بخش پژوهش مکتب نرجس (عليهاالسلام) به مناسبت گرامیداشت هفته پژوهش روز یکشنبه دوم دیماه نشست علمی- تخصصی "ضرورت پاسخ به شبهه" و "پاسخ به نمونه ی شبهات در مورد امامت و مهدویت" را با سخنرانی آقای دکتر زهدی در جمع بانوان طلبه، استاد و پژوهشگر برگزار نمود.
ایشان ابتدا بیان داشت: در حیوانات فقط شهوت و غضب وجود دارد. در ملائکه اصلا شهوت و غضب نداریم. نصِ آیه ی قرآن کریم است. لذا در ملائکه اصلا گناه راه ندارد. خداوند در ملائکه عقل قرار داده است اما شهوت و غضب قرار نداده است اما در فرزند انسان هر دو را قرار داده است پس اگر عقل انسان بر غضبش غلبه کرد انسان از فرشته بالاتر است اما اگر شهوت و غضبش بر معرفت و عقلش غلبه کند از حیوان هم پست تر است. ما مرکبیم از بعد حیوانی که غریزه است و بعد انسانی که فطرت است.
شکر تمام ذاتش شیرینی است نمی تواند خودش را از شیرینی خارج کند. حیوان تمام ذاتش غضب است هر کاری کند از این خارج نمی شود. انسان هم تمام ذاتش عقل و شهوت و غضب است و از این خارج نمی شود. بعد فطرت و غریزه در انسان اجباری اند نه اختیاری؛ نمی شود کسی بگوید که من نمی خواهم فطرت و غریزه داشته باشم.
غریزه تمایلاتی دارد که یا مطابق با طبع من است (بعد غریزی مشترک بین من و حیوان) این مثل شهوت به معنای عام است. اموری که مطابق طبع من است و آن را پس می زنم "غضب" است. مثلا این غذا مطابق طبق من نیست نمی خورم. پس امور یا مطابق طبع من هستند یا مطابق طبع من نیست.
اصلِ شهوت و غضب لازم اما حدودش باید رعایت شود. بعد فطری انسان مختص انسان است. فطرت انسان ابعاد مختلف دارد. هر انسانی علم جو، حقیقت جو و زیباگرا است این حیث فطرت است. انسان خواهان زیبایی بیپایان است. فطرت حقیقت جویی در همه ی ما هست چه بخواهیم و چه نخواهیم. فطرت حقیقت جویی یعنی انسان وقتی با مجهول مواجه شد می خواهد مجهول را تبدیل به معلوم کند. همه ی چراهای انسان ناشی از همین فطرت حقیقت جویی است. انسان مجهولات را که می بیند سؤال برایش پیش می آید چه به دنبال جواب برود و چه نرود و چه به آن سؤال توجه کند و چه نکند.
یکی از سؤالاتی که برای هر انسانی، چه بداند چه نداند، چه بخواهد چه نخواهد، جبراً پیش می آید این است که: از کجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود؟ به کجا می روم آخر، ننمایی وطنم. آیا خدایی هست؟ آیا حقیقتی ماورای این جهان است؟ من از کجا آمده ام؟ برای همه حتی دشمنان عالم این سؤالات پیش می آید اما ممکن است به این سؤالات توجه نکنند. جواب این سؤالات می شود جهان بینی.
پس جهان بینی مجموعه تفکرات و پاسخهای انسان به این سؤالها و بینش انسان در مورد جهان است. انسان چه بخواهد چه نخواهد به این سؤالات جواب داده اند ولی شاید خودش نفهمد. انسانها همه جهان بینی دارند شاید خود ندانند. هر انسانی در جهان بینی داشتن مجبور است اما در داشتن نوع جهان بینی مختار است. درواقع در پاسخ به سؤالات مختار است مثلا اگر یک نفر بگوید خلقت من از عالم ملکوت بوده، آمده ام در این دنیا یک سری کمالات کسب کنم بعد به محضر خداوند می روم، این جهان بینی اسلامی است.
وی در ضمن بیان«حُبُّ الوطن من الایمان» گفت: این وطن ایران و عراق و شام نیست. وطن جایی است که روح ما از آنجا آمده و تا برنگردد آرام نمی شود. علامت انسان حقیقی تمنّای مدت است چون می خواهد به اصل و ریشهی خودش برسد.
امام علی (علیه السلام) میفرمایند: «كُونُوا مِنْأَبْنَاءِ اَلْآخِرَةِوَ لاَ تَكُونُوا مِنْأَبْنَاءِاَلدُّنْيَا» انسان مؤمن جوابش به سؤالات این است که فرض کردیم.
یک کسی هم اینطور جواب می دهد که: هر چه هست عالم ماده است، قبل از این عالم چیزی نبوده است و بعد از مرگ هم چیزی نخواهد بود این جهان بینی مادی گرایی است.
جهان بینی پوچ گرایی هم یعنی من به بحران هویت خوردم. من چرا آمدم به این جهان؟ که بخورم و بخوابم؟! آخرش که چه؟! دلیل این بحران اشباع شدن غریزهی محدود و عدم توجه به فطرت نامحدود است.
ریشه جهان بینی بر می گردد به حقیقت جویی و این هم به فطرت بر می گردد.
آقای زهدی ضمن بیان اینکه "ایدئولوژی" لازمهی جهان بینی است خاطرنشان کرد: ایدئولوژی به بحث عملی انسان برمیگردد، و جهان بینی به تفکر و اندیشه برمیگردد. اگر من اعتقاد دارم عالم آخرتی هست و خدایی هست پس در عمل به فرامین الهی عمل می کنم، نماز می خوانم و...
این به خاطر غریزه است که نمی گذارد من کارم را انجام بدهم و از کارهای بد دور باشم. جنگ بین فطرت و غریزهی انسان هرکدام غلبه پیدا کرد بدن از او پیروی می کند پس بدن می شود ابزار. پس من که جهان بینی ام خداباوری است اما چرا دروغ می گویم؟! چون غریزه ام به فطرتم غلبه میکند. اگر کسی جهان بینی اش مادی است می گوید من که آخرت را قبول ندارم پس هر کاری می خواهم انجام می دهم. اگر کسی هم پوچ گرا بود، راهش فقط خودکشی است. انسان دنبال چیزی است که تا به آن نرسد آرامش نمی گیرد و آن رسیدن به قرب الهی است. کسی هم که معتقد است باید با همه کنار بیاید در مقام عمل با همه کنار می آید.
ایشان در نتیجه گیری این بخش بیان داشت: حقیقت انسانیت برمی گردد به بعد غریزی و فطری. تمام شبهاتی که از صبح تا شب برای انسان پیش می آید یا بر می گردد به بعد فطری انسان یا بعد غریزی. شبهات به بعد غریزی بر می گردد. حقیقت انسان بعد فطرت است و غریزه هدف نیست. بدن ابزار است، غریزه مرتبه پایین روح است. فطرت است که باید غریزه را کنترل کند.
ایشان سپس گفت: سؤالاتی که در باب توحید است از جمله: چرا خدا عالم را آفرید؟ چرا مشکلات در این عالم هست؟ چرا خداوند انسان ها را متفاوت آفرید؟ چرا خداوند این شرور را آفرید؟ حالا که ما آمدیم در این دنیا، بعد چه می شود؟ چرا ما باید در عالم امام داشته باشیم؟ تمام این سؤالات پاسخش مستلزم کنکاشِ فطرت است. چرا پیغمبر اسلام خاتم انبیاء هستند؟ همهی شبهات بر می گردد به بعد شهوت و غضب و فطرت انسان.
این استاد حوزه پیرامون "روش مواجهه با شبهه و پاسخ آن" گفت: چون شبهات بیشتر در بحث امامت و مهدویت است این دو مقدمه مطرح شد. تا ما انسانیت و انسان و ابعاد انسان را نشناسیم این شبهات قابل پاسخگویی نیست. اهل عرفان به هر دو نکته اهمیت فراوان می دهند.
وی در پایان توصیه نمود هر روز سوره یس را بخوانید و تقدیم کنید به حضرت نرجس (علیهاالسلام)؛ سورهی یاسین قلب قرآن است و شما تقدیم می کنید به مادر کسی که قلب عالم است. زیارت آل یاسین را هم بخوانید. امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) باب الله و واسطه وجود است. با اجرای این سفارش برکات زیادی نصیب انسان می شود.
روابط عمومي مكتب نرجس (عليهاالسلام)