یکشنبه, 01 مهر,1403

­

شنبه, 05 خرداد,1397

حضرت خدیجه (علیها السلام) مادر امت

حضرت خدیجه (علیها السلام) مادر امت

خدیجه در سن‌ 65‌ سالگی‌ در‌ ماه‌ رمضان‌ سال دهم بعثت در خارج ازشعب ابـوطالب جـان بـه جان آفرین تسلیم کرد . پیغمبر خدا (ص)شخصا خدیجه را غسل داد ، حنوط کرد و بـا هـمان پارچه‌ای که جبرئیل‌از‌ طرف خداوند عزوجل برای خدیجه آورده بود ، کفن کرد . رسول‌خدا (ص) شخصا درون قبر رفت ، سـپس خـدیجه را در خاک نهاد وآنگاه سنگ لحد را در جای خویش استوار ساخت . او‌ بر‌ خدیجه اشـک‌می‌ریخت ، دعـا می‌کرد و برایش آمرزش می‌طلبید . آرامگاه خدیجه درگـورستان مـکه در «حـجون‌» واقع است .­

محمد محسن طبسی

سخن از خدیجه ، سخن‌ از‌ یک‌ دنـیا عـظمت و پایـداری و استقامت درراه هدف است . به حق قلمفرسایی در باره کسی که خداوند‌ بر اوسلام و درود فرستاد ، بسی مـشکل است . اما به مصداق «مالا یدرک‌کله لا‌ یترک کله ،» به بررسی‌ گوشه‌هایی‌ از شخصیت و زنـدگی این‌بزرگ بانو می‌پردازیم :

ولادت و خـانواده

خـدیجه (س) 68 سال قبل از هجرت بدنیا آمد . خانواده‌ای که‌خدیجه را پرورش داد ، از نظر شرافت‌خانوادگی و نسبت‌های‌خویشاوندی ، در شمار بزرگترین قبیله‌های عرب جای‌ داشت . این‌خاندان در همه حجاز نفوذ داشت . آثار بزرگی و نجابت و شرافت ازکردار و گفتار خدیجه پدیدار بود .

خـدیجه از قبیله هاشم بود و پدر و اقوامش از ثروتمندان قریش‌بودند . پدرش خویلدبن اسد قریشی نام‌ داشت‌ . مادرش فاطمه دخترزائد بن اصم بود .

اخلاق خدیجه (س)

خدیجه در بین اقوام خود یگانه و ممتاز و میان اقران کم نظیربود . او به فـضیلت اخـلاقی و پذیرایی‌های شایان بسیار معروف بود وبدین جهت‌ زنان‌ مکه به وی حسد می‌ورزیدند .

دخترت خویلد در سجایا و کمالات اخلاقی زبانزد و نمونه بود و به‌حق ایشان کفو خوبی برای پیامبر (ص) بود . بی‌تردید می‌توان گـفت‌که ایـن سجایا و فضایل اخلاقی سبب‌ شد‌ تا خدیجه برای همسری پیامبراکرم (ص) شایسته شمرده شود . طبق روایات ، او برای پیامبراکرم (ص) یاوری صادق بود .

آیا خدیجه (س) قبل از پیامبر (ص) ازدواج کرده بود ؟

معروف است اولیـن کـسی که‌ به‌ خواستگاری‌ خدیجه آمد یکی ازبزرگان عرب‌ به‌ نام‌ «عتیق بن عائذ مخزومی‌» بود . او پس ازازدواج با خدیجه ، در جوانی در گذشت و اموال بسیاری برای خدیجه‌ارث گذاشت . پس از‌ او‌ «ابی‌هاله‌ بن المنذر الاسدی‌» کـه یـکی ازبـزرگان قبیله خود‌ او‌ بود ، با وی ازدواج کـرد . ثـمره ایـن پیوندفرزندی به نام «هند» بود که در کودکی در گذشت . ابی‌هاله‌نیز پس‌ از‌ چندی‌ ، وفات یافت و ثروت بسیار از خویش بر جای نهاد.

هرچند‌ ایـن مـطلب کـه پیامبر اکرم (ص) سومین همسر خدیجه بود وجز عـایشه بـا دوشیزه‌ای ازدواج نکرد ، نزد عامه و خاصه‌ معروف‌ است‌; ولی مورد تایید همگان نیست . جمعی از مورخان و بزرگان ، نظرمخالف دارند‌ ; برای‌ مثال «ابـوالقاسم کـوفی‌» ، «احـمد بلاذری‌» ، «علم الهدی‌» ، (سیدمرتضی) در کتاب «شافی‌» و «شیخ طوسی‌» در «تلخیص شـافی‌‌» آشکارا‌ می‌گویند‌ که خدیجه ،هنگام ازدواج با پیامبر ، «عذرا» بود . این معنا را علامه‌مجلسی‌ نیز‌ تایید‌ کرده است . او می‌نویسد : «صـاحب کـتاب انـوارو البدء» گفته است که زینب و رقیه دختران‌ هاله‌ ، خواهر‌ خدیجه‌بودند .

بـرخی از مـعاصران نیز چنین ادعا کرده‌اند و برای اثبات ادعای‌خود کتابهایی نوشته‌اند .

آشنایی‌ با‌ حضرت محمد (ص)

فضایل اخلاقی خـدیجه ، بـسیاری از بـزرگان و صاحب منصبان عرب رابه فکر‌ ازدواج‌ با‌ وی می‌انداخت . ولی خاطرات همسر پیشین بـه ویـ‌اجازه نـمی‌داد شوهری دیگر انتخاب کند . تا‌ اینکه‌ با مقامات‌معنوی حضرت محمد (ص) آشنا شد و آن دو غلامی کـه بـرای تـجارت‌همراه پیامبر‌ (ص) فرستاده‌ بود‌ ، مطالب و معجزاتی که از وی‌دیده بودند ، برای خدیجه نقل کردند . خدیجه فـریفته اخـلاق و کمال‌و مقامات‌ معنوی‌ پیامبر (ص) شد . البته او از یکی ازدانشمندان یهود و نیز ورقه بن نـوفل‌ ، کـه‌ از‌ عـلمای بزرگ عرب وخویشان نزدیک خدیجه به شمار می‌رفت ، در باره ظهور پیغمبرآخرالزمان و خاتم الانبیا‌ (ص) مـطالبی‌ شـنیده‌ بود . همه این‌عوامل موجب شد تا خدیجه حضرت محمد (ص) را به همسری‌ خودانتخاب‌ کـند .

ازدواج خـدیجه

زفـاف خدیجه با حضرت محمد (ص) 2 ماه و 75 روز پس از بازگشت‌از سفر تجارت‌ شام‌ تحقق یافت . در آن زمان ، حضرت‌محمد (ص) 25سال داشـت و خـدیجه چهل ساله‌ بود‌ . ابن عباس سن ایشان را 28 سال‌نقل‌ می‌کند‌ . هرچند‌ بعضی از مـورخان اهـل‌سنت‌سعی مـی‌کنند این سخن‌را‌ رد‌ کنند ; چون راوی آن محمد بن صائب کلبی از شیعیان است وآنها او‌ را‌ ضعیف می‌دانند .

خدیجه بـه سـبب‌ عـلاقه‌ به حضرت‌ محمد‌ (ص) و مقام‌ معنوی او بارسول خدا ازدواج کرد‌ و تمام‌ دارایی و مقام و جـایگاه فـامیلی خودرا فدای پیشرفت مقاصد همسرش ساخت .

در عقد‌ ازدواج‌ حضرت محمد (ص) و خدیجه ، عبدالله بن غنم‌ به‌آنها چـنین تـبریک گفت‌ :

هنیئا‌ مریئا یا خدیجه قد جرت‌ لک‌ الطیرفیما کان منک بـاسعد

تـزوجت‌خیر البریه کلها و من ذا الذی فی الناس مثل‌ مـحمد‌ ؟

و بـشر بـه البران عیسی بن‌ مریم‌ و موسی‌ ابن عـمران فـیاقرب‌ موعد‌

اقرت به الکتاب قدما‌ بانه‌ رسول من البطحاء هادو مهتد

گوارا بـاد بـر تو ای خدیجه که طالع تـو‌ سـعادتمند‌ بوده و بـابهترین خـلایق ازدواج کـردی . چه‌ کسی‌ در میان‌ مردم‌ همانند‌ مـحمد (ص) اسـت . محمد (ص) کسی‌ است که حضرت عیسی و موسی به آمدنش‌بشارت داده‌اند و کتب آسـمانی بـه پیامبری او اقرار داشتند‌ .

رسولی‌ که سـر از بطحاء (مکه) در‌ می‌آورد‌ و او‌ هـدایت‌ کـننده‌ وهدایت‌شونده است .

احترام‌ پیغمبر‌ خـدا (ص) بـه خدیجه

احترام حضرت محمد (ص) به خدیجه ، به خاطر عقیده و ایمان اوبه توحید بـود .

خـصال‌ خدیجه‌ (س)

خدیجه‌ از بزرگترین بانوان اسـلام بـه شـمار می‌رود‌ . او‌ اولین‌ زنـی‌بود‌ کـه‌ به‌ اسلام گروید ; چـنان کـه علی‌بن ابی‌طالب (ع) اولین‌مردی بود که اسلام آورد . اولین زنی که نماز خواند ، خدیجه بود. او انـسانی روشـن بین و دور اندیش بود . با گذشت‌ ، عـلاقه‌مند بـه‌معنویات ، وزین و بـا وقـار ، مـعتقد به حق و حقیقت و مـتمایل به‌اخبار آسمانی بود . همین شرافت‌برای او بس که همسر رسول خدا (ص) بود و گسترش اسلام به کـمک مـال و ثروت او تحقق‌ یافت‌ .

خدیجه از کتب آسـمانی آگـاهی داشـت و عـلاوه بـر کثرت اموال و امـلاک، او را «مـلکه بطحاء» می‌گفتند . از نظر عقل و زیرکی نیزبرتری فوق العاده‌ای داشت و مهمتر اینکه حتی قبل از‌ اسلام‌ وی را«طاهره‌» و «مـبارکه‌» و «سـیده زنـان‌» می‌خواندند .

جالب این است او از کسانی بود کـه انـتظار ظـهور پیـامبر اکـرم (ص) مـی‌کشید و همیشه از ورقه‌بن‌ نوفل‌ و دیگر علما جویای نشانه‌های‌نبوت می‌شد‌ . اشعار‌ فصیح و پر معنای وی در شان پیامبر اکرم (ص) از علم و ادب و کمال و محبت او به آن بزرگوار حکایت می‌کند .

نمونه‌ای از اشعار خدیجه در‌ باره‌ پیامبراکرم (ص) چـنین است :

فلواننی‌ امسیت‌ فی کل نعمه و دامت لی الدنیا و تملک الاکاسره

فما سویت عندی جناح بعوضه اذا لم یکن عینی لعینک ناظره

اگر تمام نعمتهای دنیا از آن من باشد و ملک و مملکت کسراها‌ وپادشاهان‌ را داشـته بـاشم ، در نظرم هیچ ارزش ندارد زمانی که چشم‌به چشم تو نیافتند .

دیگر خصوصیت‌خدیجه این است که او دارای شم اقتصادی و روح‌بازرگانی بود و آوازه شهرتش در این امر‌ به‌ شام هم‌ رسیده بود .

البته سجایای اخـلاقی حـضرت خدیجه چنان زیاد است که قلم از بیان‌آن ناتوان است . پیامبر‌ اکرم (ص) می‌فرماید : «افضل نساء اهل الجنه خدیجه بنت‌خویلد

و فاطمه بنت محمد‌ ومریم‌ بـنت‌ عـمران و آسیه بنت مزاحم .»

چه مـی‌توان گـفت در شان کسی که مایه آرامش و تسلای خاطر رسول‌خدا (ص) بود‌ ؟ ! ‌‌در‌ تاریخ می‌خوانیم : «حضرت محمد (ص) هر وقت از تکذیب قریش و اذیت‌های ایشان‌محزون و آزرده می‌شدند‌ ، هیچ‌ چیز‌ آن حضرت را مـسرور نـمی‌کرد مگریاد خدیجه ; و هرگاه خـدیجه را مـی‌دید مسرور می‌شد»

ذهبی می‌گوید‌ : مناقب و فضایل خدیجه بسیار است ; او از جمله‌زنان کامل ، عاقل ، والا ، پای‌بند به‌ دیانت و عفیف و کریم و ازاهل‌ بهشت‌بود‌ . پیامبر اکرم (ص) کرارا او را مدح و ثنا می‌گفت‌و بر سایر امهات مومنین تـرجیح مـی‌داد و از او بسیار تجلیل می‌کرد. به حدی که عایشه می‌گفت : بر هیچ یک از زنان پیامبر (ص) به‌اندازه‌ خدیجه رشک نورزیدم و این بدان سبب بود که پیامبر (ص)بسیار او را یاد کرد .

درود خدا بر خدیجه

خـدیجه کـبربی چنان مـقام والایی داشت که خداوند عزوجل بارها براو درود و سلام‌ فرستاد‌ . طبق روایتی از حضرت امام محمد باقر (ص) : پیامبر اکـرم (ص) هنگام باز گشت از معراج ، به جبرئیل‌فرمود : «آیا حاجتی داری ؟»

جبرئیل عرض کـرد : خـواسته‌ام ایـن است که از طرف خدا و من‌ به‌خدیجه‌ سلام برسانی‌»

در روایتی دیگر می‌خوانیم : روزی خدیجه به طلب رسول خدا (ص) بـیرون ‌ ‌آمـد . جبرئیل به‌صورت مردی با وی رو به رو شد و از خدیجه احوال رسول‌خدا (ص)را پرسید‌ . خدیجه‌ نمی‌توانست‌بگوید رسـول خـدا (ص) در کـجا به سرمی‌برد . او می‌ترسید این مرد از کسانی باشد که قصد کشتن پیغمبر(ص) را دارد . وقتی که خدمت آن حـضرت رسید و قصه باز گفت‌ ،حضرت‌ محمد‌ (ص) فرمود : «آن جبرئیل بود و امر‌ کرد‌ که‌ از خـداتو را سلام برسانم .»

نقش خـدیجه در پیـشبرد اسلام

وقتی حضرت خدیجه دریافت که سعادتمند شده ، هرچه داشت در راه‌پیشرفت‌ و موقعیت‌ پیغمبر‌ اسلام (ص) انفاق کرد . او تمام اموال‌خویش را به‌ پیامبر‌ (ص) بخشید و در راه نشر اسلام به مصرف‌رساند . تا جایی که هنگام ارتحال ، پارچـه‌ای برای کفن نداشت .

ابن اسحاق جمله‌ای‌ در‌ شان‌ خدیجه دارد که گویای همکاری وصداقت او در پیشبرد اسلام‌ است . او می‌گوید : «خدیجه یاور صادق‌و با وفایی برای پیامبر (ص) بود و مصیبت‌ها در پی رحلت‌خدیجه‌و ابوطالب بر پیامبر‌ (ص) سرازیر‌ شـد‌ .»

گـویا این دو ، در برابر هجوم ناملایمات بر پیامبر اکرم (ص)، سدی‌ بلند‌ و مستحکم بودند .

این جمله ، معروف که اسلام رهین اخلاق پیامبر (ص) ، شمشیرعلی (ع) ، و اموال خدیجه است از نهایت‌ همکاری‌ و صداقت‌خدیجه‌پرده‌ بر می‌دارد .

فرزندان خـدیجه

در تـعداد فرزندان حضرت خدیجه ، میان مورخان اختلاف‌ است‌ . به‌گفته‌ مشهور : ثمره ازدواج رسول خدا و خدیجه ، شش فرزند بود .

1- هاشم . 2- عبدالله . به این دو‌ «طاهر‌» و «طیب‌‌»می‌گفتند . . 3- رقیه . 4- زینب 5- ام کلثوم . 6- فاطمه .

رقیه بـزرگترین دخـترانش بودو زینب ، ام کلثوم و فاطمه‌ به‌ترتیب‌ پس از رقیه قرار داشتند . پسران خدیجه پیش از بعثت‌پیامبر (ص) ، بدرود زندگی گفتند‌ . ولی‌ دخترانش‌ ، نبوت پیامبر(ص) را درک کردند .

گروهی از محققان معتقدند : قاسم و همه دختران رسول خدا‌ (ص)پسـ‌ از بـعثت‌به دنـیا آمدند و چندروز پس از پیامبر خدا (ص) بـه‌مدینه هـجرت کـردند .

وصیت‌خدیجه‌

حضرت‌ خدیجه‌ (س) سه سال قبل از هجرت بیمار شد . پیغمبر (ص) به عیادت وی رفت و فرمود : ای خدیجه‌ ، «اما‌ علمت ان الله‌قد زوجنی معک فـی الجـنه‌» ; آیـا می‌دانی که خداوند تو‌ را‌ دربهشت‌ نیز همسرم سـاخته اسـت ؟ !

آنگاه از خدیجه دل جویی و تفقد کرد ; او را وعده بهشت‌ داد‌ ودرجات‌ عالی بهشت را به شکرانه خدمات او توصیف فرمود .

چون بیماری خدیجه‌ شـدت‌ یـافت ، عـرض کرد : یا رسول الله ! چندوصیت دارم : من در حق تو کوتاهی کردم ، مـرا عفو‌ کن‌ .

پیامبر (ص) فرمود : هرگز از تو تقصیری ندیدم و نهایت تلاش‌خود را به کار‌ بردی‌ . در خانه‌ام بسیار خسته شدی و امـوالت را‌ درراهـ‌ خـدا‌ مصرف کردی .

عرض کرد : یا رسول الله‌ ! وصیت‌ دوم من این اسـت کـه مواظب این‌دختر باشید . و به فاطمه زهرا (س) اشاره کرد‌ . چون‌ او بعد ازمن یتیم و غریب‌ خواهد‌ شد . پسـ‌ مـبادا‌ کـسی‌ از زنان قریش به اوآزار برساند‌ . مبادا‌ کسی به صورتش سیلی بزند . مبادا کـسی بـر اوفـریاد بکشد . مبادا کسی‌ با‌ او برخورد غیر ملایم و زننده‌ای داشته‌باشد‌ .

اما وصیت‌سوم را شرم‌ می‌کنم‌ بـرایت‌بگویم . آن را بـه‌فاطمه عـرض‌ می‌کنم‌ تا او برایت‌بازگو کند . سپس فاطمه را فراخواند و به وی فرمود : «نور چشمم‌ ! به‌ پدرت رسول الله بـگو :مـادرم‌ می‌گوید‌ : من‌ از قبر در‌ هراسم‌ ; از تو می‌خواهم مرا‌ درلباسی‌ که هنگام نزول وحی بـه تـن داشـتی ، کفن کنی .»

پس فاطمه زهرا (س) از اتاق‌ بیرون‌ آمد و مطلب را به پیامبر(ص) عرض‌ کرد‌ . پیامبر اکـرم‌ (ص) آنـ‌ پیراهن‌ را برای خدیجه‌فرستاد و او‌ بسیار خوشحال شد . هنگام وفات حضرت خدیجه ، پیامبراکرم (ص) غسل و کـفن وی را بـه عـهده گرفت‌ . ناگهان‌ جبرئیل درحالی که کفن از بهشت‌ همراه‌ داشت‌ ، نازل‌ شد‌ و عرض کرد : یا‌ رسـول‌الله‌ ، خـداوند به تو سلام می‌رساند و می‌فرماید : «ایشان اموالش‌را در راه ما صرف کرد و ما سـزاوارتریم کـه‌ کـفنش‌ را‌ به عهده‌بگیریم .»

وفات خدیجه (س)

خدیجه در سن‌ 65‌ سالگی‌ در‌ ماه‌ رمضان‌ سال دهم بعثت در خارج ازشعب ابـوطالب جـان بـه جان آفرین تسلیم کرد . پیغمبر خدا (ص)شخصا خدیجه را غسل داد ، حنوط کرد و بـا هـمان پارچه‌ای که جبرئیل‌از‌ طرف خداوند عزوجل برای خدیجه آورده بود ، کفن کرد . رسول‌خدا (ص) شخصا درون قبر رفت ، سـپس خـدیجه را در خاک نهاد وآنگاه سنگ لحد را در جای خویش استوار ساخت . او‌ بر‌ خدیجه اشـک‌می‌ریخت ، دعـا می‌کرد و برایش آمرزش می‌طلبید . آرامگاه خدیجه درگـورستان مـکه در «حـجون‌» واقع است .

رحلت‌خدیجه برای پیغمبر (ص) مصیبتی بـزرگ بـود ; زیرا خدیجه‌یاور پیغمبر خدا (ص) بود و به احترام او‌ بسیاری‌ به حضرت محمد(ص) احترام مـی‌گذاشتند و از آزار وی خـودداری می‌کردند .

یاد خدیجه

رسول خـدا (ص) بـا این کـه بـعد از رحـلت‌حضرت خدیجه (س) بازنانی چند‌ ازدواج‌ کرد ; ولی هـرگز خـدیجه را‌ از‌ یاد نبرد . عایشه‌می‌گوید : هر وقت پیغمبرخدا (ص) یاد خدیجه می‌افتاد ، ملول وگرفته مـی‌شد و بـرای او آمرزش می‌طلبید . روزی من رشک ورزیدم وگـفتم : یا رسول الله‌ ، خـداوند‌ بـه جای آن پیرزن‌ ، زنی‌ جوان وزیـبا بـه تو داد .

پیغمبر (ص) ناگهان بر آشفت و خشمگینانه دست‌بر دست من زد وفرمود : خدا شاهد اسـت‌خدیجه زنـی بود که چون همه از مـن رومـی‌گردانیدند ، او بـه من روی‌ مـی‌کرد‌ ; و چـون همه از من می‌گریختند، بـه مـن محبت و مهربانی می‌کرد ; و چون همه دعوت مرا تکذیب‌می‌کردند ، به من ایمان می‌آورد و مرا تـصدیق مـی‌کرد . در مشکلات‌زندگی مرا یاری می‌داد و با مـال خـود‌ کمک‌ مـی‌کرد و غـم‌ از دلمـ‌می‌زدود .

حضرت امام صادق (ع) فـرمود : «وقتی خدیجه از دنیا رفت ،فاطمه کودکی خردسال بود ، نزد پدر‌ آمد و گفت : «یا رسول الله‌امی‌» ; مـادرم کـجاست ؟

پیامبر (ص) سکوت کرد . جبرئیل‌ نازل‌ شـد‌ و گـفت : خـدایت‌سلام‌می‌رساند و مـی‌فرماید : بـه زهرا بفرما ، مـادرت در بـهشت و در کاخ‌طلایی که ستونش از یاقوت سرخ است‌ و ‌‌اطرافش‌ آسیه و مریم هستند ،جای دارد .

­

برگرفته از سایت نورمگز،فرهنگ کوثر » دی 1378 - شماره 34 (از صفحه 52 تا 55)

نوشتن یک نظر

افزودن نظر

x
دی ان ان