قال الله العظیم :
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی أَنْزَلَ عَلى عَبْدِهِ الْکِتابَ وَ لَمْ یَجْعَلْ لَهُ عِوَجاً
ستایش مخصوص خداست که این کتاب را بر بنده اش نازل کرد و هیچ گونه کجی در آن ننهاد.
قَیِّماً لِیُنْذِرَ بَأْساً شَدیداً مِنْ لَدُنْهُ وَ یُبَشِّرَ الْمُؤْمِنینَ الَّذینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً حَسَناً (کتابی) راست و درست، تا در مورد عذابی سخت از جانب خود اخطار کند، و به مومنانی که کار های شایسته انجام می دهند مژده دهد، که برای آنان اجری نیکو خواهد بود.( کهف1و2 )
مداومت عمل صالح ، راه رشد و تربیت
نکات مورد توجه آیات :
از میان سوره های قرآن ،حمد ،انعام ،سبا ،فاطر و کهف با جمله الحمدالله شروع شده است.در سوره های انعام ،سباء و فاطر پس از حمد سخن از آفرینش هستی است و در سوره حمد و کهف از تربیت و قرآن سخن به میان آمده است گویا هستی و آفرینش ،همراه با کتاب و قانون دو بال برای تربیت انسان ها هستند.
نکته اول : حمد مختص به خداست و غیراو لیاقت حمد ندارد.{ الْحَمْدُ لِلَّهِ }
حمد کردن پروردگار به جهت نازل کردن قرآن ،از آن روست که قرآن یکی از بزر گترین نعمت های الهی است که به بندگان ارزانی داشته است { أَنْزَلَ عَلى عَبْدِهِ الْکِتابَ}
مراد از "عبد" شخص پیامبر اکرم صلی علیه و آله است.مقام عبودیت حضرت بالاتر از مقام رسالت است چنانچه در تشهد می خوانیم " اَشهَدُاَن مُحَمَداًعَبدُهُ وَ رَسُولُه....... " مقام عبودیت یعنی شخص از خود هیچ ندارد و فقط به خود مولی توجه دارد با توجه به آیه یعنی بندگی خدا باعث شده است که پیامبر صلی علیه و آله لیاقت دریافت وحی الهی را داشته باشد.
نکته دوم: کتابی که برای هدایت و تربیت فرستاده شده ، نباید دارای هیچ گونه کژی و انحرافی باشد. { وَ لَمْ یَجْعَلْ لَهُ عِوَجاً}
" عَوَج " کجی هایی را می گویند که با چشم به آسانی دیده می شود .مانند چوب کج و" عِـوَج "درمورد انحراف در امور نادیدنی و غیر محسوسات به کار می رود چون سخن گفتن.
قرآن دارای کژی و انحرافی نیست ، یعنی خبرهایی که می دهد مطابق با واقع وصادقانه است.اطلاع رسانی آن در مورد عالم آخرت بی نظیر است ، از دستبرد انسان و شیطان مصون است. تناقص ،اختلاف ،افراط و تفریط در آن نیست .
همچنین این کتاب تا قیامت استوار است } قَیِّماً } قیم به معنای برپادارنده وسامان بخش است . به بیان دیگر کسی که به قرآن متوسل شود اورابااستقامت وراستی به سوی خدا بالا می برد.
در مورد فرق میان دو وصف " عوجاً" و " قیماً " می توان گفت : قرآن عوج و کژی ندارد یعنی کتابی است که در محتوا و ذات خود کامل و بی عیب می باشد.و چون "قَیم"است دفع نقص و عیب از دیگران می کند و عهد ه دار و متولی صلاح و سعادت جامعه است.در سوره بقره نیز مشابه همین معنا آمده است.
(اَلم * ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدىً لِلْمُتَّقینَ ) یعنی قرآن در ذات خود شک و تردید ندارد و از طرفی موجب هدایت بندگان است.
به طور مثال : ممکن است چیزی پاک باشد ولی پاک کننده نباشد . مانند فرش و لباس اما چیزی هم پاک باشد و هم پاک کننده ، مانند آب بنابراین دو وصف فوق می گوید قرآن هم کامل است وکامل کننده غیر ، پاک است و پاک کننده .
نکته سوم : هدف از نزول قرآن چیست؟
به طور مسلم هدایت و تربیت انسان هابرنامه قرآن است ، یکی از روش هایی که این کتاب آسمانی برای رسیدن به این هدف دارد بشارت و انذار است.
(لِیُنْذِرَ بَأْساً شَدیداً مِنْ لَدُنْه) یعنی بد کاران و تیره دلان را از عذاب شدیدی که از ناحیه خداست بترساند.
(وَ یُبَشِّرَ الْمُؤْمِنینَ الَّذینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً حَسَنا ً) مومنان راستین را که پیوسته عمل صالح انجام می دهند بشارت دهد که پاداش بزرگ و نیکویی در انتظار آنهاست .
جمله ی " یَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ" تصریح می نماید که عمل باید صالح و شایسته بوده واستمرار داشته باشد تا فرد به رشد و تربیت و پاداش دائم دست یابد. حال سوال مهم این است که عمل صالح چیست؟
بدون شک انجام عمل صالح و استمرار بر آن مومن را اصلاح و تربیت نموده و به سعادت می رساند .مفسران در توضیح عمل صالح با توجه به آیه پایانی سوره کهف می فرمایند.عمل عبادی که خالصا لوجه الله باشد، بدون شائبه ریا و عجب و اغراض دیگر.
) فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَه رَبِّهِ أَحَداً )(کهف110 )
) پس هرکس به لقای پروردگار خود امید دارد ) باید کاری شایسته کند وهیچ کس رادر پرستش پروردگارش شریک نسازد.
به طور مسلم بین ایمان و عمل صالح رابطه مستقیم وجود دارد چنانچه علی علیه السلام در نهج البلاغه خطبه 156 می فرماید :
) فَبِالْإِیمَانِ یُسْتَدَلُّ عَلَى الصَّالِحَاتِ وَ بِالصَّالِحَاتِ یُسْتَدَلُّ عَلَى الْإِیمَان ) به سبب ایمان به اعمال صالح رهنمون می شود وبه وسیله اعمال صالح ایمان آشکار می گردد .