شنبه, 03 آذر,1403

­

چهارشنبه, 21 تیر,1396

مصاحبه‌ی تخصصی با سرکار خانم صفاتی پیرامون حجاب و عفاف

مصاحبه‌ی تخصصی با سرکار خانم صفاتی پیرامون حجاب و عفاف

­عرفی ملاک است که منشأ ضد اخلاقی و عقلی نداشته‌باشد. هم اخلاق و هم عقل دو عنصر تعیین کننده در مسائل شرعی ماست.

بانوی مجتهده خانم زهره صفاتي از بانوان پر افتخاري است که عمري را در راه تحصيل علوم ديني گذرانده و آثارپ‍ژوهشي متعددي در زمينه مباحث‌ فقهی‌ حقوقی‌ به خصوص در زمينه‌ی‌ مسائل‌ بانوان‌ از ايشان منتشر شده‌‌است؛ از جمله: پژوهش فقهي پيرامون سن تكليف، نوآوري‌هاي نوآوري‌هاي فقهي در احكام بانوان (پيشگيري از بارداري). شرحي بر دماء ثلاثه، زيارت عتبات عاليات و... مقالاتي نيز تحت عناوین: شرحی بر کتاب تقلید شیخ انصاری، منابع مشترک اجتهادی، نقش زمان و مکان در دیدگاه امام خمینی، نفقه دادن همسر، جلوه‌های اجتهاد و... از اهم آثار ايشان است. متن زير مصاحبه‌اي تخصصي در موضوع حجاب و عفاف در 1392/11/21 با ايشان است.

با توجه به دستور دين درباره‌ی پوشش زنان، زمینه‌سازی حجاب در اوایل بعثت چگونه صورت گرفت و چگونه تکمیل شد؟

سال‌های اولِ بعثتِ پیامبر، برای اثبات توحید است. برای بیرون کشیدن مردم از بت پرستی است و برخی از احکام به تدریج بیان می‌شود؛ به عنوان مثال درحکم شراب‌خواری از همان ابتدای بعثت پیامبر… نیامده بگوید حرام است بلکه این حکم (حرام بودن) نیاز به پیش زمینه دارد تا به منصه‌ي ظهور برسد و از طرف خداوند پیامبر مأمور به حرمت تام و تمام شود. خیلی از احکام، زمان بردار است. روزه از احکام شرعی است: در سال‌های اول بعثت روزه به شکل حالا نبوده که «... كُلُواْ وَاشْرَبُواْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَكُمُ الْخَيْطُ الأَبْيَضُ مِنَ الْخَيْطِ الأَسْوَدِ مِنَ الْفَجْرِ ثُمَّ أَتِمُّواْ... » (بقره/187). مردم گاهی 24 ساعت غذا نمی‌خوردند؛ بعداً محدوده‌ی روزه را خداوند بیان می‌کند. ما خیلی احکام داریم که در ابتدای بعثت بیان نشده‌ و بعدها تکمیل شده‌است. سوره‌ی احزاب، آیات 59 به بعد که بحث حجاب در آن مطرح است در سال 5 هجری می‌باشد تکمیلی آن در سال 8 هجری بیان شده‌است. مسأله‌ی بسیار مهم این‌ است که عده‌ای از روزهای اول بعثت نبی اکرم‌گزارش و یا گزارش‌های بعد از بعثت را می‌دهند. توجه ندارند که هنوز حکم حجاب تکمیل بیان نشده‌است. بنابراین اگر پیامبر در جاهایی نگاه‌های سخت‌گیرانه ندارند به‌خاطر این است که حضرت منتظر کلام وحی الهی است، این‌ها دارند به حق حجاب خیانت می‌کنند. چند گزارش تاريخي را بیان می‌کنند که پیامبر در فلان موضع زنی را چنین و چنان دیدند ولی سکوت کردند. پس نتیجه می‌گیریم حجاب هماني نیست که الان می‌گویند، این‌ها سخت در اشتباهند. این گزارش‌های تاریخی دلیل بر این مسأله نیست که حضرت حکم حجاب را بیان ننموده، «وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوَى» (نجم/3 و 4 و 5) باید وحی الهی شود که پیامبر وظیفه‌ی ابلاغ را داشته‌باشد، سال نزول برای ما خیلی پیام‌ها دارد.

گاهی در فهم آیات حجاب قضیه مشکل‌ساز می‌شود كه آیا حجاب از دستورات اسلام هست یا متشرعین بر اساس برداشت‌های خود آن را الزام نموده‌اند. اگر حجاب از دستورات الهی است که توسط پیامبر خدا… ابلاغ شده‌است پس آن گزارش‌ها که از زمانی است که هنوز آیات حجاب نازل نشده‌است نمی‌تواند در مسأله‌ی فقهی حجاب تعیین کننده باشد. در پاسخ می‌توان گفت: تشریع احکام و وادار کردن مسلمانان به انجام واجبات و محرمات به شکل دفعی نبوده بلکه باید پیش زمینه‌هایی را فراهم بکنند پیامبر… در طول نبوت 23 ساله‌ی خود، این‌گونه نبوده که احکام را یک‌دفعه بیان کنند. شما سوره‌های مدنی و مکی را نگاه کنید؛ درسوره‌های مکی کمتر احکام بیان شده بلکه به مسأله‌ی اصلی مثل مبدأ، معاد و رسالت و نبوت می‌پردازد و نوعی بینش بنیادی در این جهت فراهم می‌کند ولی در سال‌های آخر عمر شریف پیامبر، نوعی معرفت بنیادی درباره‌ی مفهوم حجاب و عفاف و نهادینه‌کردن آن در جامعه‌ی مسلمین مطرح می‌شود. الزام و وجوب حجاب در سال 5 هجری و 8 هجری مطرح است ولی نگاه سوره‌های مکی به مبدأ و معاد است ولی غالب مضامین آیات مدني داستان قوم لوط، مریم، آدم و حوا و داستان حضرت یوسف و موسی می‌باشد؛ مفهوم حجاب و عفاف و آیات مربوط به ستر و پوشش در سوره‌های مکی دیده‌ می‌شود. نگاه انبیاء در تحکیم این قضیه مؤثّر است. کشیده شده‌است. گاهی واژه‌ی عفاف در این آیات آمده: «وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاء داستان حضرت مریم با آن عفاف و قداست در تحکیم این مسأله مهم است. بحث عفاف و ارزش آن در سوره‌های صافات، مؤمنون و معارج مطرح است. عفت ورزی در قالب توصیف پیشینیان در این سوره‌ها به تصویر اللَّاتِي لَا يَرْجُونَ نِكَاحًا فَلَيْسَ عَلَيْهِنَّ جُنَاحٌ أَن يَضَعْنَ ثِيَابَهُنَّ غَيْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِينَةٍ وَأَن يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَّهُنَّ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» (نور/60) همین قواعد نساء اگر جهت عفت را بگیرند برایشان بهتر است.

آيه59 احزاب در احکام پوشش و دستورات خاص به زنان پیامبر… و زنان مؤمن توصیه می‌کند: «يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُل لِّأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاء الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِن جَلَابِيبِهِنَّ ذَلِكَ أَدْنَى أَن يُعْرَفْنَ فَلَا يُؤْذَيْنَ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِيمًا» این آیه شبهه‌ی این‌که خاص خاندان پیامبر (نساء المؤمنین) است را رفع می‌کند [مربوط به همه‌ی زنان است] و در سال 5 هجری نازل شده‌است.

«یدنین» از «ادناء» و «دنّو» به معني نزدیک شدن و نزدیک کردن دو چیز به هم است (منظور آيه اين است) كه هم زنان و هم دختران و هم زنان مؤمن، پوشش‌های خود را بر روی خود بپوشانند (ونزديك كنند).

جلباب: لباس بلندي است که ظاهراً لباس رویی است، این‌ها را به‌هم وصل کنید. عده‌ای می‌گویند در آن زمان مردم لباس نداشتند، فقیر بودند ولی هنوز قانون الزام حجاب نیامده‌بود این‌ها حرف‌های بی مبنا و بی اصولی است مثل این‌که به فردی می‌گویند چرا نماز نمی‌خوانی؟ می‌گوید در قرآن آمده «و لا تقربوا الصلاة...» اما«... و انتم سکاری» هم دارد قرآن گفته نماز نخوان ولی این‌ حرف‌ها حساب دارد. در آن زمان لباس بوده و پارچه بوده که قرآن جلباب را مطرح کرده‌است. مگر می‌شود خداوند چیزی را الزام کند ولی وسایل عملی آن را فراهم نکند و یا نباشد.

در (یدنین علیهنّ من جلابیبهنّ) نکته‌ای است کلمه‌ی (قل) امر است و الزام است حتماً باید گفته‌شود و مؤمنات هم الزام می‌آید که عمل کنند. از طرفی نماز امری فردی است کسی نماز می‌خواند یا نمی‌خواند یا این امر الهی را انجام می‌دهد یا نمی‌دهد منتها بازتاب فردی آن مشخص است ولی اثر منفی اجتماعی ندارد ولی روزه‌ی علنی و آشکارا روزه خواری کردن برخلاف جهت آب شناکردن است و در ماه مبارک رمضان روزه را می‌خورد احکام ویژه‌ای دارد. هر دستوری اگر با آن مخالفت شود، حکومت اسلامی باید با او مقابله و برخورد کند. باید حکم جاری شود.

در بحث حجاب چون آثار منفی اجتماعی دارد و مفاسد اجتماعی به‌وجود می‌آورد بالأخره باید به هر شکلی شده با عوامل بازدارنده مقابله شود. بنابراین تا قبل از نزول آیات حجاب، مسلمانان موظف به رعایت کردن نبودند ولی گزارش‌های تاریخی و حتّی ندای فطرت این را می‌رساند که افراد ملزم به پوشش بودند. باید این مباحث محققانه بحث شود و به جوانان و دانشگاهیان ابلاغ شود .

به نظر شما در فقه، نگاه چه ارتباطی با حجاب دارد؟

در فقه نگاه دستور و امر دلالت بر الزام و وجوب می‌کند «قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ...» «وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ...» (نور/30 و 31) همه چیز از نگاه شروع می‌شود كه هم برای زنان و هم برای مردان است.

«غض» يعني كاهش در نگاه و«بَصَر» يعني نگاه از روی علم وآگاهی. «غمض عین» به معني چشم پوشی و به قضیه‌ی نگاه نکردن است. «یغضّوا، یغضض» فعل مضارع و جمله‌ی ‌خبری به معنای امر است و امر دلالت بر وجوب مي‌كند. «مِن أَبصارهم» يعني بازدارندگی چشم از ابتدا تا انتها.

نتیجه‌ی فقهی آيه اين است: زنان و مردان مراقب نگاه‌ها باشند، (به ويژه) نگاه‌های خیره و در جاهایی که خط قرمز و ممنوعیت شرعی دارد. مصداقی برای متعلق غَض بَصَر آن ذکر نشده‌است وقتی متعلق ذکر نشود دلالت بر عمومیت می‌کند (يعني) در تمام جاها مراقب نگاه خود باشند «یَغضُضنَ و یَحفَظنَ» فعل (قُل للمؤمنات) که بعد آن لام آمده‌است، امر است و دلالت بر وجوب می‌کند.

در علم اصول امر به شی مستلزم نهی از ضدش است و نهی مقتضی حرمت است، مانند اين‌كه پوشانیدن گردن واجب و نپوشانیدن آن حرام است.

چه دلیلی بر پوشیدن سر داریم و منظور از زینت‌های ظاهر و باطن چیست؟

پوشش سر را از قرآن می‌فهمیم. خُمُر جمع خمار است معمولاً خُمُر را روی سر می‌اندازند. بعضي می‌گویند قرآن گفته« وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُيُوبِهِنَّ » (نور/31) پس خمر را روی گردن‌ها می‌اندازند، ولی اين حرف ­نادرست است خُمُر را روی سر می‌اندازند نه روی پا. خمر را خمر می‌گویند زیرا ­هوش را از سر می‌برد. واضح است که باید سر را بپوشانند. عدّه‌ای می‌گویند اگر بخشی از مو دیده شود اشکالی ندارد، (اما) درآیه‌ی قرآن خمر (يعني) باید سر پوشانده شود و احادیث: وسایل الشیعه، ج20، باب104 ابواب «مقدمات نکاح و آدابه» حدیثی از علل الشرایع مرحوم صدوق نقل می‌کند ظاهر از حضرت رضا† است که فرمودند:«حُرِّمَ النَّظَرُ إِلَي شُعُورِ النِّسَاءِ الْمَحْجُوبَاتِ بِالْأزْوَاجِ وَ غَيْرِهِنَّ مِنَ النِّسَاءِ» نگاه کردن به موهای زنان شوهردار وغیرشوهردار، حرام است. (علل الشرایع شیخ صدوق، ج2، ص565)

درحدیث دیگري آمده: جایز نیست به موی خواهر زن نگاه کند چون مانند زنان بیگانه‌ی دیگر است. (وسائل الشيعه، ج‏14، ص‏144). بعضی می‌گویند: ما مثل خواهر و برادر هستیم پس اشکالی ندارد. از آیه‌ی شریفه (و روايات) استنباط می‌شود که زنان موهای خود را (از نامحرم)بپوشانند.

می‌گویند مردان نگاه خود را کنترل کنند، بله مردان هم وظیفه دارند (اما) اگر به مردها می‌گویند حق نگاه کردن ندارند استنباط فقهی می‌شود که زنان باید موی خود را بپوشانند.

زینت

در آیه سه جا بحث داریم که زینت‌هایتان را آشکار نکنید: 1.« قُل لِلمُؤمنات... لَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا» 2. «لَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ» 3. «وَلَا يَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِيُعْلَمَ مَا يُخْفِينَ مِن زِينَتِهِنَّ» طوری راه نروند که زینت‌های پنهان را آشکار کنند.

هر کدام از آیات نکته‌ی فقهی دارد. عده‌ای روایاتی را زیر سؤال می‌برند مثل این روایات که: انگشتر بیرون باشد اشکالی ندارد این‌ها استثناء شده‌است و اشکال ندارد. كُحل(سرمه) جنبه‌ی دوايي دارد و اشکال ندارد. در روایتی داریم وجه وكفين اشکالی ندارد. عده‌ای که می‌خواهند حجاب را بردارند اشکال کرده‌اند. این روایات را حمیری در قرب الاسناد نقل می‌کند ولی آنان می‌گویند این روایت مورد قبول نیست در حالی‌که مرحوم صاحب جواهر در جواهر الكلام ج29، ص75 می‌گوید: در صحیح مروی از قرب الاسناد: «سمعت جعفراً و سُئِلَ عمّا تظهر المرأة من زينتها، قال: الوجه والكفين.» بنابراین:

1. إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا: فقط وجه و كفين استثناء شده‌است. ولی این روایت را زیر سؤال می‌برند. مرحوم جواهر حدیث شناس فقیه است می‌گوید: «در روایت صحیح آمده‌است».

2. إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ: بعول و آبا این‌ها مراتب دارد. به چه دلیل همسر را کنار پدر شوهر قرار می‌دهیم تا مراتب زینت رعایت شود.

3. قسمت سوم آیات (درباره) حالات زنانه است يعني کاری نکند که خودش را نمایان کند « لَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الْأُولَى ».

همسران پیامبر، احکام ویژه‌ای داشتند ولی نفس تبرج چیز خوبی نبوده که پیامبرتوصیه به نهی از آن نمودند.

تبرّج خود نمایی و اين‌كه پنهانی را ظاهر کردن. وبه قول شهید مطهری: بعضی از خانم‌ها زبان‌دار حرکت می‌کنند.

زینت‌های پنهانی، عطرهای زننده و آرایش‌ها...قرآن مصداق نگفته ولی می‌شود تحقیق کرد.

برخی در بحث حجاب و بی‌حجابی مسأله‌ی عرف را مطرح می‌کنند. این عرف چیست و چه کسی میزان آن را تعیین می‌کند؟

عرف چارچوب دارد ما فقط لفظش را می‌گوییم، اما عرف از نظرعلمی تعاریف مختلفی دارد. چهار مؤلفه برای عرف معرّفی کرده‌اند:

1. اطّراد و شیوع: یعنی عرف به چیزی می‌گویند که شایع شده‌است.

2. استمرار پیدا کند: یعنی انجام آن پی در پی بوده‌است.

3. عرف باید ارادی باشد.

4. عرف قانون نشده‌باشد.

5. یک نکته‌ی اساسی ­نداشتن منشأ ضدّ اخلاقی عرف است مثل این‌که خیلی از چیزها توسط زنان عرف شده که صحیح نیست.

عرفی ملاک است که منشأ ضد اخلاقی و عقلی نداشته‌باشد. هم اخلاق و هم عقل دو عنصر تعیین کننده در مسائل شرعی ماست. احکام شرعی گفته‌شده ولی گاهی نیاز به استنباط دارد. حکم شرعی هم دلیل مشخص و معینی از ناحیه‌ی شارع دارد. در قسمت اول بحث آیات شریفه، الزام حجاب در پوشش و هم این‌که محل اندام پوشیده‌باشد جز وجه وکفین را مطرح کردیم. این‌جا احکام شرعی از ناحیه‌ی شارع مشخص است و آن هم الزام می‌باشد.

در موضوعات، عرف تا آن‌جایی دخالت دارد که از ملاک‌های شرعی خارج نشود و از محدوده‌ی شارع بیرون نیاید. آن چه را که عرف شده عرف نیست چون منشأ ضداخلاقی و عقلی دارد.

نتیجه‌گیری: کسانی که امور غیر اخلاقی و شرعی را داخل در حکم می‌کنند آن امور با حکم اولیه‌ی شرعی منافات دارد. در این‌جاست که بسیاری از مخالفت‌های شرعی را می‌خواهند با عرف درست کنند که این صحیح نمی‌باشد. قرآن کریم می‌گوید: «و لَا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا» زینت را چه کسی برای ما تعیین می‌کند؟ عرف است که تعیین می‌کند ولی ملاک‌ها و معیارها در دل شرع قرار دارد. از یک طرف مي فرمايد: «إلا الوجه والكفين» ولی الان «تَتو» عرف شده، خط ابرو عرف شده، که با آرایش معمولی فرقی نمی‌کند بلکه زیباتر هم هست. حالا عرف این را درست کرده یا خیر؟ عرفی که خارج از محدوده‌ی شرع باشد پذیرفته نیست.

معیارهای آن را شرع گذاشته‌است. البته عرف مناطق مختلف با هم فرق دارد. سیستان و بلوچستان با عرف بندر عباس فرق دارد. ولی محدوده‌ها معلوم است.

خانم‌هایی در پاریس دیدن حضرت امام رفتند. با مانتو و روسری بلند. بعضی از آن‌ها پرسیدند: این لباس‌ها مناسب است؟ حضرت فرمودند: این‌جا اشکالی ندارد ولی ایران می‌روید چادر بپوشید. هر چیزی را می‌گوییم حساب دارد. عرف اروپا باایران فرق می‌کند. اما بحث، پوشش کامل است و باید رویه‌ی دینی حفظ شود. صبيه‌ی امام نقل مي‌كند: روزی چادر شرمن را خدمت آقا بردیم و پرسیدیم که نظر شما درباره‌ی این چادر چیست؟ فرمود: اگر این را زن جواني بپوشد که جلوه‌ی او بیشتر شود اشکال دارد.

امام هم عرف را در نظر می‌گرفتند و هم زینت را. اگرچيزي زن‌ها را جلوه دهد نوعی احتیاط را باید مد نظر بگیرید چادرهای براق را نمی‌توانیم بگوییم حرام است ولی باید به این سؤالات با جزمیت جواب داد.

برگرفته از: شمیم نرجس شماره 28

نوشتن یک نظر

افزودن نظر

x
دی ان ان