط الهی را برتأمین نیازهای بشری و بی نیازی معبود میرساند.