بِسم اللهِ الرحمنِ الرحیم
قال الله العظیم:
«أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً وَ قائِماً يَحْذَرُ الْآخِرَه وَ يَرْجُوا رَحْمَه رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّما يَتَذَكَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ»؛
(آیا چنین کسی با ارزش است) یا کسی که در ساعات شب به عبادت مشغول است و در حال سجده و قیام، از عذاب آخرت میترسد؟ و به رحمت پروردگارش امیدوار است بگو آیا کسانی که میدانند با کسانی که نمیدانند یکسانند؟ تنها صاحبان خرد متذکر میشوند. (زمر/9)
خوف و رجا دو رویکرد در تربیت دینی
هدایت خداوند مجموعهای از قواعد اعتقادی، اخلاقی و عملی است که از جمله آن، لزوم ترس از خداوند و امید به رحمت اوست هم باید به رحمت گسترده او امید داشت و یاس از رحمت خداوند را کفر دانست و هم باید از عذاب او ترسید و نسبت به خداوند بی پروا نبود.
آری آدمی در مسیر کمالی خود مراحل مختلفی را پشت سر میگذارد. مؤمنان شب زندهدار در مرحله خوف، ساعات و لحظات خود را با سجود و قیام در مقابل خداوند، همراه میکنند و در عین حال به رحمت پروردگار امیدوارند. این بیم و امید پرورشی نیکو را به دنبال دارد.
نکته اول: کسی که شبانه روز با سجده و قیام در پیشگاه الهی،خضوع و تضرع نکند و میان ترس از عاقبت خود و امید به رحمت خداوند زندگی ننماید عامیانه زیست کرده و عوام هم میمیرد، در آیه فوق کسانی توصیف شدهاند که با دیگران تفاوت دارند. میفرماید: «أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً وَ قائِماً»
« قانِتٌ» از ماده «قنوت» به معنی ملازمت اطاعت توأم با خضوع است. «آناءَ» جمع «اِنا» (بر وزن صدا)
به معنی ساعت و مقداری از وقت است. تکیه روی ساعت شب به خاطر آن است. که در آن ساعات حضور قلب بیشتر و آلودگی به ریا از هر زمان کمتر است. مُقدم داشتن «ساجِداً» بر «قائِماً» به خاطر آن است که سجده مرحله بالاتر از عبادت است.
در واقع آیه شریفه انسانها را به دو دسته تقسیم میکند. انسان های اهل سجده و قیام برای خدا (قانت) و غیر قانت که این دو گروه با هم برابر نیستند.
نکته دوم: جمعی از مفسران صدر آیه شریفه را مربوط به مسأله تهذیب نفس میدانند و عبارت «آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً» را اشاره به نماز شب می دانند.
امام صادق علیه السلام میفرمایند: خداوند امیر مؤمنان را به حسب نماز شب ستوده است.
«مَدَحَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ فِي كِتَابِهِ بِقِيَامِ صَلَاه اللَّيْلِ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَ أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّيْلِ ساجِداً وَ قائِماً يَحْذَرُ الْآخِرَه وَ يَرْجُوا رَحْمَه رَبِّهِ»
آری مصداق کامل آیه شریفه امیر مؤمنان علیه السلام است اما راه دستیابی به آن برای دیگران نیز باز است.
در حدیثی دیگر از امام صادق علیه السلام آمده است خانههایی که در آن نماز شب میخوانند و قرآن تلاوت میکنند برای اهل آسمانها روشناند همان گونه که ستارگان برای اهل زمین نور افشانی میکنند.
نکته سوم: وصف دیگر انسان تربیت یافته ترس از عذاب آخرت است میفرماید: «يَحْذَرُ الْآخِرَه»
این جمله میتواند مفسرخوف از خدا باشد به این معنا که مقصود از خوف خدا، خوف از آخرت کارخویش است. مؤمن احتمال میدهد که در مواردی ترک وظیفه نموده و دستورات الهی را صحیح انجام نداده است.
انسان هرگز نمیتواند بدون مراقبت دقیق در اعمال، به پایان کار خویش امیدوار باشد، زیرا اگر مراقب آن ها نباشد چه بسا در لحظاتی از عمر ایمان وی تباه گردد. خداوند در سوره اسراءآیه 57 میفرماید : «إِنَّ عَذابَ رَبِّكَ كانَ مَحْذُورا» عذاب پروردگار در خور پرهیز (ترس) است.
کسانی که در راه کمال خود بیشتر از دیگران در خطر آلوده شدن به گناه قرار دارند نیازمند خوف بیشتری از- عذاب و خشم خداوند هستند.
نکته چهارم: انسان رشد یافته علاوه بر خوف، به رحمت پروردگار امید دارد. «يَرْجُوا رَحْمَه رَبِّهِ»
مطلق بودن رحمت ومقید نشدن آن به آخرت دلیل بر وسعت رحمت الهی و مشمول آن نسبت به دنیا و آخرت است. بنده صالح خدا وقتی در نظر بگیرد که خدا «اَرحَمَ الراحِمِین» است وعده نجات و شفاعت داده است احساس امنیت میکند از سرمایه های خود (عقل، ایمان) محافظت میکند.
انسانی که به رحمت پروردگار امیدوار است میداند که خدای غفور و آمرزنده غیر از شرک از گناهان دیگر او حتی بدون توبه میگذرد؛ زیرا در سوره نساء آیه 48 میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاء»
در انتهای آیه آمده است آیا عالم و غیر عالم برابرند؟ «هَلْ يَسْتَوِي الَّذينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذينَ لا يَعْلَمُونَ»
معلوم میشود کسی عالم است که دارای قنوت، خضوع، بندگی در برابر پروردگار و ناله شبانه کردن باشد. چنین فردی از آینده خود میترسد و به رحمت پروردگار امیدوار است.
علم و عالم در این آیه و دیگر آیات قرآن به معنی دانستن یک مشت اصطلاحات و قوانین در روابط مادی در میان اشیاء نیست بلکه منظور از آن معرفت و آگاهی خاصی است که او را به تهذیب نفس می رساند و در واقع عالم با عمل میگرداند.