قال الله العظیم :
وَ لَوْ لا کَلِمَه سَبَقَتْ مِنْ رَبِّکَ لَکانَ لِزاماً وَ أَجَلٌ مُسَمًّى (طه129)
واگر سنت وتقدیر پروردگارت و ( ملاحظه ی ) زمان مقرر نبود ، هرآینه عذاب الهی لازم می آمد ( ودامان آنان را می گرفت )
فَاصْبِرْ عَلى ما یَقُولُونَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِها وَ مِنْ آناءِ اللَّیْلِ فَسَبِّحْ وَ أَطْرافَ النَّهارِ لَعَلَّکَ تَرْضى (طه 130 )
پس برآنچه می گویند : شکیبا باش وپیش از طلوع آفتاب وقبل از غروب آن باستایش پروردگارت ( اورا ) تسبیح کن و ( همچنین ) برخی از اوقات شب واطراف روز اورا تسبیح بگوی ، باشد که خشنود شوی .
درجـات تکـامـل ورشـد
نکات مورد توجه آیات :
یکی از قوانین وسنت های الهی مهلت دادن به مجرمان است زیرا اگر هرمجرمی بلافاصله مجازات شود ، ایمان وعمل صالح تقریبا جنبه ی اضطراری پیدا می کند بنابراین دین ودستورات الهی وسیله ی تکامل نخواهد شد.
بعلاوه اگر حکم شود که همه ی مجرمان فورا مجازات شوند کسی درروی زمین زنده نخواهد ماند . " وَ لَوْ یُؤاخِذُ اللَّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِمْ ما تَرَکَ عَلَیْها مِنْ دَابَّه " (نحل 61 )
واگر خدا مردم رابه سزای ستمشان مؤاخذه می کرد هیچ انسانی راکه بر روی زمین حرکت می کند باقی نمی گذاشت .
ستمگران بی ایمان ومجرمان جسور نباید از تاخیر عذاب الهی مغرور شوند واین واقعیت را نادیده بگیرند که این لطف خدا، سنت الهی و این قانون تکامل است که میدان را برای آنها گشوده و به زودی مجازات نمی شوند.
سپس روی سخن رابه پیامبرصلی الله علیه وآله کرده ومی گوید صابر وشکیبا باش وبرای تقویت روحیه ایشان دستور راز ونیاز باخدا ونماز وتسبیح می دهد.
نکته اول : یکی از سئوالات مهم این است که چرا خداوند همان برنامه ای راکه برای مجرمان پیشین ترتیب داده برای افراد این امت اجرا نمی کند ؟ در پاسخ می توان گفت : تاریخ دارای فلسفه وبر اساس قانون علت ومعلول است.
هلاکت اقوام پیشین براساس دلایلی بود که اگر امروز نیز آن امور باشد ، همان هلاکت ها خواهد بود . سنت الهی بر مبنای برنامه وزمان بندی ومهلت دادن است . خداوند ، مجرمان را پس از اتمام حجت عذاب می کند .
"وَ لَوْ لا کَلِمَه سَبَقَتْ مِنْ رَبِّکَ لَکانَ لِزاماً "
منظور از " کلمه " دراین جا همان فرمان آفرینش مربوط به آزادی انسان هااست .
" اجل مسمی " عبارت است از اجلی که با نام گذاریش آن چنان معین شده که به هیچ وجه تخلف نمی کند چنانچه می فرماید: " ما تَسْبِقُ مِنْ أُمَّه أَجَلَها وَ ما یَسْتَأْخِرُونَ " ( حجر 5 )
نکته دوم : خداوند در قرآن کریم 19 مرتبه پیامبرصلی الله علیه وآله را به صبر فرمان داده است . یعنی اکنون که بنا نیست این بدکاران فورا مجازات شوند تو در برابر آنچه آنها می گویند صابر و شکیبا باش " فَاصْبِرْ عَلى ما یَقُولُونَ " وبه دنبال آن همچون آیه : " وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاه "دستور به راز ونیاز باخدا ونماز وتسبیح می دهد " (بقره 45)
بدون شک این حمد و تسبیح مبارزه ای است باشرک وبت پرستی درعین صبر شکیبایی دربرابر بدگوئیها وسخنان ناهنجار" َ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ " یعنی اورا منزه بدار درحالی که مشغول بحمد ونیایش باشی .
چون این حوادث که تحملش سخت ودشوار است از جهتی وقایعی ست بد و زشت که باید خدا را از آن منزه داری واز جهتی چون به حکم وقضا الهی است ، زیبا است زیرا براساس مصلحت الهی تنظیم شده است .پس باید خدارا حمد کنیم.
نکته سوم :مفسران پیرامون عبارت" قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ وَ قَبْلَ غُرُوبِها وَ مِنْ آناءِ اللَّیْلِ" تفاسیر مختلفی ارائه نموده اند.
الف) این جملات اشاره به نمازهای پنج گانه است به این ترتیب که قَبْلَ طُلُوعِ الشَّمْسِ ( نماز صبح )
قَبْلَ غُرُوبِها اشاره به نماز عصر ( ویا ظهر وعصر که وقت آنها تا غروب ادامه دارد )
مِنْ آناءِ اللَّیْلِ اشاره به نماز مغرب وعشا وهمچنین نماز شب است .
تعبیر " اطراف النها ر" اشاره به نماز ظهر است .
ب ) علاوه بر نمازهای واجب بخشی از جملات این آیه اشاره به نوافل است از بعضی از روایات استفاده می شود که " اطراف النها ر " اشاره به نمازهای مستحبی است که انسان در اوقات مختلف روز می تواند انجام دهد .
زیرا " اطراف النهار" درمقابل " آناءاللیل" قرار گرفته و ساعات روز رادر برمی گیرد .
ج) بنابر روایات این جملات اشاره به اذکار خاصی می باشد که در روایات اسلامی دراین ساعات مخصوص وارد شده است .
امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه فوق می فرماید : برهرمسلمانی لازم است قبل از طلوع آفتاب وقبل از غروب آن ده بار این ذکر رابگوید : لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ لَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ الْحَمْدُ یُحْیِی وَ یُمِیتُ وَ یُمِیتُ وَ یُحْیِی وَ هُوَ حَیٌّ لَا یَمُوتُ بِیَدِهِ الْخَیْرُ وَ هُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ کَانَتْ کَفَّارَه لِذُنُوبِهِ ذَلِکَ الْیَوْمَ
ذکر این نکته نیز لازم است که جمله ی " لعلک ترضی " در واقع نتیجه حمد وتسبیح پروردگار درمقابل گفته ی آنهاست چراکه این حمد وتسبیح ونماز های شب وروز پیوند انسان رابا خدا آن چنان محکم می کند که رضایت وآرامش واطمینان روح وجان اورا پرمی نماید. حاصل سخن اینکه تکامل دارای درجاتی است :
اول ) صبر دوم ) تنزیه خداوند ( سبح )
سوم ) سپاس وستایش پروردگار ( بحمد ربک ) چهارم ) رضا به قضای الهی ( لعلک ترضی)