بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله العظیم:
«إِنْ هِيَ إِلاَّ أَسْماءٌ سَمَّيْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ ما أَنْزَلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَ ما تَهْوَى الْأَنْفُسُ وَ لَقَدْ جاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدى»
اینها فقط نامهایی است که شما و پدرانتان بر آنها گذاشتهاید و هرگز خداوند دلیل و حجتی بر آن نازل -نکرده،آنان فقط از گمانهای بیاساس و هوای نفس پیروی میکنند درحالی که هدایت از سوی پروردگارشان برای آنان آمده است.
«أَمْ لِلْإِنْسانِ ما تَمَنَّى»؛ آیا آنچه انسان تمنا دارد به آن میرسد؟
«فَلِلَّهِ الْآخِرَه وَ الْأُولى»؛ در حالی که آخرت و دنیا از آن خداست. (نجم/ 23 تا 25 )
حـکمرانی خیـال و هـوس
یکی از چیزهایی که نفس بشر به آن تمایل دارد این است که هیچ گونه کنترل و نظارتی براو نباشد. سرچشمههای تاریخی بتپرستی را که از نظر روانی و فکری دنبال میکنیم به اینجا میرسیم که با اینکه فطرت انسانها براعتقاد به خدا و توجه به آن پایه گذاری شده است اما طبیعت افراد به آن تمایل دارد که نه سخنی
از معاد و رستاخیز و حساب و کتاب باشد و نه کسی از بهشت و دوزخ برای آنها سخن گوید بلکه کاملاً آزاد بوده و هیچگونه شرایط مراقبتی برای آنها مطرح نگردد به همین جهت به بت پرستی روی میآورد که با هواها و هوسهای سرکش او به خوبی سازگار بوده و میدان را برای شهواتش بگستراند.
و از آنجایی که انسان در دنیای مادی زندگی کرده برای حل مشکلات نیاز به یک مآمن وپناهگاهی دارد، بتها را برای عبادت خود با شرایطی که خودش میپسندد انتخاب کرده است!!!
بنابراین مربیان باید توجه داشته باشندکه در امرتربیت موانعی همچون پیروی از گمان و خیال،راحتی و آسایش و خواهشهای نفسانی سر راهشان قرار میگیرد.حال سئوال این است که چه تدبیری باید اندیشید ؟ !!!!
نکته اول: توده مشرکان در توجیه بت پرستی خود میگویند که پدران و نیاکان ما این روش را داشتند و ما هم دنبال رو آنها هستیم و این روش ،جزو سبک زندگی ماست: "بَلْ قالُوا إِنَّا وَجَدْنا آباءَنا عَلى أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلى آثارِهِمْ مُهْتَدُونَ "(22زخرف)
در برابر دعوت پیامبران به توحید میگفتند شما آمدید که ما را از آثار گذشتگان و نیاکانمان منصرف کنید، تا ما از آن چشم بپوشیم:" قالُوا أَ جِئْتَنا لِتَلْفِتَنا عَمَّا وَجَدْنا عَلَيْهِ آباءَنا "(78یونس)
قرآن در طرد آنها و نیاکانشان میفرماید: شما و نیاکانتان نامهایی بیمعنا به این چوبهای خشک دادید و هیچ برهانی برای ربوبیت اینها از خدا نیامده است "إِنْ هِيَ إِلاَّ أَسْماءٌ سَمَّيْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ ما أَنْزَلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ "
نکته دوم: علت مسلم این گونه افکار در آیه بعد مطرح شده است میفرماید:
کافران از نظر مسائل علمی جاهل هستند و دچار شبهات میباشند. آنان برای حل مشکلات ذهنی خود به
منبع درست و قابل اعتمادی مراجعه نمیکنند.از نظر مسائل عملی، هوسران بوده و درگیر شهوت عملی شدهاند. "وَ ما تَهْوَى الْأَنْفُسُ ".
لازم به ذکر است بیشتر مردمی که در محدوده حیات حیوانی زندگی میکنند ممکن است سالهای متمادی
در این مرحله بمانند و در مسائل علمی از محدوده خیال بالاتر نرفته و سهمشان ظن وگمان باشد ودر محدوده مسائل عملی از مرز هوا و هوس فراتر نرفته و محور زندگی شان هوای نفس است. در این مقوله هم دنبال راهکار نیستند.
نکته سوم: کسانی که سلیقههای شخصی خود و نیاکانشان را به کار میگیرند و از راه علم و وحی دوری میکنند ترجیحشان پیمودن مسیر گمان و هوس است ،در واقع دارند به تمناهای خود پاسخ مثبت میدهند. خداوند متعال ابتدا در قالب سوال میفرماید: "أَمْ لِلْإِنْسانِ ما تَمَنَّى "
"تمنا"را در زبان فارسی آرزو معنا کردهاند خواه امر مورد آرزوی شخص ممکن باشد یا محال ،منطقی باشد یا بی اساس.
در قرآن کریم علاوه بر واژه تمنی کلمات دیگری به مفهوم آرزو داریم از جمله "رجاء" که در مورد تقاضاهای شدنی و تحقق یافتنی به کار میرود.
"طمع "در مورد آرزوهایی که حصول آن نزدیک است به کاررفته است . و " امل" در مواردی است که به دست آوردنش مشکل میباشد. آرزوها باید در چهارچوب امکانات استعدادها شرایط و ظرفیتها باشد و الا
شخص را دچار مشکل مینماید بخصوص نگاههای آرزومندانه به سرمایهداران و مرفهان انسان دردسرساز است
به همین جهت خداوند متعال با تعابیری همچون "فَلا تُعْجِبْكَ أَمْوالُهُمْ " (توبه55)
و نیز" لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى ما مَتَّعْنا بِهِ " (حجر88) مؤمنان را بر حذر میدارد.
نکته چهارم :حال انسانی که درگیر چنین مشکلی هست باید برایش چه کار کرد بر طبق آنچه در آیات سوره نجم آمده است ابتدا با یک سئوال او را به فکر وادار نمود که آیا آنچه آرزو داری تجربه زندگی بشری نشان میدهد که این گونه نیست هستی به اراده خداوند میچرخد نه به آرزوهای ما، امام علی علیه السلام میفرمایند: «عَرفَت اللَّه بِفَسَخ العَزائم ونَقَض الهمم ... خدا را در این شناختم برخی تصمیمهای بشری را فسخ و بعضی عهدهای او را نقض میکند.
بنابراین صرف اینکه انسان آرزویی را در سر بپروراند، به آن نمیرسد زیرا مالک کل هستی خداوند متعال است میفرماید:" فَلِلَّهِ الْآخِرَه وَ الْأُولى" حرف (فا) که بر سر جمله آمده است میفهماند که بین این بین دو جمله ارتباط مستقیم است، پس انسان به صرف آرزو به آن دست پیدا نمیکند چون مالکیت دنیا و آخرت تنها و تنها از آن خدای سبحان است.