جمعه, 02 آذر,1403

­

دوشنبه, 06 شهریور,1402

روش مسئولیت پذیر کردن متربی (ذاریات/7تا12)

روش مسئولیت پذیر کردن متربی (ذاریات/7تا12)

­­­­­­­تربیت در قرآن­­ ­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­بیاد استاد طاهائی (رحمه الله) مدرسه علمیه نرجس (علیها السلام)­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ 1402/05/31

بسم الله الرحمن الرحیم

قال الله العظیم:­­

«وَ السَّماءِ ذاتِ الْحُبُكِ»؛­ قسم به آسمان که دارای چین و شکن‌های زیباست .

«إِنَّكُمْ لَفي‏ قَوْلٍ مُخْتَلِفٍ»؛­که شما ( در باره قیامت) در گفتار مختلفی هستید.

«يُؤْفَكُ عَنْهُ مَنْ أُفِكَ»؛­ (تنها )کسی از ( ایمان به) آن منحرف می‌شود که ( از قبول حق) سرباز زده است .

«قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ»؛­کشته باد دروغگویان.

«الَّذينَ هُمْ في‏ غَمْرَه ساهُونَ»؛­همانها که در جهل و غفلت فرو رفته‌اند.

«يَسْئَلُونَ أَيَّانَ يَوْمُ الدِّينِ»؛­و پیوسته سؤال می‌کنند روز جزا کی فرا می‌رسد؟ (ذاریات 7 تا۱۲)

روش مسئولیت پذیر کردن متربی

مهمترین عامل صیانت انسان از تبهکاری همان اعتقاد به قیامت و یاد معاد است و آنچه مایه انحراف و ابتلا­به عذاب الهی می‌شود ، فراموشی عالم آخرت است. ممکن است کسی بخشی از توحید را قبول داشته باشد

( مثل خالقیت خداوند، رازقیت و....) ­اما معتقد به معاد نباشد چون اعتقاد به خدایی که باز خواست می‌کند سخت و دشوار است ولی معتقد بودن به پروردگاری که حساب و کتاب نمی‌کشد سهل و آسان است.

واقعاً عجیب است­ با اینکه احساس مسئولیت و ایمان به پاداش و کیفر، مهم‌ترین عامل برای تأمین سعادت انسان است، اما فرار از آن قصه همیشگی انسان بوده و هست. اکنون سؤال مهم این است که چگونه متربیان­ مسئولیت پذیر می‌شوند و نهایت به صلاح و اصلاح رفتار خود توجه می‌کنند و عالم دیگر مورد توجه‌شان قرار می‌گیرد؟

ظاهراً براساس قرآن باید مسیر را با دقت پیمود و به نکات و ظرایفی توجه داشت. ازجمله: تناقض‌ها وپیچ‌وخم‌های ذهنی متربیان ، بازگشت به دلایل روشن ‌و منطق حق طلبی، تبیین دروغ پردازی‌ها و حرف‌های بی

پایه و اساس، بیرون کشیدن از غفلت‌ها و سهو و بی‌خبری و درنهایت برخورد درست و سنجیده باسؤالات. نکته مهم این که تمام این راهها در پوششی از زیبایی و حسن و جذابیت باشد که متربی را از نظر حس -زیبابینی و زیبا شناسی اقناع کند.

اعتدال در گفتار و رفتار نیز محور بوده و خیلی نرم و آرام بهانه جویی‌ها و استهزاءها نیز باید گوشزد شود !

نکته اول:­همانطور که گذشت مسأله پذیرش معاد برای افراد ثقیل است برای باور پذیری آن خداوند تبارک­و تعالی سوگند یاد کرده می‌فرماید: "وَ السَّماءِ ذاتِ الْحُبُكِ "­ کلمه ­" حُبُكِ" ­به سه معنا آمده است:

1 ) راه، به دلیل آیه :" وَ لَقَدْ خَلَقْنا فَوْقَكُمْ سَبْعَ طَرائِقَ ..."ما بالای سر شما هفت راه آفریدیم (مومنون/۱۷)

۲) زینت ، با عنایت به آیه: " إِنَّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِزينَه الْكَواكِب‏" ما آسمان دنیا را با ستارگان ، زینت دادیم. (صافات/۶)

۳) اعتدال ، با توجه به بیان آیه : " وَ السَّماءَ رَفَعَها وَ وَضَعَ الْميزان‏" آسمان را برافراشت و توازن برقرار کرد. (الرحمن /۷ )

این نوع­ قسم خوردن با این گستردگی برای چیست ؟ پاسخ را در آیه بعد دنبال می‌کنیم می‌فرماید:

" إِنَّكُمْ لَفي‏ قَوْلٍ مُخْتَلِفٍ " همه‌ی شما در گفتاری مختلف و گوناگون هستید.( قول مختلف) سخن متناقضی

­را گویند که ابعاضش با یکدیگر نسازد،و یکدیگر را تکذیب کند‌.خداوند به کسانی که نمی‌خواهند مسئولیت کارهایشان را بپذیرند می‌گوید همین تناقض گویی دلیل بر بی پایه بودن سخنان شماست .

لازم است فهرستی از سخنان آنان در مورد قرآن و پیامبر صلوات الله علیه وآله را مرور کنیم گاهی می‌گویند: قرآن سحر است و پیامبرصلی الله علیه وآله ساحر ، زمانی­ او را­ جن زده می‌دانند ،کاهن ،شاعر ‌و....

­در مورد معاد می‌گویند ما شک داریم که استخوان‌های پوسیده زنده شود، وگاه دیگر از شک و تردیدها در­­این باره حرف میزنند و....

نکته دوم: در آیه بعد علت این انحراف از حق را بیان کرده می‌فرماید:" يُؤْفَكُ عَنْهُ مَنْ أُفِكَ "

"­ افک " کسانی از ایمان به قیامت منحرف می‌شوند که از قبول دلائل حق، وتسلیم در برابر منطق سرباز می‌زنند زیرا « افک » در اصل به معنی منصرف ساختن و بازگرداندن از چیزی است، شاید اشاره به این

باشد همین طوری که آسمان راه‌ها و طرق مختلف دارد که شاید بعضی راه شیاطین و برخی راه عروج و صعود ملائکه باشد شما نیز در سخن‌هایتان راههایی را می‌جویید تا برای تکذیب کردن عذری بیاورید .

باید توجه داشت هر فرار از مسئولیتی که ناشی از انحراف باشد­ زمینه ساز لغزش‌ها و گناهان دیگر می‌شود.

نکته سوم: در آیه بعد دروغگویان و دروغ پردازان را شدیداً مورد مذمت قرار داده می‌فرماید: " قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ "مرگ بر دروغ گویان.

"خراص" از " خرص" به سخنی گفته می‌شود که پایه علمی ندارد و بر اساس گمان،تخمین و حدس است. خراصون کسانی هستند که حرف های بی پایه و بی سروته می‌زنند.این جمله به صورت نفرین است و نشان می‌دهد که آنها موجوداتی هستند شایسته مرگ و نابودی زیرا در جهل و بی‌خبری فرو رفته‌اند.

" الَّذينَ هُمْ في‏ غَمْرَه ساهُونَ "

"غمره" در اینجا جهالت و نادانی عمیقی است که انسان را فرا گیرد. " ساهون " از ماده " سهو " به معنی هرگونه غفلت است. حال دو آیه را با هم می‌بینیم، به طور مسلم‌ حدس و گمان و اشتباه ، گاهی برای افراد

پیدا می‌شود ، لکن خطر آنجاست که غفلت و سهو و بی خبری هم چاشنی شود .

نتیجه اینکه: این افراد­ برای فرار از حق بهانه و سخن بی اساسی را عنوان می‌کنند .

و پیوسته سوال می‌کنند روز جزا چه وقت است وقیامت کی خواهد آمد "يَسْئَلُونَ أَيَّانَ يَوْمُ الدِّينِ" این پرسش کردن برای فرار از مسئولیت‌های اعمال و اعتقادات شان است.

نوشتن یک نظر

افزودن نظر

x
دی ان ان