یکشنبه, 01 مهر,1403

­

جمعه, 01 دی,1402

شفـقـت و تـربیـت (طور/ 25تا28)

شفـقـت و تـربیـت (طور/ 25تا28)

­­­­­­­­­­­تربیت در قرآن­­ ­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­بیاد استاد طاهائی (رحمه الله) مدرسه علمیه نرجس (علیها السلام)­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ 1402/09/28

بسم الله الرحمن الرحیم

قال الله العظیم:

«وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ يَتَساءَلُونَ»؛­و بعضی از بهشتیان رو به دیگری نموده و از یکدیگر سئوال می‌کنند (که رمز این همه کامیابی در چیست؟)

«قالُوا إِنَّا كُنَّا قَبْلُ في‏ أَهْلِنا مُشْفِقينَ»؛­گویند:ما پیش از این (در دنیا) نسبت به خانواده خود خیرخواه بودیم (وآنان را از عذاب الهی هشدار می‌دادیم)

«فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْنا وَ وَقانا عَذابَ السَّمُومِ»؛­پس خداوند بر ما منت نهاد و ما را از عذاب سوزان حفظ کرد.

«إِنَّا كُنَّا مِنْ قَبْلُ نَدْعُوهُ إِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحيمُ»؛ زیرا ما پیش از این همواره او را می‌خواندیم همانا اوست نیکوکار مهربان. (طور/25 تا28)­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­­

­

شفـقـت و تـربیـت

راه بهشت از تربیت خانوادگی صحیح می‌گذرد اینکه کسی بتواند مسئولیت خود را در این زمینه ادا کند علاوه بر بینش و شناخت کافی نیاز به عاطفه و محبت دارد. بی تردید احساس و عاطفه از مواهب الهی و متمم روح انسانی است اما همیشه از عواطف روحی،فعل اخلاقی برنمی‌خیزد.بنابراین اگر احساس و اشفاق درچهارچوب عقل باشد مؤثر و مفید واقع می‌گردد و چنانچه عواطف و احساسات بدون اتصال به منبع دینی و عقل رحمانی وارد عمل شود بزرگترین آفات و آسیب‌ها را می‌رساند.

برای فهم معنای " اشفاق" باید گفت: مراتب ایمان و درجات اعتقاد یکسان نیست .از این رو ترس ناشی از درجه ضعیف یا متوسط ایمان ، با هراس ناشی از درجه قوی ایمان متفاوت می‌شود. به همین جهت در قرآن کریم با کلمات مختلفی برای ترس از خدا روبرو می‌شویم. از جمله : "خوف" ...يَخافُونَ يَوْماً تَتَقَلَّبُ فيهِ -الْقُلُوبُ وَ الْأَبْصار ، نور/۳۷ ، واژه دیگر " وجل " است ؛ إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذينَ إِذا ذُكِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُم‏... انفال/۲­ ،" رهبت "...يَدْعُونَنا رَغَباً وَ رَهَبا... انبیاء/۹۰" خشیت" إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ فاطر 28

­"اشفاق" إِنَّ الَّذينَ هُمْ مِنْ خَشْيَه رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ ­مومنون/ ۵۷ شاید بتوان گفت : "مشفق" کسی را می‌گویند که ترس آمیخته با توجه و عنایت دارد، ترس از خداوند و توجه به نجات خانواده ،اهتمام به امر تربیت وهراس از عذاب الهی در کوتاهی کردن نسبت به امر دین ... در نهایت باید گفت شفقت از جنس ، رحمت و عاطفه و ایمان و عقلانیت است که وجود آن در پذیرش مسئولیت تربیت و تحقق آن اثرگذار می‌باشد.

نکته اول: از لذت های بهشت ، گفتگوی بهشتیان با یکدیگر است ."وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى‏ بَعْضٍ يَتَساءَلُونَ" یعنی به یکدیگر روی می‌آورند و هریک از دیگری می‌پرسد در دنیا چه حالی داشته و چه عملی او را بسوی بهشت و نعیم الهی کشانیده است؟این طرز گفتار نشان دهنده آن است که شرایط بسیار خوبی داشته ودرآرامش ­کامل هستند.‌

به طور مسلم پس از سئوال منتظر جواب هستند( اینکه چگونه تشخیص داده‌اند کدام عملشان موجب بهشتی شدن شده‌ بسیار جذاب و نیاز به بررسی دارد چون قیامت روز آشکار شدن حق است تشخیص‌شان درست می‌باشد)، می‌گویند ما قبل از این در میان خانواده خود خائف و ترسان بودیم " قالُوا إِنَّا كُنَّا قَبْلُ في‏ أَهْلِنا مُشْفِقينَ"در این سخن چند احتمال می‌توان مطرح کرد:

­الف)ترس از حوادث ناگوار زندگی و عذاب الهی داشته‌اند به همین سبب خداوند آنان را بهشتی کرده است.

ب)نگرانی از اینکه فرزندان وخانواده راه خطا را پیش‌گیرند و درضلالت وگمراهی سرگردان شوند باعث گردیده مسئولیت تعلیم و تربیت را جدی بگیرند برای همین دغدغه‌مندی و انجام وظیفه در بهشت سکنی دارند .

ج) بیم داشته‌اند از اینکه دشمنان سنگدل و حاکمان جور آنان را غافلگیر ساخته و عرصه را بر آنها تنگ کنند.

(احتمال مبارزه). بنابر شواهد ،کلید بهشتی شدن آنها را در احتمال دوم می‌توان پیدا کرد. چون آنان نسبت به خانواده خود اشفاق داشته و در صدد لبیک به امر الهی بوده‌اند که در آیه ۶/ سوره تحریم که می‌فرماید:

" ... قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْليكُمْ ناراً..."بوده‌اند ، به سعادت و نجات خود و خانواده از مهالک توجه کرده‌اند در جنت پروردگار جای دارند این افراد به بهترین وجه با اقوام و خویشان خود معاشرت می‌نمودند و نصیحت

و دعوت به سوی حق را از آنها دریغ نمی‌داشتند.

نکته دوم: این انسان‌های زیبا سخن نیک رفتار در گفتگوی با دوستان بهشتی خود اینطور ادامه می‌دهند: اما خداوند بر ما منت گذارد، و رحمت واسعه او شامل حال ما شد ، و از عذاب کشنده ما را حفظ کرد.

­"فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْنا وَ وَقانا عَذابَ السَّمُومِ " کلمه " من " به معنای تمام کردن نعمت پر ارج و گرانمایه است .

بهشتیان به واقعیت و عمق این مطلب پی برده‌اند که نعمت‌های الهی خیلی بیشتر از اعمال ناچیز آنان است.

" سموم " به باد سوزان وداغی گفته می‌شود که همچون سم در اجزای بدن تاثیر می‌گذارد. حرارتی است که داخل سوراخ‌های عرق بدن فرو می‌رود و جسم از آن متالم می‌گردد.

منت نهادن خدا بر اهل بهشت این است که ایشان را با داخل شدن در جنت الهی سعادتمند کرده و با نگهداری از عذاب سموم مشمول رحمت خود قرار داده است.دلیل اینکه خداوند برای آنها بر آنها منت نهاده است در آیه بعد ذکر می‌شود می‌فرماید: برای این بود که ما در دنیا همواره او را می‌خواندیم" إِنَّا كُنَّا مِنْ قَبْلُ نَدْعُوهُ " یعنی تنها خدا را می‌پرستیدند و تسلیم امراو بودند و نسبت به خانواده خود دلسوزی‌کرده آنها را به حق نزدیک و از باطل دور می‌کردند و همین علت باعث شد که خدا برآنان منت نهد واز عذاب سموم حفظشان کند. درجمله بعد موحد بودن آنها وآشناییشان با صفات پروردگار بهتر نشان داده می‌شود می‌فرماید:" إِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحيمُ "کلمه بر( به فتح باء) یکی از اسماء حسنای خدای تعالی‌است که از بر ( به‌کسر باء) گرفته شده که به معنای احسان (لطف )است.

آیات سه گانه فوق را میتوان معادل سوره (العصر) دانست زیرا خداوند چهارگانه ایمان ، عمل صالح ، تواصی به حق و تواصی به صبر را مانع خسران و ضرر و زیان می‌داند.

وَ الْعَصْرِ *إِنَّ الْإِنْسانَ لَفي‏ خُسْرٍ *إِلاَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ

نوشتن یک نظر

افزودن نظر

x
دی ان ان