ایشان ابتدا گزارشی از شبهات مسائل زمان را مطرح کرد وسپس به مواجهه فکری و نقادی برخی شبهات مربوط به زنان پرداخت. و گفت: برخی شبهات هویت ومنزلت زن جنبه کلامی دارد -مثل اینکه خداوند زن را چگونه آفریده- که بسیار مهم و گسترده است.
برخی از این شبهات عبارتند از: نفی هویت ومنزلت زن (هر آنچه روی زمین است برای شما آفریده برخی زن را هم از آفریده های خدا برای مردان نام برده اند / تبعی شدن خلقت زن برای مرد تا برای او مایه آرامش باشد)، شبهه ناقص العقل شمردن زن (فریب دادن ابلیس توسط زن / مردانه بودن بودن گفتمان قرآنی)، رواداری خشونت بر همسر در قرآن، تزویج دختران خردسال و بهره جویی جنسی، تهدید آزادی زن به خواست اراده و سلیقه شوهر، محرومیت مادر از حق ولایت بر فرزند، حق طلاق مطلق شوهر، نفی حق طلاق زن، چند همسری مردان، نابرابری زن ومرد در سهم الارث، نابرابری زن در دیه، مشروعیت بخشی به تنوع طلبی جنسی مردان در حکم مشروعیت غیر محدود ازدواج موقت، سفیه انگاری زن، نفی صلاحیت زن برای تصدّی مناسب مدیریت برای جامعه و ... که قریب 20 سوال یا شبهه مطرح می کنند.
در 20 کتاب و 4 مقاله که از حجه الاسلام هدایت نیا منتشر شده و مدت 10-15 سال زمان برده است از جمله کتاب "ظرفیت حقوق در تحکیم خانواده" ایشان به بخشی از این سوالات را پاسخ داده شده است.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی قم در این سخنرانی به آیه ضرب زوج ناشزه اشاره نمود و گفت: مقصود از نشوز زوجه در این آیه چیست؟ آنچه خدا بخاطرش به مرد اجازه داد بعد از مراحل پند دهی، ودور گزینی از همسر ناشزه اش (آن هم آنهایی که بیم داری ناشزه شوند) چه شده که خدا اجازه داد از تنبیه بدنی -ولو با قید اینکه نباید شدید باشد- استفاده کند! کسانی هم تصرف کردند در خوب گفتن و زدن باچوب مسواک، که بازهم این سوال پیش می آید چطور بازدارنده است؟
دونظریه در این موضوع مطرح است: اغلب نشوز را به عدم تمکین زن از شوهر تعبیر می کنند (در مقابل فمینیست ها این عمل را غیرانسانی می دانند). برخی دیگر امتناع زن از ایفای وظایف همسری (عام) می دانند. در آنجا در مقابل تمکین بکار می رود، اینجا اطاعت بکار می رود؛ اینجا شبهه جدی تر هست. هیچ کدام درست نیست نه امتناع از وظیفه زناشویی مراد است و نه همسری. اما فرضیه من این است که مقصود از نشوز در این آیه تقصیر زن در حفاظت از بستر شوهر و به نوعی آلوده دامنی است و مصداقی از مصادیق فحشاست.
ایشان در بیان دلیل تأکید کرد: از نظم بیانی آیه یا کلید واژه ها وجملات آن می توان متوجه شد ربطی به روابط زناشویی ندارد و موضوع چیز دیگری است. قرآن دودسته از زنان را معرفی می کند: «فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ» برخی مفسران گفته اند: منظور خدا از توصیف این زنان در این آیه شریفه حفظ تن از آلودگی است، برخی علاوه بر این گفته اند حفظ اموال شوهر، برخی اضافه کردند حفظ اسرار شوهر از فاش شدن؛ قدر مطلق آن این است که زن نگهبان است. این جمله با آن تفسیر تناسب ندارد و باید هماهنگ باشد.
در صدر آیه تعیین مردان به سرپرستی را می بینیم و ذیل آیه دو دسته زن معرفی می شوند و دسته سوم: زنانی که بیم آن می رود که ناشزه باشند. به این نتیجه می رسیم که برخی زنان در غیاب شوهر فرمان او را در این که امانتدار باشند نمی برند.
"حَافِظَاتٌ لِّلْغَيْبِ" قرینه روشنی است که مراد از آیه همان حفظ فرد است. زنانی که حافظ نیستند این قرینه و مؤید درون متنی است که با نظم بیانی آیه هم بدست می آید.
در روایات تفسیری از حضرت رسول (ص) هم آمده است که این را برای فاحشه گری زنان مطرح کرده اند: حق شما مردان برزنان این است که بسترشان را در اختیار دیگری قرار ندهند و مرتکب فحشا نشوند؛ اما اگر چنین کردند "تعضلوهن" کناره بگیرید.
در روایات ما آیه شریفه تطبیق داده شده به فاحشه گری، تفاوت این است که در برداشت قبلی خدا به مرد اجازه می دهد برای گرفتن حق خودش اما در اینجا برای اقامه حدود الهی و نهی از منکر آن هم به روشی که به خشونت منجر نشود. قرآن اجازه خشونت نداده، تنبیه تنها در این صورت آن هم بصورت خفیف. اگر به ادبیات قرآن مراجعه کنیم در تمام مواردی که بجز فحشا بود ادبیاتش غلیظ است مصداق اتم واکملش که زنا باشه تا موراد خفیف تر که فحشا مادون زنا است مثل آیه 15 سوره نساء. حبس خانگی در قرآن مجازات زن فاحشه است نه همه زنان، برای اینکه ارتباط زن فاحشه با محرک گناه قطع بشود؛ پیشگیری تربیتی است.
با توجه به آیه 21 سوره نساء مرد حق ندارد زن را در فشار بگذارد تا زن مجبور شود مهریه را پس دهد مگر زنی که مرتکب فحشا بشود آن هم فاحشه آشکار(فاحشه مبیّنه).
وی تاکید کرد: اهمیت فحشا بقدری مهم بوده که ادبیات قرآنی بیان پیامدهاست. آیه داریم زن حق دارد بعد از طلاق تا پایان عدّه در منزل مرد باشد و به کارکردهای اصل عفاف در خانواده هم پرداخته شده است.
پس در این آیه مصداق عدم تمکین نیست. معمولا زنی که از شوهر تمکین نمی کند کناره گیری مرد هم مؤثر نیست. اگر مرد بخواهد زن را بدلیل عدم تمکین مورد مؤاخذه قرار بدهد، تشخیص ناشزه بودن کار راحتی نیست گاهی دلایل خاصی دارد. نمی شود مرد را در جایگاه خاصی قرار بدهد.
ایشان تاکید کرد مراد در اینجا مادون زناست؛ اگر زنا باشد حد دارد. زنای محصنه سنگ دارد. نشوز چند مصداق دارد در لغت به معنای "بزه" است می تواند بزه عمومی باشد مثل نماز خواندن. مرد حق ندارد به این دلیل تنبیه بدنی کند و بلکه باید نهی زبانی کند. بزه به معنای امتناع از ایفای وظایف همسری زناشویی داریم. که نظر شخصی من این است که به هیچ کدام از این موارد اسلام به مرد اجازه خشونت نداد. قرآنی که حتی برای یک سخن زشت، کفاره سنگین وضع کرده است پس چطور ممکن است زدن با این خشونت را اجازه داده باشد!
روابط عمومی مکتب نرجس(علیهاالسلام)