جمعه, 02 آذر,1403

­

چهارشنبه, 05 اردیبهشت,1403

خنده و گریه سرمایه رشد(نجم/ 42تا 45)

خنده و گریه سرمایه رشد(نجم/ 42تا 45)

­­­­­­­­­­تربیت در قرآن­­ ­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­بیاد استاد طاهائی (رحمه الله) مدرسه علمیه نرجس (علیها السلام)­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ 1403/02/04

بسم الله الرحمن الرحیم

قال الله العظیم­:

«وَ أَنَّ إِلى‏ رَبِّكَ الْمُنْتَهى»؛ و پایان و بازگشت همگان به سوی پروردگار توست.

«وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَ أَبْكى»؛­و اوست که بخنداند و بگریاند.

­«وَ أَنَّهُ هُوَ أَماتَ وَ أَحْيا»؛ و اوست که بمیراند و زنده کند.

وَ أَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثى‏ * و هم اوست که دو زوج نر و ماده را آفرید .

خـنده و گـریه سـرمـایـه رشـد

انسان موحد همه شئون خود از جمله خنده و گریه،غم و نشاط را در پرتو نام «حسیب » خداوند می‌یابد.

بدین معنا که مبدأ و هدف خنده‌ها و گریه‌هایش را شناسایی نموده و برای هر کدام برنامه‌ خاص دارد زیرا می‌داند تمام اعمال زیر نظر الهی ودر معرض محاسبه است توضیح بیشتر مطلب را اینگونه می‌توان دادخنده وگریه با توجه به منشأ دارای گونه‌های متفاوتی هستند گاهی کسی را با تحریک بدنش می‌خندانند و زمانی ­نیز طنز انسانی را به خنده در می‌آورد گاهی بر اثر نکته لطیف ادبی لبخند می‌زند به طور مسلم همه این -خنده‌ها یکسان نیستند.

اشک نیز همین گونه است اشکی که مبدأ حسی دارد یعنی کسی با شنیدن مارش عزا اشک می‌ریزد ثوابی ندارد زمانی اشک عاطفی است به طوری که انسان مظلومی را می‌بیند و دلش به حال او می‌سوزد و هرازگاهی اشک منشأ عقلانیت دارد به این معنا که برای مظلومیت و کشته شدن اباعبدالله علیه السلام گریه می‌کند چنین اشکی قلب را تلطیف می‌کند.

چگونگی فعل و انفعال‌ها و دگرگونی‌هایی که در جسم انسان به هنگام خنده و گریه رخ می‌دهد و ارتباط آنها با ویژگی‌های روحی و موقعیتی هر فرد بسیار پیچیده و شگفت انگیز است و می‌تواند تاثیر در رشد معنوی شخص داشته باشد.

نکته اول: تمام تدبیرات این جهان از تدبیر پروردگار آغاز می‌شود و با اراده و تدبیر او به پایان می‌رسد.

" وَ أَنَّ إِلى‏ رَبِّكَ الْمُنْتَهى" یعنی آنچه موجود در عالم وجود است هستی و آثار هستی‌اش به خدای سبحان منتهی می‌گردد. هیچ کلی یا جزئی در عالم جریان ندارد مگر آنکه منتهی به خدای سبحان می‌شود. همان خدایی که به موجودات‌ هستی داده بین آنها تدابیر و روابط را برقرار کرده است. پس هیچ چیزی در عالم از تدبیر الهی خارج نیست­ آیات فراوانی به این مسئله اشاره می‌کند از جمله خداوند متعال می‌فرماید:"اللَّهُ خالِقُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ هُوَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَكيلٌ*لَهُ مَقاليدُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الَّذينَ كَفَرُوا بِآياتِ اللَّهِ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ (زمر62و63)

لازم به ذکر است­ که آیه شریفه­ شامل دو انتها در هر چیز می‌شود یکی از جهت­ ابتدا و دیگر از حیث معاد­ پس­ هر چه به طرف آینده پیش برویم خواهیم دید که تمامی موجودات دوباره به سوی او محشور می‌شوند.

نکته دوم: یکی از موارد منتهی شدن خلقت و تدبیر به خدای تعالی تحقق خنده و گریه است می‌فرماید:

"وَ أَنَّهُ هُوَ أَضْحَكَ وَ أَبْكى "خدای تعالی تنها کسی است که خنده را در شخص خندان و گریه را در شخص گریان ایجاد کرده و کسی در آن شریک نیست و این منافات ندارد با اینکه ما خنده و گریه را به خود انسان‌ها نسبت می‌دهیم چون از سوی دیگر خنده قائم به شخص و اراده اوست پس اراده خود انسان سبب خندیدن اوست سببی که در طول سببیت اراده خدای سبحان است و گریه کردن نیز تابع اراده انسان است.

بهترین توضیح برای فهم این مطلب بررسی آیات قرآن کریم درمسأله خنده وگریه است از جمله در همین -(سوره نجم آیه /۶۰­) خداوند کسانی را که پیوسته درغفلت و بی‌خبری و لهو و سرگرمی گناه آلود به سر می‌برند مذمت کرده و می‌گوید:"وَ تَضْحَكُونَ وَ لا تَبْكُون‏"درحالی که باید بیشتر به حال خود گریه کنند تا خنده.

همچنین در سوره توبه /۸۲ خداوند متعال خطاب به منافقان می‌ فرماید: "فَلْيَضْحَكُوا قَليلاً وَ لْيَبْكُوا كَثيراً ..." آنها باید کمتر بخندند و بسیار بگریند.شادی‌های آنها بسیار کم است چون باید برای آینده تاریکی که در پیش دارند و مجازات‌های دردناکی که در انتظار آنهاست بسیار بگریند.

قابل توجه اینکه از میان تمام افعال انسان روی مسئله خنده و گریه تکیه شده است چون این دو وصف مخصوص انسان‌هاست و در جانداران دیگر یا اصلاً وجود ندارد و یا بسیار نادر است.

نکته سوم:­در آیه بعد می‌فرماید و اوست که می‌میراند و زنده می‌کند." وَ أَنَّهُ هُوَ أَماتَ وَ أَحْيا" خداوند دارای حیات ازلی و ابدی است چون عوامل ضعف و زوال اصلاً در ذات او راه ندارد او نه تنها «حی » است بلکه حیات بخش همه موجودات زنده است « یُحیی وَ یُمیت »­ حیات دیگر موجودات در کف قدرت اوست او همه مردگان را زنده می‌کند و زنده‌ها را می‌میراند " اَماتَ وَ احیا " و این بدان جهت است که اصل مرگ و حیات در دست اوست« خَلَقَ المُوت وَ الحَیاه »­ با فهم این مسئله انسان هر چه بیشتر خودش را به حی ازلی متصل می‌کند بخصوص در بحث توکل چون می‌فرماید:" وَ تَوَكَّلْ عَلَى الْحَيِّ الَّذي لا يَمُوتُ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِهِ وَ كَفى‏ بِهِ بِذُنُوبِ عِبادِهِ خَبيراً (58فرقان)

نکته چهارم: برای تبیین آیه ۴۵ ابتدا به معنای واژه‌های فرد ،زوج و زوجین باید دقت کرد .اگر شیئی نظیر و از سنخ خود همتایی نداشته باشد آن را فرد می‌خوانند، وگرنه با ملاحظه همتا داشتنش ،آن را به تنهایی زوج -می‌نامند،پس زوج­ نه به معنای­ دو نفر یا دو چیز بلکه به­ یک شیئی که همتا دارد « زوج » گفته می‌شود. کاربرد کلمه زوج و ازواج در گیاهان مانند این عبارت قرآنی :"...وَ مِنْ كُلِّ الثَّمَراتِ جَعَلَ فيها زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ ...(3رعد) به لحاظ همین همتا داشتن است.اگر همتای شیئی با او پیوست گردد مجموع را زوجین گویند زوجین بر مذکر و مونث اطلاق می‌گردد می‌فرماید: ­" وَ أَنَّهُ خَلَقَ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَ الْأُنْثى"

قانون زوجیت را خداوند در نظام آفرینش قرار داده است نه آنکه امری قراردادی میان افراد بشر باشد. این اصل لازمه جهان آفرینش است و نیاز به تأمل دارد.

نوشتن یک نظر

افزودن نظر

x
دی ان ان