یکشنبه, 01 مهر,1403

­

ﺳﻪشنبه, 13 خرداد,1393

مثـالـی بـرای تـربیـت ( سوره نحل ، آیه 112 ، 113 )

مثـالـی بـرای تـربیـت ( سوره نحل ، آیه 112 ، 113 )

­تربیت در قرآن­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­ به یاد استاد طاهائی رحمه الله­ علیها­­­­­­­­­­­­­­­­ مدرسه علمیه نرجس (علیهاالسلام)­­ 93/03/13

قال الله العظیم :

وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْيَه كانَتْ آمِنَه مُطْمَئِنَّه يَأْتيها رِزْقُها رَغَداً مِنْ كُلِّ مَكانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذاقَهَا اللَّهُ لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِما كانُوا يَصْنَعُونَ (نحل/112)

­و خداوند (برای شما )قریه ای را مثال می زند که امن و آرام بود روزیش از هرسو فراوان می رسید .

­اما (مردم آن قریه)نعمت های خدا را نا سپاسی کردند پس خداوند به (سزای )آنچه انجام می دادند پوشش­فرا گیرگرسنگی و ترس را بر آنان چشانید.

وَ لَقَدْ جاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْهُمْ فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمُ الْعَذابُ وَ هُمْ ظالِمُونَ­(113/نحل)
البته پیامبری از میان خودشان به سراغشان آمد ،اما او را تکذیب کردند پس ایشان را در حالی که ستمکار بودند،عذاب فرا گرفت.

مثـالـی بـرای تـربیـت

نکات مورد توجه آیات :

یکی ازروش های قرآن کریم برای تبیین حقایق، استفاده از مثال است. تربیت از اموری است که با شیوه تمثیل بهتر محقق می گردد.

­در آیات فوق خداوند متعال ضمن بیان نعمت های مادی ومعنوی اشاره به کفران این نعمت ها و آثار و پیامدهای آنان در قالب یک مثال عینی نموده تا هشدار غافلان و رشد و پویایی مومنان باشد.


نکته اول­ : خدای تعالی در آیات فوق منطقه آبادی را مثال می زند که دارای ویژگی های ذیل است، امنیت،اطمینان به­­ ادامه ی زندگی در آن ، مواد غذایی فراوان و ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْيَه كانَتْ آمِنَه مُطْمَئِنَّه يَأْتيها رِزْقُها رَغَداً

کلمه "رغد" به معنای زندگی گوارا و پاکیزه است.

نکته قابل توجه اینکه هر یک از این اوصاف که در آیه آمده مانند حلقه های زنجیر به هم مرتبط است.
و اینک توضیحی مختصر پیرامون هر یک از این اوصاف و ارتباط آنها :

مراد از امنیت یعنی اینکه از هجوم اشرار و غارت گران و خونریزیها و چپاول اموال و همچنین از هجوم حوادث طبیعی مانند زلزله و سیل و امثال آن ایمن شد مردمش اطمینان و آرامش پیدا می کنند و دیگر مجبور نمی شوند که جلاءوطن نموده متفرق شوند .

بدنبال این امنیت و اطمینان به ادامه زندگی در محل ،علا قمندی به تولید و سرو سامان دادن به وضع اقتصادی ایجاد می شود .

علت دیگری که موجب فراوانی رزق و روزی می شود این است که از همه شهرستانهای اطراف آذوقه بدانجا حمل می شود "يَأْتيها رِزْقُها رَغَداً مِنْ كُلِّ مَكانٍ"­ نتیجه اینکه مردمش مجبور نمی شوند برای طلب رزق­ و جلب آن بیابانها و دریاها را زیر پا بگذارند.

علاوه بر نعمت ها ی مادی مردم این منطقه از نعمت معنوی نیز برخوردارند .زیرا در آیه بعد می فرماید:­وَ لَقَدْ جاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْهُمْ فَكَذَّبُوهُ..........

بنا بر این نعمت های مادی هنگامی به تکامل می رسند که با نعمت معنوی ایمان و توحید هماهنگ گردند.

نکته دوم­ : ساکنان این منطقه آباد در حالی که غرق در نعمت های مادی و معنوی بودند کفران نعمت های خدا را کردند.

فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ..............

در اینکه کفران نعمت های الهی این مردم چگونه بوده ،به استناد آنچه در تفاسیر آمده است به طور خلاصه­­ می توان گفت:

که این قوم مرفه آن چنان گرفتار غرور و غفلت شدند که حتی از مواد مفید و محترم غذایی برای پاک کردن بدن های آلوده خود استفاده می کردند و به همین جهت خداوند آنها را گرفتار قحطی و ناامنی کرد.

در روایات اسلامی نسبت به مساله تضییع مواهب الهی بسیار سخت گیری شده است تا آنجا که از امام صادق علیه السلام در مضمون حدیثی می خوانیم :

پدرم به خاطر احترام غذا دست خود را می مکید و یا اگر کودکی در کنار او بود و چیزی از ظرفش با قی مانده ظرف او را پاک می کرد و حتی خودش می فرمود:گاه می شود غذای کمی از سفره بیرون می افتد و من به جستجوی آن می پردازم به حدی که خادم منزل می خندد (که چرا دنبال یک ذره غذا می گردم)سپس اضافه کرد جمعیتی پیش از شما می زیستند که خداوند به آنها نعمت فراوان داد.اما ناشکری کردند و مواد غذایی را بی جهت از بین بردند خداوند برکات خود را از آنها گرفت و به قحطی گرفتارشان ساخت.

نکته سوم­ :­ در ادامه ،سرنوشت این کفران کنندگان نعمت رااین گونه بیان می کند
خداوند لباس گرسنگی و ترس را به آنها چشانید. "اللَّهِ فَأَذاقَهَا اللَّهُ لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ......."
تعبیر "لباس"در مورد گرسنگی و ترس ،شاید بخاطر آن باشد که این دو همچون لباس ،همه ی وجود و زندگی آنهارا فرا گرفته بود ،چنانکه تعبیر "چشاندن ،کنایه از نفوذ آثار گرسنگی و ترس ، در عمق وجود آنان است. به بیان دیگر آنها در نهایت فقر و هلاکت و فقدان امنیت قرار گرفتند.

نکته چهارم:مردم نا سپاس نه تنها نعمت های مادی را کفران کردند بلکه بزرگترین نعمت های معنوی ، یعنی پیامبران الهی را تکذیب نمودند که در نتیجه قهر خداوند آنان را فرا گرفت.
­وَ لَقَدْ جاءَهُمْ رَسُولٌ مِنْهُمْ فَكَذَّبُوهُ........­

تعبیر "منهم"اشاره به این معنا دارد : با اینکه آن پیامبر از میان خودشان بود و اورا می شناختند تکذیب کردند.

نوشتن یک نظر

افزودن نظر

x
دی ان ان