خانم پورحسینی: به مناسبت سالگرد استاد طاهائی 93/9/18
استاد پورحسینی در ابتدا با اشاره به آیه 24 سوره انفال گفت: در این آیه داریم به دعوت خدا لبیک گویید زمانی که شما را به حق می خواند. منظور از حیات معنوی چیست؟ قرآن دو نوع حیات را برای ما ترسیم می کند: اول حیات مادی که شامل حیات گیاهی و حیوانی است. اگر کسی تمام همّ و غمّ زندگی اش مسائل مادی باشد فقط دارای حیات گیاهی است و به اندازه یک گیاه مفید است. اما هدف ما این نیست، جائی که پای احساسات هم به میان می آید وارد حیات حیوانی می شود، اعلامیه جهانی حقوق بشر برای این حیات است. این همان حیاتی است که در قرآن می فرماید: «کلوا و ارعوا لانعامکم ...» بخورید و چارپایانتان را بچرانید... و یا آیه «متاع لکم و لانعامکم ...» خطاب به انسانها و چارپایان در کنار هم قرار گرفته است به این دلیل که منظور حیات حیوانی بوده است. استاد طاهایی (ره) ما را از این حیات حیوانی بالا کشیدند اگر از این حیات بیرون نیائیم در قیامت می گوییم: ای کاش برای این حیاتم کاری کرده بودم! موجی که در جامعه است از تجمل و ... چیزی جز حیات حیوانی نیست. ببینیم در زندگی چقدر هزینه های تجملی ما بالا رفته است. ما به حیات مادی بیش از حیات معنوی توجه می کنیم.
ایشان در ادامه افزود: در حیات انسانی، انسان هم ردیف ملائک می شود «شهد الله انّه لا اله الا هو ...» عالمان دین در کنار ملائک نام برده می شوند. اینها تمام هم و غمشان این نبوده که چه بپوشند و لذا وارد فضای حیات انسانی یا حیات معنوی شده اند. عالمان می توانند این حیات معنوی را در جامعه احیا کنند (یعنی علاوه بر خودشان در جامعه هم زمینه سازی کنند(.
این استاد حوزه سپس با اشاره به برخی ویژگیهای استاد طاهایی افزود: یکی از ویژگی های استاد آرامش و آراستگی اخلاقی ایشان بود. امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) القاب متعدد دارند اما استاد طاهایی برای امام لقب "ارباب" را خطاب می کردند یا تعبیر "مولا" می کردند. کسی که می گوید مولا خود را عبد تصور کرده است یعنی خبری از تکبر نباشد و این نهایت تواضع ایشان در برابر اهل بیت (علیهم السلام) بوده است.حیات معنوی آنقدر مهم است که چه بسا برای آن جان را بدهیم، در حیات مادی اگر جان یک نفر تهدید شود جامعه و پلیس باید از جان او حمایت کند اما در حیات معنوی انسانها کنار می کشند. قرآن می فرماید: «قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا مَا بِصَاحِبِکُم مِّن جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِیرٌ لَّکُم بَیْنَ یَدَیْ عَذَابٍ شَدِیدٍ» وی سپس ادامه داد: غیر از بحث عبودیت استاد، بحث شجاعت ایشان واقعا تأمل برانگیز است. ترس از طاغوت برای ایشان و استاد اعتمادی اصلا معنا نداشت. اگر بخواهیم رشد کنیم باید ببینیم بین حیات مادی و معنوی اولویت ما با کدام است؟ خداوند می فرماید: «الفتنه اشدّ من القتل» حواستان به فتنه های جامعه باشد. فتنه یعنی سلب حیات معنوی، سلب اعتقادات دینی، تبلیغ فحشا و مفاسد اجتماعی و ... و ما اکنون چقدر فتنه در جامعه داریم! جامعه درگیر این مسئله است و سردمداران می خواهند حیات معنوی را از بین ببرند حتی ممکن است ما هم ترویج دهنده این انحراف باشیم. آنچه توسط علما پی ریزی شده نیاز به حمایت تک تک افراد جامعه دارد. استاد طاهایی حمایت خودشان را با ایجاد موسسه علمی_ تحقیقی اعلام کردند. همه اینها در حقیقت حرکت استاد در دفاع از حیات معنوی است و این چنان باید پی ریزی شود که در جامعه حیات معنوی ادامه پیدا کند. هیچ چیز در این جهان اتفاقی نیست، استاد طاهایی در آستانه اربعین از دنیا می روند این پیام دارد، حرکتی که عاشق آغاز می کند، حقیقتش را در اربعین درک می کند ما باید هرسال از زیارت اربعین یک درک جدید داشته باشیم، نخوانیم و رد شویم. امام حسین (علیه السلام) خون خود را داد تا بندگان را از جهالت نجات دهد، این نجات از حیات مادی است و استاد در فضای اختناق مکتب را تأسیس نمود و حیات معنوی را به مردم معرفی کردند. اگر یک میکروب وارد بدن ما شود، سیستم بدن ما از خود دفاع می کند تا آن را از بین ببرد و علما خودشان را در این راه فدا می کنند تا اخلاق فدا نشود و تحمل گسترش پیدا کند. همه رهبران جامعه سیستم دفاعی جامعه هستند و از آن دفاع می کنند.
ایشان در پایان سخنانش چنین عنوان داشت: برای رسیدن به حیات معنوی شنیدن حق و پذیرش آن (اگر حق نپذیرفتیم مشکل داریم)، خشوع دل، انس با قرآن و ... لازم است؛ خداوند در آیه 18 سوره توبه می فرماید: «إِنَّمَا یَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللّهِ مَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَأَقَامَ الصَّلاَةَ وَآتَى الزَّکَاةَ وَلَمْ یَخْشَ إِلاَّ اللّهَ فَعَسَى أُوْلَـئِکَ أَن یَکُونُواْ مِنَ الْمُهْتَدِینَ» این افراد می توانند حیات معنوی را ترویج دهند. باید در این بحث اعتقاد و عمل خود را قوی کنیم تا عقب نمانیم.