یکشنبه, 01 مهر,1403

­

پنجشنبه, 10 آذر,1401

رابطـه سلب تـوفیـق و تحلـیل غلـط سیـاسـی (فتح/ 11و12)

رابطـه سلب تـوفیـق و تحلـیل غلـط سیـاسـی (فتح/ 11و12)

تربیت در قرآن­­ ­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­بیاد استاد طاهائی (رحمه الله) مدرسه علمیه نرجس (علیها السلام)­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ 1401/09/08

بسم الله الرحمن الرحیم

قال الله العظیم

«سَيَقُولُ لَكَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرابِ شَغَلَتْنا أَمْوالُنا وَ أَهْلُونا فَاسْتَغْفِرْ لَنا يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَيْسَ في‏ قُلُوبِهِمْ قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ لَكُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً إِنْ أَرادَ بِكُمْ ضَرًّا أَوْ أَرادَ بِكُمْ نَفْعاً بَلْ كانَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبيراً»؛­ ­ ­ ­ ­ ­ ­­

بزودی اعراب بازمانده از جنگ وجهادگریزان ( برای توجیه خلاف خود) به توخواهند گفت: اموال وخانواده -هایمان مارا مشغول و سرگرم ساخت (و نتوانستیم تورا همراهی کنیم) پس برای ما (از خداوند) طلب آمرزش کن.آنان به زبان چیزی می‌گویند که دردل‌هایشان نیست (به آنان) بگو: اگرخداوند برای شما زیانی اراده کند،

یا برای شما سودی بخواهد، کیست که دربرابر خداوند از شما دفاع کند. بلکه خداوند به آنچه انجام می‌دهید، آگاه است.

«بَلْ ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ يَنْقَلِبَ الرَّسُولُ وَ الْمُؤْمِنُونَ إِلى‏ أَهْليهِمْ أَبَداً وَ زُيِّنَ ذلِكَ في‏ قُلُوبِكُمْ وَ ظَنَنْتُمْ ظَنَّ السَّوْءِ وَ كُنْتُمْ قَوْماً بُوراً»؛

بلکه نافرمانی وفرار شما به خاطر آن بود که گمان کردید پیامبر صلی الله علیه وآله ­و مؤمنان هرگز ( به سلامت ) به خانواده‌های خود باز نخواهند گشت و این در دل شما آراسته شد و گمان بد کردید و (این گونه) مردمی -بدبخت شدید.­ ­ ( فتح 11و12 )

­

رابطـه سلب تـوفیـق و تحلـیل غلـط سیـاسـی

همان طور که زمین دو قسم دایر و بایر دارد ، زمینه زندگی جوامع انسانی نیز دو قسم است.

برخی از زمینه ها دایر، پربار و ثمربخش هستند و بعضی از آنها بایر و بی‌ثمرند. ملت های ترسو و هراسناک

از مرگ و نبرد ، جوامع بایر هستند در فرهنگ قرآن کریم فرد هلاک شده را" بایر" و جامعه مرده را" بور" می‌گویند.

گمان‌ها و ظن‌های بد سیاسی و حکومتی و اجتماعی به همراه بدگمانی در باره توحید و وحی نبوت مخاطره انگیز است.گاهی یک ظن سیاسی همراه می‌شود با تحلیل غلط سیاسی و موجب هلاکت فرد وجامعه می‌گردد. این حرکت‌ها موجب بدرفتاری می‌شود تکرار این افکارها و رفتارها سبب سلب توفیق و تائید نظام می‌گردد.

نکته اول: آیات فوق فصل سوم ­سوره فتح است که درباره متخلفان از یاری پیامبر صلی الله علیه وآله افشاگری می‌نماید. خدای سبحان دراین آیات به رسول گرامی‌اش خبرداد که اینان بزودی تورا می‌بینند واز نیامدنشان عذر می‌آورند.

" سَيَقُولُ لَكَ الْمُخَلَّفُونَ مِنَ الْأَعْرابِ"

" کلمه " اعراب " به بادیه‌نشینان جامعه گریز و دور از فرهنگ گفته می‌شود. شکی نیست که اینان درمقابل­شهرنشینان نیستند بلکه کسانی هستند که از فرمان پیامبر صلی الله علیه وآله سرپیچی نموده‌اند و در واقع به سبب ضعف فرهنگی دچار سستی در جهاد شده‌اند.

نکته دوم: عاملی که آنها را مشغول کرد واز حرکت با اصحاب وبودن در رکاب پیامبر صلی الله علیه وآله باز داشت­ از زبان خود تخلف کنندگان این‌گونه بیان شده است." شَغَلَتْنا أَمْوالُنا وَ أَهْلُونا"

به این معنا که می‌خواستیم در خدمت خانواده باشیم، کسی را نداشتیم که اموال و زن و فرزندمان را سرپرستی­و محافظت کند. بیم آن را داشتیم که در نبود ما دچار حادثه‌ای شوند لذا ماندیم و تو ای(پیامبر)جهت ما طلب­مغفرت کن" فَاسْتَغْفِرْ لَنا"­ که خدا ما را بیامرزد و به جرم تخلف مؤاخذه نفرماید.

نکته سوم: اما پشت پرده این عذر تراشی وطلب استغفار چیز دیگری است. زیرا پروردگار می‌فرماید:آنان به زبان چیزی می‌گویند که در دل هایشان نیست." يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ ما لَيْسَ في‏ قُلُوبِهِمْ"

می‌فرماید: این متخلفان نه گرفتاری مالی و اولاد آنها را باز داشت و نه اعتنایی به استغفار تو دارند ، بلکه همه اینها را می‌گویند تا رو پوشی باشد که بوسیله آن از شر توبیخ مردم در امان شوند .در حالی که اگر موحدانه می‌اندیشیدند می‌دانستند که حفظ مال و اولاد و به طور کلی همه‌ی نفعها و ضررها دست مالک این جهان است.

" قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ لَكُمْ مِنَ اللَّهِ شَيْئاً إِنْ أَرادَ بِكُمْ ضَرًّا أَوْ أَرادَ بِكُمْ نَفْعاً"

هیچ نفع و ضرری نیست جز با اراده و مشیت خداوند.خالق ، مالک، مدبر وآمرهرچیز اوست و غیر او ربّی وجود­ندارد. عذرتان در باره عدم همراهی با پیامبر صلی الله علیه وآله پذیرفته نمی‌شود. دلبستگی شما به زن و فرزند ومال­نباید سبب ترک وظیفه دینی گردد.

­جمله: " بَلْ كانَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبيراً" به این نکته اشاره دارد که شما در این بهانه خود دروغ می‌گوئید.

­و اصلا علت تخلف شما مسأله اشتغال بامور اموال و اولاد نبود.

نکته چهارم: علت واقعی تخلف این بود که شما پنداشتید رسول خدا صلی الله علیه وآله و مؤمنین هرگز از این جنگ­برنمی‌گردند." بَلْ ظَنَنْتُمْ أَنْ لَنْ يَنْقَلِبَ الرَّسُولُ وَ الْمُؤْمِنُونَ إِلى‏ أَهْليهِمْ أَبَداً"

آری این پندار غلط و این وسوسه‌های شیطانی در دل شما زینت یافته بود." وَ زُيِّنَ ذلِكَ في‏ قُلُوبِكُمْ" به بیان دیگر بهانه در دل شماست که به دست شیطان جلوه داده می‌شود و شما هم طبق آن عمل می‌کنید .

گاهی سوء ظن افکار انحرافی و محاسبات نابجا انسان رابه هلاکت می کشاند " وَ ظَنَنْتُمْ ظَنَّ السَّوْءِ وَ كُنْتُمْ قَوْماً بُوراً " چرا فکر کردید که خداوند جلّ و اعلی پیامبر صلی الله علیه وآله­ و مؤمنان رابه چنگال دشمنان سپرده و­از آنها حمایت نخواهدکرد شما در آستانه هلاکت هستید ( یابه هلاکت رسیدید) "كُنْتُمْ قَوْماً بُوراً"

کلمه" بور" به معنای ورشکستگی، رسوایی و هلاکت است. آری ترس و عافیت طلبی و فرار از مسئولیت‌ها ،

سوء ظن‌ها را در نظر افراد ،واقعی جلوه می‌دهد و آدمی را نسبت به خدا و پیامبر صلی الله علیه وآله بدبین می‌کند.

حاصل­ سخن اینکه : بسیاری از محاسبات و تحلیل‌ها که انسان را آشفته یا شیفته می‌کند واقعیت ندارد اگر این سوء ظن‌ها منجر به نا فرمانی گردد مسلما خداوند روزی از آنها پرده برمی‌دارد.

نوشتن یک نظر

افزودن نظر

x
دی ان ان