پدید آورنده: محمد اسحاق مسعودی
سلمان، یکی از درخشان ترین چهره ها در تاریخ اسلام است. او از عالمان و فرزانگان برجسته شمرده می شود و شایستة توصیف های بلندبالایی است و پیامبر صلی الله علیه و آله و امامان علیهم السلام نیز از این شخصیت برجسته، تجلیل کرده که به نمونه هایی اشاره می شود:
الف. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: آدم علیه السلام سرور و آقای بشر است و من سرور و آقای عرب هستم و البته فخرفروشی نمی کنم و سلمان، سرور و آقای فارس است.1
ب. پیامبر صلی الله علیه و آله سلمان را به لقمان حکیم، تشبیه فرموده است.2
ج. امام علی نیز پس از تشبیه سلمان به لقمان حکیم، دربارة دانش و حکمت وی فرمود: «او دریایی است که خشک نمی شود».3
د. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «سلمان از ما اهل بیت علیهم السلام است».4
ه. امام صادق علیه السلام: سلمان به این سبب جزء دانشمندان شد که فردی از ما اهل بیت بود ]و از سرچشمة علوم ما بهره برد[.5
و. امام باقر و امام صادق علیهما السلام: نگویید سلمان فارسی؛ بگویید سلمان محمدی!6
این شخصیت با عظمت، تمام عمر خود را وقف رضایت خداوند و پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام کرد. او مجسّمة معروف ها و ارزش ها و تندیس مبارزه با منکرات بود. نمونه هایی از رفتار او عبارتند از:
1. مبارزه با نژادپرستی و قومیت گرایی
گاهی در نشست هایی که برگزار می شد، هر کسی حسب و نسب خود را به رخ دیگران می کشید که از چه قوم و طایفه ای است و پدران او چه کسانی بوده اند و چه کرده اند و در یکی از این گفت وگوها که سلمان حضور داشت، از وی خواستند تا در این گفت وگو شرکت کند؛ زیرا آنها می دانستند که سلمان از اشراف زادگان بوده است و به همین خاطر از او پرسیدند: تو فرزند چه کسی هستی؟ وی در پاسخ گفت: من، سلمان، فرزند اسلام و از فرزندان آدم علیه السلام هستم.7
2. تصحیح دیدگاه ها
ابودرداء که یکی از اصحاب معروف است و بر اساس نقل اهل سنت، پیامبر صلی الله علیه و آله بین او و سلمان، رابطه و پیوند برادری برقرار نموده است. این شخص به سرزمین شام (که در آن زمان شامل سوریه، فلسطین و لبنان بوده است) رفت و در آن جا مستقر شد و به سلمان نیز نامه نوشت و از او خواست که به آن جا برود و برای وی چنین نوشت: به این جا بشتاب؛ به سرزمین مقدس بیا!
سلمان در پاسخ نوشت: «سرزمین، انسان را پاک و مقدس نمی سازد، آن چه انسان را پاک و مقدس می کند، عمل اوست» ]در هر کجا که می خواهد باشد[.8
3. نهی از زهدگرایی افراطی
روزی سلمان به ملاقات ابودرداء رفت و زن او را دید که افسرده حال و پریشان خاطر است و وضع او و خانه اش، نامرتب و به هم ریخته بود. از او پرسید: چرا اوضاع چنین است؟ پاسخ داد: برادرت ابودرداء، ترک دنیا کرده است و به زن و زندگی اش توجهی ندارد. در این بین، غذایی آوردند. سلمان به ابودرداء گفت: بخور! جواب داد: من روزه ام ]روزه مستحبی[. سلمان گفت: اگر غذا نخوری، من هم نخواهم خورد و ابودرداء ناچار به خوردن غذا شد. شب فرا رسید و سلمان داخل بستر شد؛ اما دید ابودرداء برای خواندن دعا و نماز برخاست. سلمان دست او را گرفت و از او خواست بخوابد و او هم خوابید. پس از مدتی دومرتبه خواست برخیزد؛ اما باز سلمان گفت: بخواب و او هم خوابید. ثلث آخر شب فرا رسید؛ این بار، سلمان او را صدا زد و گفت: اکنون برخیز؛ سپس هر دو برخواستند و به نماز و عبادت پرداختند و سلمان به نصیحت و ارشاد وی پرداخت و گفت: خدا بر تو حقی دارد و خانواده هم بر تو حقی دارند؛ حق هر کسی را به صاحبش بده. پس از آن، سلمان خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله رسید و ماجرا را تعریف کرد. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: سلمان راست گفته است.9
4. دفاع از امامت و ولایت
سلمان از افراد معدودی بود که نسبت به امامت امیرالمؤمنین علیه السلام، نه تنها ثابت و استوار بر اعتقاد خود باقی ماند، بلکه همواره در فرصت هایی که پدید می آمد، مردم را نسبت به این امر مهم و سرنوشت ساز، آگاه می ساخت و آنان را نسبت به راه کژی که در پیش گرفته بودند و نتایج و آثار زیان بار آن، مورد سرزنش قرار می داد.
در حوادث و رویدادهای پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله که برخی افراد، گزینه های دیگران را برای خلافت برگزیده بودند، وقتی نظر سلمان را در این باره جویا شدند، او در پاسخ، نخست به فارسی گفت: «کردید و نکردند و ندانید چه کردید10 و حق امیر ببردید»؛11 سپس مضمون آن را به عربی برای آنان بیان کرد. منظور او این بود که آن چه نباید انجام می دادید، انجام دادید ] انتخاب غیر امام علی علیه السلام [و آن چه را باید می کردید ] بیعت با امام علی علیه السلام[ انجام ندادید.
بر اساس نقل دیگری، سلمان گفت: «به آن چه سنت و راه و روش پیشینیان ]و جاهلیت[ بود، عمل کردید؛ اما اهل بیت رسول الله را کنار گذاشتید و رها کردید».12
همچنین از او نقل شده که خطاب به مردم گفت: «ای مردم! سخنان مرا گوش کنید و دربارة آنها فکر و اندیشة خود را به کار گیرید. مردم! بدانید به من دانش فراوانی داده شده است. اگر همة آن چه را من از فضایل امیرالمؤمنین علیه السلام می دانم، برای شما بگویم، برخی از شما خواهید گفت: سلمان، دیوانه شده است ]زیرا توان فهم و هضم آن را ندارید[ و برخی دیگر از شنیدن آن مطالب ]مرا تکفیر خواهند کرد و خونم را هدر دانسته [ خواهند گفت. خداوند، قاتل سلمان را بیامرزد... ».
وی سپس به آثار پربرکت حکومت امیرالمؤمنین علیه السلام ـ در صورتی که مردم آن را بر می گزیدند ـ اشاره کرد و فرمود: «به خداوندی که جان سلمان در دست اوست، سوگند می خورم که اگر علی را ولی و امیر خود قرار می دادید، برکات الهی و رزق و روزی خداوندی از زمین و آسمان بر شما می بارید13 و ]چنان محبوب خدا می شدید که[ اگر پرندگان آسمانی یا ماهیان دریایی را فرا می خواندید، نزد شما می آمدند ]و زحمت صید آنان لازم نبود[... اگر علی حاکم می شد، حتی دو نفر در روی زمین دربارة حکم خدا اختلاف نمی کردند؛ اما شما این کار را نکردید؛ پس منتظر بلاها بمانید و از بهره مند شدن از خیر و خوشی، قطع امید کنید».14
5. کارگزار نمونه
سلمان با اشاره و تأیید امام علی علیه السلام، حکومت مدائن را از زمان خلیفة اول پذیرفت و تا آخر خلافت عثمان و اوایل خلافت امام علی علیه السلام سال 36 (هنگام وفاتش)، همچنان بر مدائن حکومت می کرد.
اساس راه و روش حکومت او، بر عناصر و مؤلفه های زیر استوار بود:
الف. توسعة عدالت اجتماعی.
ب. ترویج معروف ها و ارزش ها.
ج. اجرای احکام الهی.
د. پرهیز از سوء استفاده از قدرت.
ه. زهد و بی میلی نسبت به دنیا و امور شخصی.
و. با مردم و در میان مردم زیستن (مردمی بودن).15
6. محبوب امامان علیهم السلام
سلمان، شخصیتی فوق العاده بود؛ به گونه ای که امامان معصوم علیهم السلام همواره از او به نیکی و بزرگی یاد می کردند و گاهی سخنان حکیمانه او را روایت می کردند.
امام صادق علیه السلام بارها نام سلمان را بر زبان می آورد و او را بزرگ می داشت. از آن حضرت پرسیدند: دلیل این که این همه از سلمان یاد می کنید، چیست؟
وی در پاسخ فرمود: سه خصلت و ویژگی در سلمان هست که به سبب آن سه خصلت، او را یاد می کنم؛ اول این که او خواست امیرالمؤمنین علیه السلام را بر خواست خود مقدم می داشت. دوم این که فقراء و مستمندان را دوست می داشت و آنان را بر ثروتمندان مقدم می کرد. سوم این که علم و عالمان را دوست می داشت. سلمان، بندة شایسته ای برای خدا و تسلیم او بود و در این راه، ثابت و استوار ماند و تمایل به کژی پیدا نکرد. او از مشرکان نبود.16
بنابراین، در یک جمله می توان نتیجه گرفت که سلمان، تندیس ارزش ها و بهترین الگو برای حق طلبان جهان است.
منبع : نشریه پرسمان شماره 96
پی نوشت ها:
1. ابوعبدالله محمد بن احمد ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ج 1، ص 539؛ محدث نوری، مستدرک الوسایل، ج 4، ص 336.
2. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 10، ص 422؛ ابونعیم اصفهانی، حلیة الاولیاء، ج 1، ص 187؛ سیر اعلام النبلاء، ج 1، ص 541-543.
3. محمدجواد آل الفقیه، سلمان الفارسی، ص 139.
4. احمد بن عبدالله طبری، الریاض النضره، ج 1، ص 197؛ عبدالحی دمشقی، شذرات الذهب، ج 1، ص 44؛ تاریخ طبری، ج 2، ص 92؛ کمره ای، سلمان فارسی، ص 100.
5. کلینی، کافی، ج 1، ص 401.
6. شیخ طوسی، الفهرست، ص 159؛ رجال کشی، ص 12.
7. سیر النبلاء، ج 1، ص 544؛ سلمان الفارسی، ص 142.
8. حلیة الاولیاء، ج 1، ص 205؛ سلمان فارسی، ص 97 (به نقل از موطا مالک).
9. همان، ص 188؛ علی مهاجرانی، سلمان محمدی، ص 106.
10. مجلسی، بحارالانوار، ج 22، ص 391.
11. بناء المقاله، ص 357؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج 6، ص 43 و ج 18، ص 39.
12. سلمان فارسی، ص 102.
13. اقتباس از آیة 66 سوره مائده.
14. سلمان الفارسی، ص 110.
15. ر.ک: سلمان الفارسی؛ سلمان محمدی؛ حلیة الاولیاء، ج 2، ص 237.
16. الفهرست، ص 159.