یکشنبه, 04 آذر,1403

­

ﺳﻪشنبه, 05 اسفند,1399

سخنرانی جناب آقای دکتر افروز / یازدهمین یادواره استاد طاهائی(ره) /1399

سخنرانی جناب آقای دکتر افروز / یازدهمین یادواره استاد طاهائی(ره) /1399

سخنرانی جناب آقای دکتر افروز­ با محوریت بررسی جایگاه خانواده در انتقال فرهنگ اسلامی ایرانی به نسل آینده با توجه به بحران فضای مجازی ­در­­یازدهمین یادواره استاد طاهائی(ره)

(بررسی جایگاه خانواده در انتقال فرهنگ اسلامی ایرانی به نسل آینده با توجه به بحران فضای مجازی)

­

خدارا شاکرم که به من توفیق داد در چنین روز خجسته ای در اولین روز دهه فجر روز بازگشت امام خمینی در خدمت شما باشم.

دهه فجر و میلاد خجسته حضرت زهرا س را تبریک عرض میکنم. زینت بخش محفل ما یاد و نام حضرت زهرا س و نقش همسری و مادری ایشان بر فراز عصرها و نسل هاست. از همه کسانی که در مجموعه مکتب بسیار بسیار ارزشمند نرجس س­ زحمت می‌کشند بسیار سپاس گذارم. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی وقتی که مکتب نرجس س­ افتتاح شد در دوران سرکار خانم طاهایی(ره) معلم و استاد جنت مکان چندین جلسه در میان طلاب و مبلغین داخلی و خارجی حضور داشتم و مکتب نرجس س را یک دانشگاه پر بصیرت می دانم. فارغ التحصیلان مکتب عموما شایسته توانمند با بصیرت متعهد و پاک دامن و توانا بوده اند. آنچه من از مکتب نرجس س می دانم همه زیبایی ها، همه خوبی ها و قشنگی هاست. ­این از زحمات استاد طاهایی(ره) است و من باور دارم که روح ایشان با حضرت زهرا س محشور است. روحشان عالیست، متعالی باد. خوشا به حالشان که عمر پر برکتشان صرف تعلیم این معلمان و مبلغان شد.

در آستانه برگذاری کنگره ملی هستیم برای تقدیر و بزرگداشت از بانوان فرهیخته و توانا در عرصه تعلیم و تربیت در بستر فرهنگ و ارزشهای دینی و یاد و نام سرکار خانم دکتر طوبی کرمانی را گرامی می داریم. من در آغاز سخن چند نکته ای را عرض کنم بعد وارد بحث خانواده خواهم شد.

من این توفیق را داشتم که در چندین سفر گروهی در داخل کشور و خارج از کشور با خواهر مکرم، راحل جنت مکان و طوبی بهشتی همسفر بودم و خلق نیکو چهره گشاده و کلام پر بصیرت و نافذ صراحت لهجه و در عین مقید بودن به ارزشهای الهی و اراسته بودن به ادب و فضیلت های بالای انسانی، با بصیرت، حکیمانه، دلسوزانه و متعهدانه سخن می گفتند. اهل مطالعه و اهل قلم بودند و کلامشان فوق العاده نافذ بود. خیلی از رحلت ایشان متاثر شدم و باز هم خدمت خانواده معظم و فرزندشان تسلیت می گویم. شخصیت نازنینی بودند. وجودشان شاکله ای بود از عطوفت، محبت، شجاعت، معنویت، عقلانیت و استواری شخصیت. هر وقت ایشان دردمندانه و متعهدانه با شجاعت و جرات و بصیرت بودند کلام سلیس صریح و نافذ بر زبان می راندند. لطف خدا شامل حال ایشان بود. در بین بانوان ایران و جهان اگر بخواهم دو یاسه نفر را نام ببرم که از سویدای دل و برای رضای خدا سخن می گفتند و کلامشان استوار متین و پر مغز بود و هم با شجاعت اخلاقی بیان می شد و فوق العاده نافذ بود. یقینا یکی از بهترین ها که مسئولانه و متعهدانه و پر بصیرت سخن می گفتند و کلامشان بسیار تاثیر گذار بود، سرکار خانم کرمانی جنت مکان بود که حیف شتابان از کنار ما رفت. بر این باور هستم با حضرت زهرای اطهر س مانوس و محشور هستند. عمر ایشان پر برکت و پر عزت بود. در آستانه دهه فجر و میلاد حضرت زهرا س و امام راحلمان بنیان گذار جمهوری اسلامی در مکتب نرجس س این دانشگاه پر رسالت، دانشگاه بسیار زلال و متعالی و عرشی با یاد و نام و خاطره استاد حکیم و توانا استاد متواضع، خاضع، خاشع، دلسوز و متعهد پر سواد، اندیشمند، فرهیخته و فرزانه استاد جنت مکان سرکار خانم طاهایی(ره) راجع به حضرت زهرا س و خانواده و جایگاه­ استاد متعهدمان خانم دکتر کرمانی صحبت می کنیم. من به شما خیلی تبریک می گویم به خاطر چنین حسن تدبیری و از سرکار خانم شایسته خو و همکارانشان به سهم خودم صمیمانه سپاس گذارم و از خدای مهربان برای همه شما خوبان ارزوی سلامتی و توفیقات روز افزون دارم.

نکاتی به صورت فهرست وار عرض می کنم:

سخن اول اینکه اگر زبان مشترک پیدا کنیم بسیار عالی خواهد بود. من در دانشگاه تهران روانشناسی خوانده ام. لیسانس، فوق لیسانس و دکترا در امریکا بودم. قبل از پیروزی انقلاب اسلامی برگشتم و در زمان برگشت امام در کمیته استقبال از امام مسئول بین الملل بودم. فعالیت های زیادی انجام دادم از مهر ماه 57 در دانشگاه تهران تدریس کردم و به لطف خدا به عنوان بهترین استاد نمونه دانشگاه انتخاب شدم. 65 جلد کتاب دارم. حدود 500 مقاله علمی و در همه اینها من فقط تلاش کردم فقط و فقط فضل الهی و دعای خیر از مردم و خانواده، پدر، مادر، همسر و فرزند و شاگردان بوده و بس. یعنی خدا بوده و دعای مردم من تلاش کردم و همه انهارا به خدا سپردم.

باید متناسب با جایگاه خودمان تلاش شایسته و در خور انجام دهیم. ما مکلف به تلاشیم. تلاش بایسته و شایسته ولی موظف به حصول نتیجه نیستیم. نتیجه از ان خداست. تلاشمان را صادقانه به درگاه خدا عرضه کنیم یقین دارم خدا خود پاداش خواهد داد. عزت دست خداست. ذلت هم دست خداست. خدا می فرماید عزت می دهم مگر اینکه شما رویگردان شوید. کسانی که از خدا روی برمی گردانند و غرور پیدا می کنند و تکبر پیدا می کنند و دچار جهالت می شوند و دچارذلت می شوند. اصالت با عزت عرشی است. اصالت با نور است. حقیقت، نور است. اگر نور نباشد، ظلمت جایگزین می شود. اصالت با سلامت انسان است. اگر سلامت نباشد بیماری حاکم می شود. اصالت با صداقت است اگر صداقت نباشد دروغ می آید. اصالت با توحید است اگر توحید کمرنگ شود کفر و شرک و نفاق شکل می گیرد. اصالت بر بهترینهاست. خالق مهربان فلسفه وجودی ما را بر سلامت آفریده است. همه آموزه های قربانی بر فطرت، معنویت، منطق و عقلانیت استوار است. هیچ آموزه ای نداریم که با فطرت و عقلانیت بیگانه باشد. اگر یک آموزه دینی پیدا کنید که پاسخگوی نیاز فطری معنوی منطقی و عقلانی انسان نیست، در اصالت آن آموزه باید شک کنیم.

­پیامبرخدا(ص) فرمودند: "لا عقل لمن لا دین له و لا دین لمن لا عقل له"

­دیانت و عقلانیت در کنار هم قرار گرفته اند. آدم عاقل متدین است. فردی می تواند ادعای تدین کند که عاقل باشد.

خانم های بزرگوار بعضی ها خیلی تیز هوشند اما بعضا دچار نقصان عقلانی می شوند. هوش وسیله است اما عقل رحمت و تدبیر است . این خیلی مهم است. امام صادق (ع) شصت ویژگی خاص برای افراد عاقل مطرح می کنند. اندیشه امام صادق(ع) برگرفته از قرآن است. " لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ " [1] چقدر می گویید و عمل نمی کنید به وعده ها و شعارها عمل نمی کنید و این نشانه نقصان عقلانی است. هوش سر جای خود اما شما دچار نقصان عقلانی شده اید. " أَتَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَتَنْسَوْنَ أَنْفُسَكُمْ "[2] دیگران را به معروف امر می کنید و خود را فراموش کرده اید. این افراد معنویتشان کاهش پیدا می کند و از فطرت خودشان دور می شوند فطرت ما گرایش به توحید، معنویت و پرستش خدا است. خدا در وجود ما حس زیبایی را به ودیعه گذاشته است. حس کنجکاوی که خمیر مایه خداجویی است و بستر خلاقیت و نوآوری است. کنجکاوی در وجود خویشتن. تفکر و کنجکاوی به ذره ذره وجود و جایگاه خودمان، از کجا آمده ایم، چه می کنیم، سرای جاودان ما کجاست و توجه کنجکاوانه به پدیده های مهم هستی خیلی مهم است. این عبادت است اگر کنجکاوانه به شگفتی های هستی بنگریم. این بستر تعلیم و تربیت است. اگر کنجکاوانه به شگفتی ها بنگریم تامل کنیم، تعجب می کنیم. خداوند می فرماید: همه هستی را زوج آفریده ام. سنگ را هم که بشکافید می بینید که اتم های آن پنجاه -پنجاه مساوی اند. گیاهان و جانوران نر و ماده اند. در عالم انسانها در جهان همه نطفه ها همزمان دختر و پسر است. بشر می تواند بعد از انعقاد نطفه جنسیت را تشخیص بدهد، اما هرگز نتوانسته و نخواهد توانست جنسیت جنین را تعیین کند. این در حکمت خداست. در سوره شوری می فرماید: من جنسیت تعیین می کنم اگر دست شما بود بعضا دچار جهالت می شدید. پسر می خواهید دختران را سقط می کنید دختر می خواهید پسران را سقط می کنید.. در چین با آن قدرت اقتصادی متاسفانه 110 میلیون دخترسقط شده است. خداوند تمام جهان را عروس و داماد آفریده است. عروس و داماد یعنی خانواده، خداوند می فرماید من همه شما را استثنایی خلق کردم. هیچکدام از شما شبیه هم نیستید، در ظاهر مشابه ولی حقیقتا فرق دارید. دو سر انگشت در میان 9-8 میلیارد جمعیت پیدا نمی کنید که شبیه هم باشند.

" بَلَى قَادِرِينَ عَلَى أَنْ نُسَوِّيَ بَنَانَهُ "؛ ما قادریم که سرانگشتان او را هم منظم درست گردانیم." [3]

­ما سرانگشتان شما را بازسازی می کنیم. حدود صد و پنجاه سال پیش در انگلستان متوجه شدند که دو سر انگشت مثل هم وجود ندارد. این معجزه قرآن است. اخیرا متوجه شده اند که دو تار مو شبیه هم نیستند. این آیه قران مادر علم ژنتیک در جهان شد. خیلی عجیب است حضرت لقمان به فرزندش می گوید اگر یک دانه­ خردل را در کوهها بگذاری خدا می داند کجاست. بچه را در کودکی به عظمت خدا دعوت کنیم نه به خودمان. ­وقتی کنجکاوانه به پدیده ها نگاه می کنیم دچار تعجب می شویم و تحیر می کنیم. تحیر یعنی شگفت زدگی در برابر قدرت الهی. باید با دیگران جوری صحبت کنیم که دربرابر عظمت خدا دچار تحیر شوند. معلم خوب کسی است که شاگردانش را متحیر بار بیاورد. نه فقط دانشمند ، دانشمند متحیر، اگر متحیر شدیم متواضع می شویم. اگر متواضع شدیم خاضع و خاشع می شویم.­ نماز، تسبیح اکبر است. نماز کمال، تسبیح اکبر است. پیامبر ص دعایشان این بوده است: "رب زدنی علما" و بعد می فرمایند : "رب زدنی تحیرا؛ خداوندا شگفت زدگی من را در برابر مخلوقاتت بیشتر کن."

­آدمهایی که متحیر می شوند متواضع و خاشع می شوند و یکی از این مباحث خانواده است. خداوند همه هستی را زوج آفریده است. حتی اتم های سنگ و اهن هم مثبت و منفی ، زوج و فرد و پنجاه ، پنجاه هستند اگر این توازن بهم بخورد انفجار صورت می گیرد. در همه دنیا پسر و دختر متوازن است. چون خداوند متعال همه ما را در قابلیت عروس و داماد شدن آفریده تا ارامش بگیرند. غایت ازدواج رسیدن به آرامش است. همسر مطلوب همسر آرامشگر است. بهترین شیوه فرزند پروری این است که فرزندان را برای حیات فردا تربیت کنیم. اگر میلشان به ازدواج از بین برود مشکل پیدا می کنند و اینکه باید مشی و تعهد و شیوه عروس شدن و داماد شدن، مادر شدن و پدر شدن را یاد بگیرند.

اثر بخش ترین شیوه یادگیری یادگیری غیر مستقیم و مشاهده است. تعریف خاص عرشی از خانواده ارائه می دهم:

­"خانواده تنها نهاد فطری، طبیعی، بی بدیل و جهانی است." ­اینکه در کتابها می نویسند یکی از نهادهای اجتماعی خانواده است این به نظر من جفا بر خانواده است. ظاهرش غلط نیست اما در حقیقت این تعریف جفا به خانواده است. خانواده فلسفه خلقت است. خانواده اصل است. خداوند می فرماید خانواده یک نهاد فطری است و همه سازمانها برای خانواده است. در قانون اساسی هم می‌گوید همه نهاد ها باید تلاش کنند ازدواج بهنگام صورت بگیرد و در تحکیم خانواده تلاش کنند.­ اصل دهم قانون اساسی که چهل و چند سال قبل افرادی مثل شهید بهشتی آیت الله رفسنجانی، دکتر حبیبی ، دکتر سبحانی، دکتر مفتح ،دکتر باهنر، آدمهای بزرگواری که وقت گذاشتند و قانون اساسی درست کردند، مقام معظم رهبری هم یکی از ایشان بود- خداوند عمر با عزت به ایشان بدهد-

این اصل قانون اساسی مقرر می دارد همه برنامه های دولت خانواده محور باشد برای ازدواج و تحکیم تلاش کنند. تازه 15-10 سال است که می گویند این قانون باید اجرا شود.

خانواده باغ زندگی و حیات است. خانم ها و مادرها باغبان خانواده اند و شوهر ها و پدرها سنگر بان، اینکه قرآن می فرماید:" الرِّجالُ قَوَّامُونَ عَلَی النِّساءِ"[4] یعنی شوهر باید سنگربان دل آرامی و آرامش خانم هایشان باشند. اگر باغبان دلارام باشد، گل ها و میوه ها شکفته می شوند. بچه ها گلها و میوه ها هستند. ما باید بدانیم اصل باغبان است. اگر تربیت ده سهم باشد یک سهم از آن پدر و نه تا برای مادر است. سهم پدر آن است که به مادر برسد و او را دلارام نگهدارد. خانواده دو رکن دارد؛ زن و شوهر و بچه ها فرعند و مهمان. اینها هم باید برای عروس و داماد شدن تربیت شوند تا خانواده بعد را تشکیل دهند و خودشان الگو باشند.

خانواده منبع آرامش است. انسان دو منبع اساسی آرامش دارد:

­اول " أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ ؛ دل ارام گیرد به ذکر خدا" [5]و دوم آرامیدن کنار همسر آرامشگر.

آرامش مسیر است، مقصد نیست. خوشبخت کسی است که از سویدای دل احساس آرامش می کند. و برای بچه ها هم، زیستن کنار پدر و مادر آرامشگر است.

ما مکلفیم در مسیر استوار بمانیم. نماز که می خوانیم از خداوند بهشت نمی خواهیم. از خدا می خواهیم که " اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ "[6] در مسیر باشیم، خدا خودش هدایت می کند.

هرکس در مسیر حرکت کند و به مقصد نرسد، به فردا نرسد، اما اندیشه اش در راه خدا بودن باشد خداوند جزایش را می دهد. کسی که از راه برمی گردد مغضوب است. کسانی که در راههای کج می روند و کسانی که عملا در مسیر نیستند و مقابل خداوند قرار می گیرند. سد راه انسانهای مومن میشوند جزء مغضوبین هستند. مومن کسی است که امنیت دارد امنیت یعنی آرامش. آرامش یعنی همین الان. تاسف به از دست دادن لحظه های دیروز که ای کاش این کار را کرده بودم، انسان را افسرده می کند.

امیرالمؤمنین ع می فرمایند که به خاطر آنچه از دست دادید تاسف نخورید. حالتان را خراب نکنید. تاسف شما را افسرده می کند دلبستن به فرداهای دور نامعلوم انسان را پریشان می کند. به فردای بهتر امید داشته باشید. از دیروز تجربه بگیرید، ولی درحال زندگی کنید.

پیامبر ص در مسجد النبی فرمودند: "محبوبترین بنای هستی از نظر من خانواده است." یعنی خانواده باید کانون محبوبان هستی باشد. زن محبوب شوهر و شوهر محبوب زن باشد. هردو محبوب بچه ها و بچه ها محبوب پدر و مادر باشند. در خانواده‌ای که همه محبوب هم هستند، این خانواده محبوب می شوند. باید تلاش کنیم که محبوب شویم.

از پیامبر خدا­ ص سوال کردند که چه کنیم تا محبوب شویم؟ پیامبر ص فرمودند: ­[7]"اگر میخواهید محبوب خدا شوید تقوایتان را زیاد کنید. ان الله یحب المتقین."

­تقوا یعنی تلاش در حریم ارزشها برای رضای خدا و مراقبت کنیم که دچار لغزش و خودبینی و تکبر نشویم.

پیامبر ص­ فرمودند: "اگر میخواهید محبوب خانواده و مردم شوید به حوایج و نیاز های ایشان توجه کن و تلاش کن اینها را برآورده کنید. "

اگر نیازهای عاطفی فرزندان برآورده شود، نیازهای مادی کمتر می شود. برآوردن نیاز ها باید بدون منت و توقع باشد. توقع یعنی معامله کردن. منت یعنی کوچک کردن. خیلی ها مشهور می شوند اما اندکی محبوب می شوند و تعداد اندکی محبوب مقام عرشی­ می شوند. ما همه باید دعا کنیم محبوب یکدیگر شویم.

خانواده زیارتگاه عاشقان است. آقا که به منزل می رود نیت کند که به زیارت همسرمحبوبم می روم که بعد از تو نزدیکترین کس من است. خانم هم باید باظاهری اراسته به پیشواز و زیارت همسرش برود. همسران نگران سرنوشت یکدیگر تا بهشت اند. باید کاری کنیم زیارت شدنی بمانیم . کسی زیارت شدنی است که بد دل نباشد، افسرده، پریشان، دلمرده نباشد. بددهن، سیگاری و معتاد نباشد. خوش اخلاق، صبور، ارامشگر و رامشگر است. یکی از پر ثواب ترین زیارت ها زیارت همسر است. شما به زیارت امام هشتم مشرف می شوید بهترین دعایتان محبوب اندیشی و محبوب طلبی است. پر زائرترین مکان حرم امام رضا ع است.

در سفری به افریقای جنوبی خانم مسلمانی که آرزوی زیارت امام رضا­ ع را داشت نامه ای به من داد و از من خواست نامه را به امام رضا ع بدهم. نگفت آن را داخل ضریح بینداز، گفت به امام بده. گفتم چشم اگر این نامه را بخوانم اشکالی ندارد گفت نه، در هواپیما نامه را خواندم. منقلب شدم. اشکم جاری شد، نوشته بود امام رضا ع من آرزو دارم بیایم اما نتوانستم. می خواستم به شما سلام دهم و اینکه دعا کن بیایم شما را از نزدیک ببینم. نامه را به آقای دکتر افروز دادم که به شما بدهد. من نامه را داخل ضریح انداختم.

­مردم آرزو دارند به زیارت بیایند. خدایا امام رضا ع محبوب توست من هم را هم محبوب خودت کن. محبوبان عاقبت به خیرند. محبوب شدن سخت است و دست خداست. حضرت رضا ع محبوب جهان شدند و در قلبها می مانند. اما افراد مشهور فقط در کتابها می مانند.

­پس یکی از زیارت ها زیارت همسر است. هر وقت حضرت علی ع­می آمدند، حضرت زهرا س آراسته به استقبالشان می رفتند. حضرت زهرا س بهترین دختر هستی و بهترین مادر بودند؛ اما آنچه ایشان را به اوج کمال رساند جایگاه و مقام همسری بود.

" هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ " [8] تجلی آیه حضرت علی ع­­وحضرت زهرا س هستند، کاستی ها را پوشاندند. همدل و همراز و کاملترین انسان جهان بودند. کاملترین خانواده در جهان خانواده حضرت علی ع و حضرت زهرا س است.

وقتی حضرت علی ع می آمدند، حضرت زهرا س به استقبالشان می رفتند و حضرت علی ع بوسه تکریم بر سر و پیشانی و شانه و دست حضرت زهرا س می زدند. همیشه آرامشگر و رامشگر هم بودند.

خانواده کاملترین نهاد هستی است و پیکره شخصیت انسان اساسا در خانواده شکل می گیرد. اینکه پیامبر ص فرمودند بچه هفت سال اول محبت پذیر است، یادگیری اش خیلی زیاد است و هوشمندانه یاد می گیرد. احساس مذهبی در بچه مهمتر از دانش مذهبی است. اما هفت سالگی به بعد به او خواندن و نوشتن یاد بدهید. اگر خودش زودتر از هفت سالگی خواست یادبگیرد اشکالی ندارد. ستون و خمیر مایه اصلی شخصیت بچه در 6-5 سالگی شکل می گیرد.

­روانشناس کودک امریکایی­ می گوید "بچه ها در شش سالگی نسخه جوانی هستند که بعدا خواهند شد." ایشان تاکید می کند که این دوران خیلی مهم است.­ یادمان باشد خانواده سنگر انتقال ارزشهای حاکم بر اندیشه پدر و مادر به فرزندان است. یعنی میراث فرهنگی و معنوی ما در خانواده از طریق پدر و مادر آرامشگر به فرزندان­ منتقل می شود. نماز دعا نیایش و.. .­­ همه اینها به فرزند منتقل می شود.

اما مدرسه خیلی نقش آن‌چنانی ندارد. بچه هایی که محبوب دل پدر و مادر می شوند این میراث فرهنگی در اینها نهادینه شده است. بچه هایی به فضای مجازی پناهنده می شوند که محبت کمتری می بینند. خواب زیاد باعث افسردگی می شود، به علت تماشای زیاد برنامه های مجازی بچه‌ها دچار صرع می شوند و تشنج پیدا می کنند. 5 تا 10 سال دیگر آثار این صرع بیشتر نمود خواهد کرد.

سخن پایانی اینکه هیچ گونه دستگاه صوتی و تصویری، موبایل، لپ تاب در اتاق خواب بچه ها نباشد. سن بلوغ جنسی پایین آمده است. خواهر و برادر را با هم در خانه تنها نگذارید. خیلی مراقب باشید.

­

[1] .سوره صف/ آیه2

[2] .سوره بقره/ آیه44

[3] . سوره قیامت/ آیه4

[4] .سوره نسا/ آیه 34

[5] . سوره رعد/ آیه 28

[6] .سوره فاتحه /آیه 6

[7] . در کتاب چهل حدیث محلاتی مفصل شرح داده شده است.

[8] .سوره بقره/ آیه 187

نوشتن یک نظر

افزودن نظر

x
دی ان ان