بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله العظیم
«وَ قالَ قَرينُهُ هذا ما لَدَيَّ عَتيدٌ»؛
و (فرشته ) همراه او گوید : اینک ( نامه اعمال او ) نزد من آماده است .
«ألْقِيا في جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنيدٍ»؛
(خداوند به دو فرشته خطاب میکند:) هر کفرپیشه لجوج را به دوزخ افکنید .
«مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ مُريبٍ»؛
مانع خیر است و متجاوز و شبهه افکن.
«الَّذي جَعَلَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَأَلْقِياهُ فِي الْعَذابِ الشَّديدِ»؛
آنکه با خداوند متعال ، معبود دیگری قرار داد. پس او را در عذاب سخت بیفکنید.
«قالَ قَرينُهُ رَبَّنا ما أَطْغَيْتُهُ وَ لكِنْ كانَ في ضَلالٍ بَعيدٍ»؛
( شیطان،) همنشین او گوید پروردگارا من او را به طغیان وادار نکردم بلکه او خودش در گمراهی دور و درازی بود. (ق/ 23تا27 )
خطرات دور شدن از مسیر رشد
" ضلال بعید " گمراهی دور، تعبیری است بسیار دقیق که در تعدادی از آیات قرآن کریم نظیر:
( ابراهیم/۳ نساء 60 و116 و136) آمده است. "...وَ يُريدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلالاً بَعيداً " *
"الَّذينَ يَسْتَحِبُّونَ الْحَياه الدُّنْيا عَلَى الْآخِرَه وَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبيلِ اللَّهِ وَ يَبْغُونَها عِوَجاً أُولئِكَ في ضَلالٍ بَعيد" اینگونه میتوان توضیح داد:
۱- گاهی انسان راه را گم میکند ولی در نزدیکی مسیر اصلی است که او را با صدا زدن میتوان یافت و هدایت کرد ولی زمانی از مسیر اصلی به اندازهای دور میشود که صدای هیچ رهگذری به او نمیرسد هدایت چنین کسی بسیار دشوار است.
کافران با گم کردن راه به بیراهه قدم نهاده و از حقایق دور شدند و در گمراهی دوری به سر میبرند از این رو صدای کسی به آنان نمیرسد تا هدایت شوند.
۲-گمراهی انسان دو گونه تصور میشود:
الف) مقصد را میداند ولی راه را گم کرده است که معمولاً از آن به " ضلال" یا "ضلال مبین " یاد میشود.
ب) گاهی هم مقصد و هم راه را گم کرده است ؛ در اثر هیجانات نمیداند به کجا میخواهد برود و نمیداند از چه راهی برود از چنین گمراهی به" ضلال بعید" تعبیر میشود چنین فردی نه خود به هدف میرسد و نه دیگران میتوانند او را کمک کنند.
نکته اول: در آیه ۲۳ سخن از صحنه تکان دهندهای از معاد است که فرشتهی قرین انسان ، محکومیت او را
بر ملا میسازد، و فرمان خداوند برای مجازات او صادر میشود. نخست میفرماید: قرین او( فرشته) میگوید این نامه اعمال اوست که نزد من حاضر است و از تمام کارهای کوچک و بزرگ او در سراسر عمرش پرده بر میدارد یعنی فرشته همراه انسان که مأمور ثبت اعمال او بوده در دادگاه عدل الهی گواهی میدهد.
"وَ قالَ قَرينُهُ هذا ما لَدَيَّ عَتيدٌ"
سپس خداوند دو فرشته مأمور ثبت اعمال را مخاطب ساخته میگوید: در جهنم بیفکنید هر کفار خودخواه -متکبر و لجوج " الْقِيا في جَهَنَّمَ كُلَّ كَفَّارٍ عَنيدٍ "
" کفار" اسم مبالغه از کفر و به معنای بسیار کفرانگر است یعنی کفران نعمت از نظر اعتقادی و رفتاری و عناد با خداوند و بهره بردن از نعمات الهی در راه باطل.
" عنید " از ماده " عناد" به معنای فردی است که از سر خودپسندی و تکبر حق را مسخره میکند .
نکته دوم: در آیه بعد به بیان اوصاف دیگری از صفات زشت این گروه پرداخته میفرماید: آن کس که شدیداً مانع خیر است ، متجاوز است وگرفتار شک و تردید است حتی دیگران را به شک و تردید میاندازد.
"مَنَّاعٍ لِلْخَيْرِ مُعْتَدٍ مُريبٍ "
" مناع للخیر" کسی که به هر صورت مخالف هرکار خیر و نیز متجاوز به حقوق دیگران وحدود و احکام الهی است.
" معتد " که با عنوان معتد شناخته میشود چنین فردی "مریب " نیز هست یعنی مردم را نسبت به قیامت به شک میاندازد.
همانطور که ملاحظه میشود بین این صفات ارتباط عجیب برقرار است اوصاف فوق پیوند ناگسستنی با هم دارند و لازم و ملزوم یکدیگرند.
نکته سوم: ریشه اصلی این انحرافات شرک است چرا که در آیه بعد میفرماید:" الَّذي جَعَلَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ" در این آیه با اینکه میتوانست با یک کلمه ( مشرک) صفت پنجم آن انسان را بیان کند و نفرموده چرا ؟
بلکه با یک عبارت طولانی ذکر نموده تا به این حقیقت اشاره کند که شرک از همه گناهان مهمتر و عظیمتر است و مادر همه جرائم اوست.
چنین فردی همنشین شیطان داشته است و میخواهد در قیامت تمام مسئولیت را به دوش " قرین"خود بیندازد اما شیطان قرین او میگوید : پروردگارا من او را به طغیان وا نداشتم، و به اجبار در این راه نیاوردم او خودش بامیل و ارادهی خویش این راه را برگزید و در ضلال و گمراهی دور و درازی بود. "قالَ قَرينُهُ رَبَّنا ما -أَطْغَيْتُهُ وَ لكِنْ كانَ في ضَلالٍ بَعيدٍ"
البته شیطان نمیخواهد نقش خود را در اغوای انسان به کلی انکار کند بلکه درصدد است این امر را ثابت کند که اجباری در کار نبوده و انسان با میل و رغبت خویش وسوسههای او را پذیرفته است.