بِسم الّلهِ الرحمنِ الرحیم
قال الله العظیم:
أَ وَ لَمْ يَهْدِ لَهُمْ كَمْ أَهْلَكْنا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْقُرُونِ يَمْشُونَ في مَساكِنِهِمْ إِنَّ في ذلِكَ لَآياتٍ أَ فَلا يَسْمَعُونَ
آیا برایشان روشن نشده که ما قبیلههای بسیاری را قبل از ایشان هلاک کردیم؟ با این که اینها در خانههای آن هلاک شدگان رفت و آمد دارند ، البته در این (هلاکت ها و جایگزین شدن ها ،عبرت هاو)نشانههایی است. آیا نمیشنوند؟
أَوَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا نَسُوقُ الْماءَ إِلَى الْأَرْضِ الْجُرُزِ فَنُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً تَأْكُلُ مِنْهُ أَنْعامُهُمْ وَ أَنْفُسُهُمْ أَ فَلا يُبْصِرُونَ
آیا ندیدند که ما آب را به سوی زمین بی گیاه میرانیم ،پس به وسیلهی آن گیاهان را میرویانیم تا چهار پایانشان و خودشان از آن بخورند پس آیا نمیبینند؟ (27و26سجده)
عــبرت و تـــربیـت
نکات مورد توجه آیات:
موعظه در این شیوه ، نه بر محور خود فرد بلکه با نظر به دیگران شکل میگیرد خواه این دیگران از پیشینیان باشند یا از همراهان.ریشهی کلمهی عبرت به معنای گذشتن است.العبر تجاوز من حال الی حال و عابر کسی است که از راه میگذرد.
اما واژههای اعتبار و عبرت اختصاص به حالتی یافته است که در آن ،گذری از امور مشهود به وجوه نامشهود آنها صورت میپذیرد.
عبرت ، هم در پهنهی آیات قدرت الهی در هستی راه دارد که ضمن آن رموز نهفته گشوده می شود و هم در عرصه های خطاهای خاطیان و گناهکاران وآثار به جا مانده از آنان .این روش در قران کریم برای تربیت به طور وسیع کار گرفته شده است.
نکته اول : تحولات تاریخ قانونمند است.هلاکت اقوام پیشین و سفارش به عبرت گرفتن دیگران از بهترین روش های هدایت است.میفرماید :آیا همین برای هدایت آنها کافی نیست که افراد زیادی از مردمی که در قرون پیش از آنها زندگی داشتند هلاک کردیم. "أَوَلَمْ يَهْدِ لَهُمْ كَمْ أَهْلَكْنا مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْقُرُونِ"
"قرون"جمع قرن به معنای قوم و ملتی است که در یک زمان زندگی میکردند. قران کریم در موارد متعدد از اقوام گذشته که به علت تمرد و سرکشی نابود شدهاند با این تعبیر یاد میکند.
سرزمینهای بلا دیده عاد و ثمود وشهرهای ویران شده قوم لوط در سر راه.مردم مکه به شام قرار داشت .مردمان این سرزمینها گمراه و آلوده بودند و هر چه پیامبران به آنان هشدار دادند اثری نبخشیده بود تا سرانجام عذاب الهی طومار زند گیشان را در هم پیچید.
گویی تمام سنگریزههای بیابان ها و کاخ های ویران شده آنها صد زبان دارند و فریاد می زنند و نتیجه کفر و آلودگی آنان را باز میکنند. اما چه بسا مخاطبان گوش شنوا را به کلی از دست دادهاند.
لذا در پایان آیه میافزاید: در این موضوع نشانه هایی از قدرت خدا و درس های عبرتی است آیا نمیشنوند؟
"إِنَّ في ذلِكَ لَآياتٍ أَ فَلا يَسْمَعُونَ"
نکته دوم: در آیه بعد به یکی از مهمترین نعمت های الهی که مایه آبادانی همهی سرزمینها و وسیله حیات همهی موجودات زنده است. اشاره میکند همان گونه که خداوند قدرت بر ویران ساختن سرزمین تبهکاران دارد قادر بر آباد کردن زمینهای ویران بوده و قدرت بر اعطای همه گونه موهبت را به بند گانش دارد. میفرماید : آیا ندیدند که آب را به سوی زمین های خشک و بی آب و علف می رانیم" أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا نَسُوقُ الْماءَ إِلَى الْأَرْضِ الْجُرُزِ "
جرز (بر وزن شتر)به معنی زمینی است که گیاه از آن ریشه کن شده یا به تعبیر دیگر به هیچ وجه گیاهی در آن نمیروید.
نَسُوقُ الْماءَ اشاره به این که طبیعت آب به مقتضای سنگینیاش ایجاب میکند که روی زمین و در گودال ها باشد و به مقتضای روان بودنش باید در اعماق زمین فرو رود ولی هنگامی که فرمان الهی برسد ابرهای باران به سوی آن زمین رانده میشوند و طوری بارش میکنند که آب جاری شود.
نکته سوم: پس از آمدن باران ،حیات زمین و بیرون آمدن و رشد زراعت ها حاصل می شود و تغذیه انسان و -چهار پایان تامین میگردد. "فَنُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً تَأْكُلُ مِنْهُ أَنْعامُهُمْ وَ أَنْفُسُهُمْ "
مقدم داشتن چهار پایان برانسانها در این آیه ممکن است به خاطر این باشد که تمام تغذیه چهار پایان از گیاهان است و در حالی که انسانها هم از گیاهان تغذیه میکنند و هم ازگوشت چهار پایان.
و یا میتوان گفت در بهرهگیری مادی ،حیوانات بر انسانها پیشی دارند زیرا حیوانات بیشتر میخورند ، راحت تر میخورند و پختن و شستن و پوست کندن نیز ندارند. نکته مهم در آیه قبل که مساله هلاکت اقوام پیشین بیان شده و به تاریخ مربوط است باید پیا م آن را با شنیدن دریافت کرد. لذا در پایان آیه میخوانیم "أَ فَلا يَسْمَعُونَ "ولی در آیه بعد که سخن از سبز شدن زمینهای بی گیاه است پیام آیه را با دیدن دریافت می کنیم لذا در پایان آیه میخوانیم " أَ فَلا يُبْصِرُونَ "
لازم به ذکر است بصیرت و خرد ورزی و در نتیجه عبرت آموزی امری اجباری نیست .بلکه وابسته به حُسن -اختیار و اعتبار مخاطبان است به طوری که اگر آنان تسلیم هوا و هوس نشوند و از اختیار و آزادی خود حُسن استفاده را کنند می توانند تعقل نموده و عبرت آموزند.