در این سخنرانی که روز دوشنبه و در سالروز شهادت شهید سپهبد قاسم سلیمانی برگزار گردید سردار عابدی گفت: در روز سالگرد شهید بزرگوار قاسم سلیمانی و همرزمانش هستیم که به دست شقی ترین انسان روی زمین به درجه شهادت نائل آمد. این شهید بزرگوار با شروع جنگ تحمیلی به اتفاق تعدادی از همرزمانش از استان کرمان وارد جبهه شد و از بچههای کرمان گردانی تشکیل داد و در عملیات طریق القدس سال ۱۳۶۰ تازه تشکیل تیپ داده بود. آقای مرتضی کرمانی در خاطراتش می گفت سردار سلیمانی پیش ما آمد و گفت سخت ترین جای منطقه را به من بدهید. سمت چپ جاده سوسنگرد به دهلاویه و نهایتاً بستان را به ایشان دادند. شب عملیات خودش به اتفاق ۱۰۰ نفر نیرو وارد عملیات شدند و خط اول را شکستند. در این عملیات شهید مورد اصابت چند تیر قرار گرفت و بیهوش شد و نهایتاً اعزام به تهران شد، اما بعد از بیست روز با دست مجروح بسته وارد منطقه شد.
خودش پیشنهاد داد که نام تیپش را ثارالله بگذارند. نیروهایش عمدتاً بسیجیان استان کرمان و سیستان و بلوچستان بودند. اولین عملیاتی که شرکت کرد و فتح المبین در غرب دزفول بود که هشت روز طول کشید و موفق بود. بعد در عملیات بیت المقدس ایشان در قرارگاه قدس در شمال خوزستان وارد عملیات شدند و در مرحله اول موفق شدند با قرارگاه نصر و فتح به مرز برسند.
از عملیات های بسیار مهم ایشان و الفجر ۸ بود که در خاطراتش میگوید وقتی نیروهای غواص ما وارد آب شدند و شروع به غواصی کردند من بالای سر آنها ایستاده بودم و به حضرت زهرا سلام الله علیها متوسل شده بودم و موفقیت ایشان را از حضرت میخواستم. در این عملیات شهر استراتژیک فاو را گرفتیم و ارتباط خطوط نفت عراق را قطع کردیم. بعد عملیات کربلای ۴ و ۵ بود که در عملیات کربلای پنج لشکر ۴۱ به فرماندهی ایشان موفق به رد شدن از روی پل عراق شدند و تلاش هلیکوپترهای عراقی به نتیجه نرسید.
تا پایان جنگ این شهید بزرگوار در جنگ بود عملیاتهای مختلفی انجام داد.
جنگ که تمام شد دو منطقه امنیت لازم را نداشت، شرق کشور و کردستانات.
در شرق کشور شهید سلیمانی تا سال ۷۶ امنیت را برقرار کرد و کارهای بزرگی انجام داد. تولید کار می کرد و به اشرار و کسانی که ناامنی ایجاد میکردند امان نامه داد و برایشان کار ایجاد کرد.
نهایتاً با تجاربی که پیدا کرده بود سال ۷۶ حضرت آقا ایشان را فرمانده سپاه قدس کردند. موقعی که تازه طالبان به افغانستان حمله کرده بود، وظیفه ایشان حفظ مرزهای شرقی و کمک به مجاهدین افغانی بود که این وظیفه را به نحو احسن انجام داد، تا جایی که سال ۸۰ آمریکا به افغانستان حمله کرد و معرکه جدیدی جهت نفوذ در همسایه شرقی ایجاد کرد.
پس از آن امنیت عراق و حمایت از مردم این کشور در دستور کار ایشان بود.
پس از عراق در لبنان ایشان ماموریت داشتند. در جنگ ۳۳ روزه که حاج قاسم با سید حسن نصرالله و عماد مغنیه، رژیم صهیونیستی را وادار به تسلیم کرد که ۲۸ روز این صحنه را حاج قاسم در کنار ایشان بودند و در پنج روز دیگر برای دادن گزارش به تهران احضار شد.
سال ۸۸ در جنگ ۲۲ روزه در غزه ایشان غزه را حمایت می کرد و در نهایت رژیم صهیونیستی وادار به آتش بس شد واعلام شد که ایران موشک در اختیار غزه قرار داده است.
پس از آن بحران سوریه شروع شد و آمریکا داعش را راه انداخت تا سوریه و عراق و نهایتاً ایران را بگیرد و جمهوری اسلامی ماموریت حمایت از نظام سوریه را به سردار میدهند. سردار وارد سوریه شد با همان فرهنگ دفاع مقدس که عمده تلاشی که در جنگ بود نیروهای مردمی و بسیج انجام میدادند.
در جبهههای حلب در شمال سوریه اقدام و رایزنی کرد ویکی از اقدامات مهم ایشان آوردن پوتین در منطقه بود و اقدامات شایسته ای انجام دادند که در نهایت این شجره خبیثه برچیده شد.
جوان بیست و چند ساله ای از یکی از روستاهای استان کرمان می آید و اتفاقات بزرگی چه در جنگ تحمیلی و چه در منطقه ایجاد میکند. این جز به خاطر برای خدا کار کردن، داشتن اخلاص کامل، توکل به خدا، ندیدن خود و خدا را دیدن، تسلین ولایت بودن و آنچه نایب امام زمان (عج) می گوید، به صورت کامل اجرا کردن نیست. این طور است که خدا هم یاری میکند. امروز این عزیز سفرکرده ما نزد خدا روزی میخورد.
وظیفه ماست که راهش را ادامه دهیم و مکتب سلیمانی را زنده نگه داریم. مخصوصاً طلاب که وظیفه تبلیغ مکتب ایشان را دارند که نشئت گرفته از قرآن و اسلام است و مکتب امام خمینی و امام خامنهای عزیز است.
وظیفه ماست که از این نظام حمایت کنیم تا ان شاءالله زمینه ظهور آقایمان حجة بی الحسن فراهم آید.