جمعه, 02 آذر,1403

­

ﺳﻪشنبه, 09 دی,1393

نقـش جلـب رضـایـت الهـی در تـربیـت ( سوره کهف آیه 110 )

نقـش جلـب رضـایـت الهـی در تـربیـت ( سوره کهف آیه 110 )

تربیت در قرآن­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­به یاد استاد طاهائی رحمه الله­ علیها­­­­­­­­­­­­­­­­ مدرسه علمیه نرجس (علیهااسلام)­­­­­ 93/10/09

قال الله العظیم:

قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحى‏ إِلَیَّ أَنَّما إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَه رَبِّهِ أَحَداً­­­­ (کهف/110)

بگو: همانا من بشری همچون شمایم (جز اینکه) به من وحی می شود که خدای شما خدای یگانه است . پس هر که به دیدار پروردگارش (در قیامت و به دریافت الطاف)امید و ایمان دارد،کاری شایسته انجام دهد و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نسازد.

نقـش جلـب رضـایـت الهـی در تـربیـت

­­نکات مورد توجه آیه :

آیه فوق که آخرین آیه ی سوره ی کهف است ، مجموعه ای است از اصول اساسی اعتقادات دینی ،یعنی توحید و معاد و رسالت پیامبر صلی اله علیه و آله و در واقع همان چیزی است که آغاز سوره کهف نیز با آن بوده است.

این آیه تنها راه رسیدن به رضایت پروردگار و پاداش های او را ، انجام دادن اعمال صالح و پرستش های خالصانه می داند و آدمی را به اصلاح باورها و رفتارها تشویق می نماید.
نکته اول : مساله نبوت در طول تاریخ با انواع غلو و مبالغه همراه بوده است . پیامبر صلی اله علیه و آله مامور می شود که با این اعتقاد باطل و شرک آلودمبارزه نماید.

­می فرماید: بگو :من فقط بشری همچون شما هستم . یگانه امتیازم این است که بر من وحی می شود ." قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحى‏ إِلَیَّ"

و با این تعبیر بر تمام توهمات شرک آلود جاهلان خط بطلان می کشد تا رتبه ای خارج از پیامبری در نظر گرفته نشود . مانند آنچه مسیحیان درباره مسیح پنداشتند . بنا بر این رهبران الهی ،همواره باید مردم را از غلو گرایی باز داشته و مقام خود را برتر از آنچه هست وانمود نکنند.

نکته دوم : سپس از میان تمام مسائلی که وحی می شود انگشت روی مساله توحید می گذارد و می گوید: معبود شما فقط یکی است. "إِنَّما إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ"

چرا تنها به این مساله اشاره شده است.برای اینکه توحید ،عصاره ی همه ی معتقدات و همه ی برنامه های فردی و اجتماعی سعادت بخش انسان است.اگر هر یک از تعلیمات دین را به یکی از اعضای پیکر انسان تشبیه کنیم باید بگوییم توحید روحی است که در مجموع این پیکر دمیده شده است.

معاد و نبوت جدای از توحید نیستند . یعنی هنگامی که خدا را­ با همه ی صفاتش بشناسیم می دانیم چنین خدایی باید پیامبرانی بفرستد و نیز حکمت و عدالت او ایجاب می کند که دادگاه عدل و رستاخیزی­ وجود داشته باشد. به همین دلیل در احادیث می خوانیم که جمله لا اله الا الله قلعه محکم پروردگار است و هر کس در آن وارد شود از عذاب و کیفر الهی در امان است.

نکته سوم: سومین جمله این آیه اشاره به مساله رستاخیز می کند و مساله توحید را با معاد پیوند می زند و می گوید : بنا بر این هر کس امید لقای پروردگارش را دارد باید عمل صالح انجام دهد.­ " فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً "

واژه "یرجوا" از " رجاء " به معنای انتظار و امید است . طبیعی است اگر انسان امید به چیزی دارد باید خود را برای استقبال از آن آماده کند . آن کسی که ادعا می کند من انتظار چیزی را دارم و اثری در عمل او نمایان نیست در واقع مدعی دورغینی بیش نخواهد بود .

­امید در انسان باید به صورت یک حالت دائمی و پیوسته باشد . به خصوص امید به رحمت پروردگار که انسان را از یاس و افسردگی نجات می بخشد.

مراد از لقای پروردگار دیدن خدا با چشم سر نیست . چرا که قران می فرماید :"لا تدرکه الا بصار" بلکه مشاهده ی باطنی ذات پاک او با چشم دل و بصیرت درون است.

­گر چه در این دنیا برای مومنان راستین امکان پذیر است اما از آنجا که این مساله در قیامت به خاطر مشاهده آثار بیشتر و روشنتر و صریحتر جنبه همگانی و عمومی پیدا می کند ،این تعبیر در لسان قران بیشتر در مورد قیامت به کار رفته است.

نکته چهارم : معتقدان به قیامت و دیدار پروردگار باید عمل صالح انجام دهند . " فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً"

در آخرین جمله حقیقت عمل صالح را در یک بیان کوتاه چنین بازگو می کنند و نباید کسی را در عبادت پروردگارش شریک نسازد."­ وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَه رَبِّهِ أَحَداً"

و به تعبیر روشن تر انگیزه الهی و خدایی است که به عمل انسان عمق می دهد و نورانیت می بخشد و هنگامی که اخلاص از میان رفت عمل بیشتر جنبه ظاهری پیدا می کند به منافع شخصی گرایش می یابد و عمق و اصالت و جهت صحیح خود را از دست می دهد .

امام رضا علیه السلام مامون را در حال وضو گرفتن دیدند که غلامش روی دست او آب می ریزد . امام با تلاوت جمله ی­ " وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَه رَبِّهِ أَحَداً "­ به او فهماند که در وضو و کارهای عبادی ،کمک گرفتن شرک و موجب بطلان عمل است.

نوشتن یک نظر

افزودن نظر

x
دی ان ان