جمعه, 02 آذر,1403

­

شنبه, 27 خرداد,1402

غفلت زدایی (ق/19تا22)

غفلت زدایی (ق/19تا22)

­­­­­تربیت در قرآن­­ ­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­بیاد استاد طاهائی (رحمه الله) مدرسه علمیه نرجس (علیها السلام)­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ 1402/03/23

بسم الله الرحمن الرحیم

قال الله العظیم

«وَ جاءَتْ سَكْرَه الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذلِكَ ما كُنْتَ مِنْهُ تَحيدُ»؛

بیهوشی مرگ به راستی فرا رسد( و به انسان گفته شود:) این همان است که همواره از آن می‌گریختی.

«وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ ذلِكَ يَوْمُ الْوَعيدِ»؛

و در صور ( رستاخیز ) دمیده شود این است روز تحقق وعده عذاب.

«وَ جاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَعَها سائِقٌ وَ شَهيدٌ»؛

و­ هر انسانی وارد محشر می‌گردد در حالی که همراه او سوق دهنده و گواهی است.

«لَقَدْ كُنْتَ في‏ غَفْلَه مِنْ هذا فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَديدٌ»؛

­(به او خطاب می‌شود) تو از این صحنه ( داد گاه بزرگ ) غافل بودی ، و ما پرده را از چشم تو کنار زدیم، و امروز چشمت کاملاً تیزبین است.­ ­ (ق/ 19تا22 )

­

غفــلت زدایــی

غفلت­ عبارت از آن است که شیئی موجود باشد و انسان به آن توجه نداشته باشد.

غفلت در مقابل توجه است. توجه مبداء سعادت و کمال است و غفلت منشاء شقاوت و هلاکت و این مطلب هم در فرد و هم در جامعه صادق می‌باشد. قرآن کریم در مباحث اجتماعی خود به مسلمانان یادآور می‌شود

که هرگونه بی ثباتی در جامعه نتیجه غفلت آنهاست. خداوند از قوم بنی اسرائیل به جهت غفلت انتقام گرفته و غرق‌شان ساخت چنانچه درآیه۱۳۶/اعراف می‌فرماید:"فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْناهُمْ فِي الْيَمِّ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ كانُوا عَنْها غافِلينَ "

پویایی جامعه وام‌دار توجه و تذکر افراد است و انحطاط و عقب ماندگی ثمره غفلت آن جامعه می باشد. رسولان الهی برای غفلت زدایی جوامع بشری آمده‌اند.غفلت زدایی در بُعد فردی راه‌هایی مانند: « مراقبت » ،

« یاد خدا»،« یاد معاد»،«یاد اولیای الهی» دارد. یکی از مهمترین راه‌های­ غفلت زدایی یاد خدا در دل است که با ناله و لابه همراه باشد قرآن در سوره مبارکه اعراف/۲۰۵ ­می‌فرماید: "وَ اذْكُرْ رَبَّكَ في‏ نَفْسِكَ تَضَرُّعاً وَ خيفَه وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصال‏وَ لا تَكُنْ مِنَ الْغافِلينَ"

توزیع وقت نماز‌های واجب بر زمان‌های مختلف شبانه روز برای غفلت زدایی از همه ساعات است. مطلب

مهم آن است که اگر کسی رابطه خود را با خدا از طریق غفلت زدایی مستحکم کند مشمول مهر پروردگار خواهد بود و پروردگار دل‌های جامعه را به سمت وی متوجه خواهد کرد.

نکته اول: مرگ دو اصطلاح دارد: الف) اصطلاح طبی و دنیایی: وقتی طبیب می‌گوید این مرده است ، یعنی دستگاه بدن او دیگر فعال نیست ، اجازه دفن صادر می‌کند و به دنبال آن­ احکام فقهی مخصوص به خود باید­ اجرا شود.­­ ­ ­­

ب) اصطلاح قرآنی : یعنی خروج از دنیا به برزخ که این مرحله دارای سکرات است. "وَ جاءَتْ سَكْرَه الْمَوْتِ بِالْحَقِّ "

"سکره مرگ " حالتی است شبیه به مستی که بر اثر فرا رسیدن مقدمات مرگ، به صورت هیجان و انقلاب فوق‌العاده به انسان دست می‌دهد. ( چه بسا شخص به حالت سکته بمیرد و هیچ حرکتی در ظاهر دیده نشود

­اما سکرات را گذرانده باشد).

­مسأله این است که­ باید یکایک تعلقات از او جدا شود ،مستی‌‌های جوانی ،پست و مقام و...تا به عالم برزخ وارد شود. قید" بِالْحَقِّ " یاد آور می‌شود کسی که میمیرد سکرات مرگ برای او حق را می‌آورد .و نیزاشاره به این دارد که مرگ ، سرنوشت حتمی هر انسان است.

" تَحيدُ " به معنای برگشتن و فرار کردن است بعضی از مفسران­ معتقدند گریز از مرگ برای انسان طبیعی است چون از آن کراهت دارد " ذلِكَ ما كُنْتَ مِنْهُ تَحيدُ "در توضیح بیشتر می‌توان گفت خدای تعالی زندگی دنیا را به منظور آزمایش انسان‌ها در نظرشان زینت داده بود ، باید جلوه‌گری این زینت‌ها برایشان تمام شود­­تا دالان برزخ را طی کنند.

نکته دوم: سپس به مسئله نفخ صور پرداخته می‌فرماید: در صور دمیده می‌شود و آن روز، روز تحقق وعده‌های وحشتناک است" وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ ذلِكَ يَوْمُ الْوَعيدِ "

"نفخ " در اصل به معنای دمیدن است ،منظور از این نفخ، نفخه صور دوم است ، که مردگان را به عالم قیامت و جاودانه منتقل می‌کند ، نفخه اول مردم را می‌میراند و به عالم برزخ می‌برد البته احتمال دارد منظور هر دو نفخه باشد. مراد به روز وعید" يَوْمُ الْوَعيدِ " روز قیامت است، که خدای تعالی تهدیدهایی را که در دنیا به مجرمین از بندگانش می‌کرد،محقق می‌سازد.

نکته سوم :در آیه بعد وضعیت انسان‌ها را به هنگام ورود در محشر چنین بیان می‌کند:­ در آن روز هر انسانی (اعم از نیکوکار و بدکار)­ وارد عرصه محشر می‌شود در حالی که همراه او سوق دهنده و گواهی هست

" وَ جاءَتْ كُلُّ نَفْسٍ مَعَها سائِقٌ وَ شَهيدٌ " " سائِقٌ َ "به معنای وادار کردن حیوان به راه رفتن ( از پشت) است . "شَهيدٌ " به معنای گواهی دادن می‌باشد به نظر می‌رسد که این سائق شهید همان ملایکه و نویسندگان و کاتبان اعمال هستند که با انسان در صحرای محشر به محضر خدای‌تعالی حاضر می‌شوند. در اینجا به مجرمان یا همه انسانها ، خطاب می‌شود که تو از این دادگاه بزرگ غافل بودی ، وما پرده را از چشم تو کنار زدیم.

".لَقَدْ كُنْتَ في‏ غَفْلَه مِنْ هذا " کلمه ( هذا ) اشاره به آن حقایقی است که انسان در قیامت با چشم خود معاینه می‌کند و می‌بیند که تمامی اسباب از کار افتاده و همه چیز ویران گشته و به سوی خدای واحد برگشته است همه آن حقایق در دنیا بود اما انسان به خاطر اعتمادی که به اسباب ظاهری داشت از این حقایق غافل شده بود تا آنکه در روز قیامت این پرده از جلوی چشم او کنار می‌رود تعلق دل به مسائل دنیوی آدمی را از درک حقایق قیامت غافل می‌کند اما در آخرت بصیرت به دست آمده و چشم تیزبین و نافذ می‌گردد . "فَكَشَفْنا عَنْكَ غِطاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَديدٌ "­­­­ ­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­ ­ ­ ­ ­

نوشتن یک نظر

افزودن نظر

x
دی ان ان