بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله العظیم
«الَّذينَ كَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبيلِ اللَّهِ أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ»؛
کسانی که کفر ورزیدند ( مردم را ) از راه خدا باز داشتند (خداوند) اعمالشان راتباه گردانید.
«وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ آمَنُوا بِما نُزِّلَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ كَفَّرَ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ وَ أَصْلَحَ بالَهُمْ»؛
کسانی که (به خدا ) ایمان آورده وکارهای نیکو انجام دادهاند و به آنچه برمحمد (ص) نازل شده که حق است و از جانب پروردگارشان است ،ایمان آوردهاند خداوند بدیهای آنان را پوشاند وکارشان رابه سامان آورد.
«ذلِكَ بِأَنَّ الَّذينَ كَفَرُوا اتَّبَعُوا الْباطِلَ وَ أَنَّ الَّذينَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الْحَقَّ مِنْ رَبِّهِمْ كَذلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ لِلنَّاسِ أَمْثالَهُمْ»؛
این (دوگونه سرانجام ) به خاطر آن است که کسانی که کفر ورزیدند از باطل پیروی کردند و کسانی که -ایمان آوردند از همان حقی که از طرف پروردگارشان ( نازل شده ) پیروی نمودند . این گونه خداوند برای (بیداری) مردم مثال ( توصیف ) حالشان رابیان میکند. ( محمد/ 1تا3 )
تـوصـیف و تـربیـت
"توصیف " از ماده " وصف" به معنای تشریح ، تعریف ، شرح ، وصف ، ستایش کردن و ستودن است.
توصیف ابزارها و ملاکهای خاصی دارد و دارای اقسامی میباشد نظیرتوصیف تحلیلی،توصیف تجربی، توصیف تاریخی و... قرآن کریم از انواع توصیف بهرههای فراوان میبرد.
نکته مهم این که در بسیاری از توصیفهای قرآنی در واقع توصیههایی ژرف نهفته شده است.در واقع با توصیف به ما توصیه میکند،به عنوان مثال:در وصف فرشتهها میفرماید:... بَلْ عِبادٌ مُكْرَمُونَ *لا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَ هُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ" (انبیاء26و27)
ملائکه بندگان مکرم خدایند هرگز از دستورات خدا سبقت نمیگیرند و بدون فرمان او کار نمیکنند در ژرفای این توصیف توصیه به پیروی ازفرمان الهی نهفته است .
نکته اول: سوره محمد صلی الله علیه وآله کفار را با اوصاف و اعمال زشتی که از خصایص آنها است توصیف میکند و مؤمنین را با صفات طیب و اعمال نیکی که دارند میستاید. نخست میفرماید : کسانی که کفار شدند و مردم را از راه خدا باز داشتند خداوند اعمالشان رابه نابودی میکشاند و گم میکند.
" الَّذينَ كَفَرُوا... أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ" کلمه ( صدوا ) به معنای منع و جلوگیری است و اشاره به کسانی داردکه از طریق برنامه های شیطانی و خرج مال فراوان برای محو اسلام و درهم شکستن مسلمین فعالیت میکنند.
"أَضَلَّ أَعْمالَهُمْ"به این معناست که خداوند اجازه نمیدهد اعمالشان راه به مقصد برد. چون هدف آنان زنده کردن باطل و نابودی حق است در حالی که خدای تعالی وعده داده که حق را زنده کند و باطل را بمیراند.
نکته دوم:در آیه بعد با توصیف مؤمنانی که نقطه مقابل این کفار هستند روبرو میشویم .میفرماید: کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند و به آنچه به محمد صلی الله علیه وآله نازل شده که حق است و از سوی پروردگار است نیزایمان آوردند ،خداوند گناهانشان را میآمرزد.
"وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ آمَنُوا بِما نُزِّلَ " در آیه شریفه دو مرتبه ( آمنوا ) تکرار شده است. ایمان به طور مطلق و به دنبال آن ایمان به آنچه بر پیامبر صلی الله علیه وآله نازل شده است .
دربیان مراد از" ما نُزِّلَ عَلى مُحَمَّدٍ " احتمالاتی داده شده است . از جمله : ایمان به قرآن ، پیروی و ایمان از سنت پیامبر صلی الله علیه وآله، ایمان به جانشینی پیامبر که از سوی خداوند تعیین شده است (جریان غدیرو-انتصاب علی علیه السلام از سوی خداوند) آیه تأکید دارد که احکام و شریعت دین ، برای رشد و تربیت انسان است" هُوَ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ" به عبارت دیگر ، ربوبیت الهی اقتضا میکند که برای رشد و تربیت بندگان برنامهای حقیقی و به دور از انحراف فرو فرستاده است.
در ادامه آیه میفرماید: بدیهای آنان راجبران میکنیم " كَفَّرَ عَنْهُمْ سَيِّئاتِهِمْ "و همچنین علاوه برآن " اصلاح بال " نصیبشان میگردانیم "وَ أَصْلَحَ بالَهُمْ"
" بال " در کتب لغت به معنای مختلفی آمده است . حال ، کار، قلب ، حالات پراهمیت و موقعیت ها ... در مجموع میتوان گفت : سروسامان دادن به تمام شئون زندگی وامور سرنوشت ساز که پیروزی دنیا و نجات آخرت راشامل میشود.
نکته سوم: آیه " ذلِكَ بِأَنَّ الَّذينَ كَفَرُوا" مطالبی را که در دو آیه قبل بود یعنی بی نتیجه کردن اعمال کفارو اصلاح حال مؤمنین و تکفیر گناهانشان را تحلیل کرده میفرماید: این به خاطر آن است که کافران از باطل پیروی کردند ومؤمنان از حقی که از سوی پروردگارشان بود تبعیت نمودند.
" الَّذينَ كَفَرُوا اتَّبَعُوا الْباطِلَ وَ أَنَّ الَّذينَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الْحَقَّ مِنْ رَبِّهِمْ..."یعنی دو خط ایمان و کفر از دو خط حق و باطل منشعب میشود.
" حَق " یعنی واقعیت های عینی که از همه بالاتر ذات پاک پروردگار است و به دنبال آن حقایق مربوط
به زندگی انسان و قوانینی که حاکم بر رابطهی او با خدا و روابط آنها بایکدیگر است.
" باطل"یعنی پندارها، خیالها، نیرنگ ها، افسانه های خرافی ، کارهای بیهوده و بیهدف و هرگونه انحراف از قوانین حاکم بر عالم هستی ... در انتها باید گفت توصیف وتبیین خطوط اصلی زندگی مؤمنان و کافران یک اصل تربیتی مهم است که قرآن کریم بدان میپردازد.