یکشنبه, 01 مهر,1403

­

ﺳﻪشنبه, 22 خرداد,1403

خطوط مشترک میان ما و گذشتگان(قمر/ 15 تا 17)

خطوط مشترک میان ما و گذشتگان(قمر/ 15 تا 17)

­­­­­­­­­­­تربیت در قرآن­­ ­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­بیاد استاد طاهائی (رحمه الله) مدرسه علمیه نرجس (علیها السلام)­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ 1403/03/22

بسم الله الرحمن الرحیم

قال الله العظیم:

«وَلَقَد تَّرَكْنَاهَا آيَةً فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ»؛ ﻭ ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﺁﻥ ﺳﺮﮔﺬﺷﺖ ﺭﺍ [ ﺑﺮﺍﻱ ﺁﻳﻨﺪﮔﺎﻥ ] ﻣﺎﻳﻪ ﭘﻨﺪ ﻭ ﻋﺒﺮﺕ ﺑﺎﻗﻲ ﮔﺬﺍﺷﺘﻴﻢ ، ﭘﺲ ﺁﻳﺎ ﭘﻨﺪ ﮔﻴﺮﻧﺪﻩ ﺍﻱ ﻫﺴﺖ ؟

«فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ»؛ ﭘﺲ ﻋﺬﺍﺏ ﻭ ﻫﺸﺪﺍﺭﻫﺎﻳﻢ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﻮﺩ ؟

«وَلَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِن مُّدَّكِرٍ»؛­ﻭ ﻳﻘﻴﻨﺎً ﻣﺎ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﭘﻨﺪ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺁﺳﺎﻥ ﻛﺮﺩﻳﻢ، ﭘﺲ ﺁﻳﺎ ﭘﻨﺪ ﮔﻴﺮﻧﺪﻩ ﺍﻱ ﻫﺴﺖ؟ (١٧ _۱۵ سوره قمر)

­

خطوط مشترک میان ما و گذشتگان

واقعیت این است که در داستان‌های انبیا وقتی سرنوشت شان به عذاب و هلاکت­ منجر می‌شود تلخی را به همراه دارد اما در عین حال برای گروه دیگری در وقت خود نعمت است، ولی نقش آن به همین حد پایان نمی‌پذیرد بلکه همچون پند و پند دهنده‌ای برای آیندگان باقی می‌ماند به همین جهت خداوند آن را در کتابش ثبت می‌کند تا بشریت آن را فراموش نکند و از فایده آن محروم نماند . اینکه انسان از دیدن سرنوشت دیگران پند گیرد بهتر از آن است که خودش در معرض آزمایش قرار گیرد و وسیله‌ای برای عبرت گرفتن دیگران باشد بنابراین خوشبخت آن کسی است که از تجربه دیگران پند گیرد . از همین جا می‌توان دریافت که قرآن چه اندازه برای بشریت از این لحاظ سودمند است که تاریخ و تجربه‌های آن را در سالیان دراز حفظ کرده است و اگر قرآن نبود­ این‌ها از بین می‌رفت و هیچ پند و عبرتی بهره­ی کسی نمی‌شد.

بنابراین عالی‌ترین هدف قرآن گره زدن میان گذشته و آینده است حال مهم این است که خداوند چگونه به این هدف عینیت می‌بخشد؟

چگونه به ژرفای ضمیر انسان و خرد او نفوذ می‌کند و پرده‌های هوی و غفلت و نادانی را که سبب پلیدی فطرت او شده­ و مانع عقل از رسیدن به حق شده ،باز می‌دارد! گویا یک شیوه رایج ،پند آموزی از قصه انبیاء است.

برای عبرت گیری از داستان‌های انبیا باید به دنبال نقاط مشترکی که در زندگی ما و آنان وجود دارد باشیم زیرا بدون کشف این نقاط مشترک، پندگیری محقق نمی‌شود. اینک بخشی از داستان حضرت نوح علیه السلام را مورد دقت قرار می‌دهیم تا روش قرآن کریم در این زمینه برای ما روشن گردد خداوند در سوره هود آیات ۴۸و ۴۹ می‌فرماید: قِيلَ يَا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلَامٍ مِّنَّا وَبَرَكَاتٍ عَلَيْكَ وَعَلَى أُمَمٍ مِّمَّن مَّعَكَ وَأُمَمٌ سَنُمَتِّعُهُمْ ثُمَّ يَمَسُّهُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ : ﮔﻔﺘﻪ ﺷﺪ : ﺍﻱ ﻧﻮﺡ ! ﺑﺎ ﺳﻠﺎم ﻭ ﺑﺮﻛﺎﺗﻲ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﻣﺎ ﺑﺮ ﺗﻮ ﻭ ﺍﻣﺖ ﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺑﺎ ﺗﻮﺍﻧﺪ [ ﺍﺯ ﻛﺸﺘﻲ ]ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻱ ﻭ ﺍﻣﺖ ﻫﺎﻳﻲ [ ﺍﺯ ﻧﺴﻞ ﻫﻤﺮﺍﻫﺎﻧﺖ ﺑﻪ ﻭﺟﻮﺩ ﻣﻰ­ ﺁﻳﻨﺪ ] ﻛﻪ ﺑﻪ ﺯﻭﺩﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ [ ﺍﺯ ﻧﻌﻤﺖ ﻫﺎﻱ ﺧﻮﺩ ] ﺑﺮﺧﻮﺭﺩﺍﺭ ﻣﻰ­ ﻛﻨﻴﻢ ، ﺳﭙﺲ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﻣﺎ [ ﺑﻪ ﺳﺒﺐ ﻛﻔﺮﺍﻥ ﻧﻌﻤﺖ ] ﻋﺬﺍﺑﻲ ﺩﺭﺩﻧﺎﻙ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺭﺳﻴﺪ .

تِلْكَ مِنْ أَنبَاءِ الْغَيْبِ نُوحِيهَا إِلَيْكَ مَا كُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلَا قَوْمُكَ مِن قَبْل ِهذا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِينَ

ﺍﻳﻨﻬﺎ ﺍﺯ ﺧﺒﺮﻫﺎﻱ ﻏﻴﺒﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻭﺣﻲ ﻣﻰ­ ﻛﻨﻴﻢ ، ﻧﻪ ﺗﻮ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻣﻰ­ ﺩﺍﻧﺴﺘﻲ ﻭ ﻧﻪ ﻗﻮم ﺗﻮ; ﭘﺲ [ﺩﺭ ﺍﺑﻠﺎﻍ ﭘﻴﺎم ﻣﺎ ﺑﺎ ﺑﻬﺮﻩ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺧﺒﺮﻫﺎ] ﺷﻜﻴﺒﺎﻳﻲ ﻭﺭﺯ ; ﻳﻘﻴﻨﺎً ﻓﺮﺟﺎم [ ﻧﻴﻚ ] ﺑﺮﺍﻱ ﭘﺮﻫﻴﺰﻛﺎﺭﺍﻥ ﺍﺳﺖ .

چنانکه ملاحظه می‌کنید حادثه مندرج در تاریخ با حادثه جاری و تجسم یافته در مبارزه مستمر میان متقیان و دیگران به یکدیگر پیوستگی پیدا کرده و خدا پرهیزگاران از طریق آن، وعده­ی عاقبت نیکو داده است

در داستان نوح علیه السلام آیت های­ ویژه ای وجود دارد از جمله اینکه چگونه با وسیله ( کشتی) میتوان سبب محفوظ ماندن نوع بشر از انقراض شد و نیز روحیه بشری که متکی بر پندارها و آرزومندی‌هاست چگونه اصلاح نموده چه اینکه بعضی با تکیه کردن به هر تصور نادرست،بعید می‌دانند که خدا با رحمت و رأفتی که دارد و مردم را برای رحمت کردن به ایشان آفریده است،اصلاً به عذاب دادن ایشان اقدام کند و گروهی همین تصور نادرست را دست مایه آن قرار می‌دهند که به خیال خود با تکیه به رحمت الهی بی‌پروا به ارتکاب هر گناهی بپردازند در حالی که هرگز چنین نیست.

نکته اول: به­ گفته تاریخ بقایای کشتی نوح تا عصر ظهور قرآن برای عبرت آموزی خلق و به عنوان نشانه الهی باقی مانده است. قرآن­ می‌فرماید: « و لقد ترکناها » در این احتمال ضمیر (ها) به سفینه نوح برمی­گردد. البته در یک احتمال دیگر این ضمیر به قصه طوفان و سرگذشت نوح و مخالفانش باز می‌گردد. در هر حال این داستان سراسر پند آموز است.

داستان نوح پیامبر بر اثر اهمیت آن در ۱۴ سوره قرآن مطرح شده است، چنانکه سوره‌ای نیز به نام آن حضرت نازل شده است قرآن کریم افزون بر تبیین مقام نبوت و سمت رسالت نوح علیه السلام و همچنین تشریح تبلیغ طولانی و دشوار رسالت، سرکشی و خشونت قوم تبهکار او و معجزه جهانی ایشان و سرانجام هلاکت تاریخی مستکبران را به تصویر کشیده است علاوه بر آن بسیاری از مقام‌های معنوی و کمال‌های روحی این پیامبر بزرگ نظیر شکر احسان ،شرح صدر وبردباری، ادب معاشرت و سلامت و صلاح را بازگو کرده است.

نکته دوم:­یکی از روش‌هایی که انسان‌ها به تفکر­ و تدبر وادار می‌شوند استفهام و پرسش است . به طور مسلم غضب الهی برای­ کسانی که مشمول آن می‌شوند عذاب است و در عین حال تهدید و هشداری برای آیندگان است،پس نباید بر آرزوهای خود متکی باشند بلکه باید در تاریخ به تفکر بپردازند و به نشانه‌های پند دهنده و بیم دهنده آن توجه کنند و از آن پند گیرند. می‌فرماید: « فَكَيْفَ كَانَ عَذَابِي وَنُذُرِ» کلمه ( نذر) جمع نظیر و نظیر به معنای انذار است. این آیه با استفهام خود ایجاد هول و هراس می‌کند و شدت عذاب و صداقت انسان را می‌رساند.

نکته سوم: قرآن کتابی آسان و قابل فهم برای همگان است ؛بیدارگری، غفلت زدایی رسالت اصلی آن می‌باشد. روش هدایت‌گری قرآن ساده گویی است زیرا ارشاد مردم با پیچیده گویی محقق نمی‌شود .اما باید توجه داشت که ساده سازی مفاهیم نوعی تبحر لازم دارد. خداوند آسان سازی مفاهیم عالی قرآن، این کتاب آسمانی را در سطح فهم همگان قرار داده به خودش نسبت می‌دهد و می‌فرماید « و لقد یسرنا القران »

( یسرنا) به معنای آسان کردن است آسان کردن قرآن برای ذکر این است که آن را طوری به شنونده القا کند و عباراتی را به کار برد که فهم مقاصدش برای عامه و خاصه میّسر باشد و هر کس به قدر فهم خود چیزی از آن درک کند.

قرآن حقایق عالیه و مقاصد بلندش را که بالاتر از افق فهم‌های عادیست در مرحله القا در عباراتی به کار می‌برد که فهم عامه مردم آن را درک می‌کند.

در ادامه می‌فرماید:«للذکر» مراد ذکر خدای تعالی با اسما و صفات و افعالش می‌باشد اعم از ذکر زبانی و ذکر قلبی.

می‌توان گفت خلاصه سخن آیه این است که سوگند می‌خورم ما قرآن را آسان کردیم تا به وسیله آن متذکر شود و خدای تعالی و شئون او را یاد آورند. آیا متذکری هست که با قرآن تذکر گرفته و به خدا ایمان آورد؟

« فهل من مدکر »

نوشتن یک نظر

افزودن نظر

x
دی ان ان