یکشنبه, 01 مهر,1403

­

ﺳﻪشنبه, 03 اردیبهشت,1398

نـا کـارآمـدی اصـل تـربیـتی تـذکـر (سوره صافات آیه 12-14)

نـا کـارآمـدی اصـل تـربیـتی تـذکـر (سوره صافات آیه 12-14)

تربیت در قرآن­­ ­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­بیاداستاد طاهائی (رحمه الله) مدرسه علمیه نرجس (علیها السلام )­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ ­ 98/02/03

­

بِسم الّلهِ الرحمنِ الرحیم

­

قال الله العظیم:

بَلْ عَجِبْتَ وَ يَسْخَرُونَ

و از انکار آنهاتعجب می‌کنی ولی آنها مسخره می‌کنند.

وَ إِذا ذُكِّرُوا لا يَذْكُرُونَ

و هنگامی که به آنها تذکر داده شود هرگز متذکر نمی‌شوند.

وَ إِذا رَأَوْا آيَه يَسْتَسْخِرُونَ

و هنگامی که معجزه‌ای را ببینند دیگران را نیز به استهزاء دعوت می‌کنند.­ ­ ­ ­(12تا14صافات)

نـا کـارآمـدی اصـل تـربیـتی تـذکـر

انسان ضمیری سرشته با معرفت پروردگار دارد (شناخت فطری) و از این رو با خدا آشناست اما در اثر کثرت اشتغالات دچار غفلت و نسیان می‌شود!

یکی از وظایف اصلی پیامبران تذکر است به نحوی که گاه تنها وظیفه رسول الله صلی الله علیه و آله "تذکر" گفته شده است. فَذَكِّرْ إِنَّما أَنْتَ مُذَكِّرٌ ­* پس تذکر ده که تو فقط تذکر دهنده‌ای.­ ­ ­ ­ (21/غاشیه)­­­­­­­­­­­­­­­­­ ­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­

در آیه‌ای دیگر تمامی قرآن " تذکره "نام گرفته است "إِنَّ هذِهِ تَذْكِرَه ..."­­­­­­ ­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­(29 انسان)

اصل تذکر بیانگر آن است که گاه باید آن چه را فرد به آن علم دارد برای او بازگو کرد تا متوجه گردد.

تذکر، فطرتی را که غافل شده یا دچار فراموشی گردیده بیدار می‌کند. قرآن می‌فرماید:

"وَ ذَكِّرْ بِهِ أَنْ تُبْسَلَ نَفْسٌ بِما كَسَبَتْ ... "­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­ ­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­(انعام/70)

آنان را به قرآن تذکر ده، مبادا کسی به سبب کردار ناپسند خویش در معرض هلاکت قرارگیرد.

اما همین اصل مهم گاهی ناکارآمد می‌شود زیرا افراد (فرد) به مسخره کردن حق می‌پردازند و در نتیجه دچار سنگدلی می‌گردند، پرده‌ها و حجاب‌های متراکم بر دل‌شان افکنده می‌شود، به طوری که اگر پیامبرخدا صلی الله علیه و آله هم به او تذکر دهد نمی‌توانند بپذیرند و حق را با فطرت خویش سازگار گردانند و در نهایت درصدد جنگیدن با حق و کوشش برای بازگرداندن مردم برمی‌آیند.

نکته اول: در ابتدای دعوت پیامبر صلی الله علیه و آله مسایل اعتقادی به طور جدی مطرح می شد به خصوص در -مورد معاد اما عده‌ی زیادی سخنان حضرت را نمی‌پذیرفتند و دلایل روشن و قطعی را رد می‌کردند به طوری­که قرآن می‌فرماید: تو از انکار آنها تعجب می‌کنی "بَلْ عَجِبْتَ وَ يَسْخَرُونَ"

استهزا و تمسخر دیگران گرچه در همه‌ی موارد ناروا و حرام است اما مراتب قبح و زشتی آن نسبت به موارد مختلف متفاوت است،گاهی افراد مؤمنان را استهزا می‌کنند. چنان‌ چه قرآن می‌فرماید:"وَ يَسْخَرُونَ مِنَ الَّذينَ آمَنُوا...­ "­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­ (بقره/212)­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­ ­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­

و گاه دیگر اولیای الهی و پیامبر صلی الله علیه و آله و ائمه هدی­ علیهم السلام­ و آیات قرآن را تمسخر می‌کنند کسانی که مؤمنان را استهزاءکنند فاسق هستند اما مسخره کردن خدا و رسول او و آیات الهی همتای کفر و بسیار مذموم است.

نکته دوم : عامل این زشتی کاری‌ها تنها نادانی و جهل نیست بلکه لجاجت و عناد است لذا هنگامی که به آنها یادآوری می‌شود هرگز متذکر نمی‌گردند و هم‌چنان به راه خویش ادامه می‌دهند"وَ إِذا ذُكِّرُوا لا يَذْكُرُونَ"

بطوری که رسول خدا صلی الله علیه و آله از این کار شگفت زده می‌شود آنها تعجب پیامبر صلی الله علیه وآله را نیز مسخره

می‌کنند و در برابر تذکرات او متذکر نشده و بیدار نمی‌گردند!

نکته سوم: ­بزرگان در توضیح این غفلت و فرار از فطرت پاک و عدم پذیرش موعظه ها می‌گویند: انسان در نظام هستی یا در مسیر درجات و ولایت الهی حرکت می‌کند و یا در مسیر درکات و ولایت شیطانی.

اگر انسان در مسیر ولایت ­الهی قرار گرفت به جایی می‌رسد که ابتدا محب و سپس محبوب خدای سبحان می‌شود اما کسی که در مسیر درکات شیطانی حرکت می‌کند در این مسیر ابتدا به جایی می‌رسد که شیطان

در دل او آشیانه کرده و سپس با زبان او سخن می‌گوید و با چشم او می‌بیند، یعنی چنین شخصی ابزار ادراک

و تحریک شیطان می‌گردد، تا آنجا که سخن این فرد جز گناه و نگاهش جز معصیت نباشد.

علی علیه السلام می‌فرمایند: "اتَّخَذُوا الشَّيْطَانَ لِأَمْرِهِمْ مِلَاكاً وَ اتَّخَذَهُمْ لَهُ أَشْرَاكاً فَبَاضَ‏ وَ فَرَّخَ فِي صُدُورِهِمْ وَ دَبَّ وَ دَرَجَ فِي حُجُورِهِمْ فَنَظَرَ بِأَعْيُنِهِمْ وَ نَطَقَ بِأَلْسِنَتِهِم " ( خطبه 7)

شیطان را پشتوانه خود گرفتند و او از آنان دامها بافت و درسینه هایشان جای گرفت و در کنارشان پرورش یافت. پس آن چه می‌دیدند شیطان به ایشان می‌نمود وآنچه می‌گفتند سخن او بود.

نکته چهارم: سیاه دلی این افراد به جایی می‌رسد که اگر معجزهای از معجزات الهی را نیز ببینند نه تنها به -سخره و استهزاء می‌پردازند بلکه دیگران را نیز به مسخره کردن وا می‌دارند. "وَ إِذا رَأَوْا آيَه يَسْتَسْخِرُونَ"

در توضیح این آیه شریفه می‌توان گفت که این اشخاص نه تنها خودشان آیات الهی را به باد استهزاء می‌گرفتند بلکه تلاش و کوشش داشتند (دارند) که دیگران نیز این کار را انجام دهند تا مسأله به شکل عمومی در جامعه درآید!

­

نوشتن یک نظر

افزودن نظر

x
دی ان ان