قال الله العظیم :
ادْعُ إِلى سَبيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَه وَ الْمَوْعِظَه الْحَسَنَه وَ جادِلْهُمْ بِالَّتي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدينَ (نحل12)
باحکمت واندرز نیکو به سوی راه پروردگارت دعوت نما ، وبا آنها به طریقی که نیکوتر است استدلال ومناظره کن ، پروردگار تو از هرکس بهتر می داند چه کسانی از طریق او گمراه شده اند وچه کسانی هدایت یافته اند .
راز مـوفـقیـت مـربـیان
نکات مورد توجه آیه:
این آیه برای همه مسئولین ومربیان ومعلمان واساتید وعلما دستور جامعی می دهد که باید آنان برای موفقیت خود باشیوه های مختلفی نسبت به مخاطبان گوناگون خود مجهز باشند چرا که همه ی مردم را نمی توان بایک شیوه دعوت کرد . هر شخصی یک روح وظرفیتی دارد که باید با زبان خودش بااو سخن گفت:خواص را با حکمت واستدلال ، عوام را باموعظه نیکو ومخالفان را باجدال نیکوتر ارشاد کنیم.
نکته اول: پیامبر صلی الله علیه وآله مامور دعوت دیگران به راه خداست، نخستین گام دردعوت به سوی حق استفاده از منطق واستدلالات حساب شده است " ادْعُ إِلى سَبيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَه "
پیامبر صلی الله علیه وآله موظف است مردم را ازطریق دلیل وبرهان های عقلی به راه معرفت وشناسائی خدا ارشاد کند تا اینکه خودشان به حقایق پی ببرند.
نکته دوم : گام دیگر درطریق دعوت به راه خدا ، اندرزهای نیکوست. " وَ الْمَوْعِظَه الْحَسَنَه "
یعنی استفاده کردن از عواطف انسان ها، چرا که موعظه واندرز بیشتر جنبه عاطفی دارد که باتحریک آنمی توان توده های عظیم را به طرف حق متوجه ساخت.
مقید ساختن " موعظه " به " حسنه " شاید اشاره به این است که اندرز در صورتی مؤثر می افتد که خالی از هر گونه خشونت ، برتری جویی ، تحقیرطرف مقابل و ... باشد .
حسن اثر موعظه آن وقتی است که واعظ خودش به آنچه وعظ می کند عامل باشد واز آن گذشته در وعظ خود آن قدر حسن خلق نشان دهد که کلامش درقلب شنونده مورد قبول افتد .
نکته سوم : سومین گام مخصوص کسانی است که ذهن آنها قبلا از مسایل نادرستی انباشته شده وباید از طریق مناظره ذهنشان راخالی کرد تاآمادگی برای پذیرش حق پیدا کنند . " وَ جادِلْهُمْ بِالَّتي هِيَ أَحْسَنُ "
قید " احسن " اشاره به این است که مجادله ومناظره هنگامی مؤثر می افتد که حق وعدالت ودرستی وامانت وصدق وراستی برآن حکومت کند واز هرگونه توهین وتحقیر وخلاف گوئی و استکبار خالی باشد.
" جدال احسن " یعنی استفاده از مقدماتی که مورد قبول طرف مقابل می باشد به طور مثال:ابابصیر به امام صادق علیه السلام می گوید : مردم می گویند: چرا نام امام علی علیه السلام واهل بیت علیهم السلام در کتاب خدا نیامده است ؟
امام علیه السلام فرمودند : به آنان بگویید نماز بررسول خدا صلی الله علیه وآله نازل شده ولی تعداد رکعات آن درقران نیامده است پیامبرخدا صلی الله علیه وآله آن را برای مردم تفسیر کرده است .
درتوضیح حدیث باید گفت که امام علیه السلام از روش جدال احسن برای پاسخ به این سوال استفاده کرده است به این معنا که :اگر آنان پذیرفته اند که کلیات نماز وسایر احکام در قرآن آمده ولی شرح وجزئیات آن به عهده پیامبر صلی الله علیه وآله است ، باید بپذیرند که در باره ائمه علیهم السلام نیز مسأله همین شکل است . پس خصوصیات وویژگی های آنان آمده ولی معرفی آنها به عهده پیامبر صلی الله علیه وآله گذاشته شده است.
بنابراین آشنایی با "حکمت" و" موعظه" و" برترین روشهای مجادله و مناظره" ، از نیازهای ضروری مربیان ومبلغان دین است وکسانی که فاقد این ابزار هستند ، از کارایی لازم وشایسته برخوردار نیستند . وچه بسا مواردی لازم باشد که از هر سه روش یادو روش استفاده کرد.
نکته چهارم : درپایان آیه می فرماید : پروردگار تواز هرکسی بهتر می داند چه کسانی از طریق او گمراه شده وچه کسانی هدایت یافته اند . " إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدينَ"
اشاره به این که وظیفه پیامبر صلی الله علیه وآله دعوت به راه حق است اما اینکه چه کسانی سرانجام هدایت می شوند وچه کسانی در طریق ضلالت پافشاری خواهند کرد،آن را تنها خدا می داند وبس .
باتوجه به عبارت فوق" إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدينَ "
می توان این برداشت را نمود که برخی از مردم علی رغم کاربرد تمام روشهای تبلیغی ، هدایت نمی شوند هرچند هادی ومبلغ آنان پیامبر صلی الله علیه وآله باشد.