نیایش سجادیه (نگاهی به دعای عرفهی صحیفهی سجادیه)
استاد پورحسینی
روز عرفه از ممتازترین ایّام سال است که درهای رحمت الهی به سوی مردم باز و مأموران الهی با تمام وجود در خدمت خلایقاند.
در متون دینی آمده است که روز عرفه روزی است که حضرت حق بندگانش را به عبادت و طاعت خوانده و سفرهی جود و احسانش را برای آنان گسترده است.
عارفان و عاشقان برای بهرهمندی از این روز شریف در پرتو تعالیم اهل بیت علیهم السلام زبان و دل به دعا میگشایند و بر سر سفرهی امام حسین علیه السلام و فرزند با کرامتشان حضرت زینالعابدین امام سجاد علیه السلام نشسته و با پروردگار مناجات دارند.
آنان که در سرزمین عرفات زمزمهگر این ادعیهی شریف هستند از شرافت خاصی برخوردار میشوند و چتر رحمت دعایشان از شرق تا غرب، از دریاها و اقیانوسها تا خشکیها و صحراها گسترده میشود.
«مَا مِنْ رَجُلٍ مِنْ أَهْلِ كُورَةٍ وَقَفَ بِعَرَفَةَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ إِلَّا غَفَرَ اللَّهُ لِأَهْلِ تِلْكَ الْكُورَةِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ وَ مَا مِنْ رَجُلٍ وَقَفَ بِعَرَفَةَ مِنْ أَهْلِ بَيْتٍ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ إِلَّا غَفَرَ اللَّهُ لِأَهْلِ ذَلِكَ الْبَيْتِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ»؛ (شیخ صدوق، 1413، ج2، ص 211) امام صادق علیه السلام میفرمایند: اگر یکی از افراد منطقهای در عرفه حضور به هم رساند، خداوند متعال تمام اهل آن محل را می بخشد و اگر یکی از افراد خاندانی در عرفه حضور به هم رساند خداوند متعال تمامی افراد آن خاندان را میآمرزد.
دعای عرفهی صحیفهی سجادیه
سالهاست که برای بعضی افراد روز عرفه فقط با نیایش عارفانهی سیدالشهدا علیه السلام در صحرای عرفات معنا پیدا میکند؛ در حالی که دعای 47 صحیفهی سجادیه که برای روز عرفه از ناحیهی پیشوای چهارم انشاء شدهاست نیز گنجینهای گرانبها از معارف الهی را دربردارد و این مجموعهی گرانسنگ مورد غفلت واقع شدهاست. به همین جهت ضمن معرفی اجمالی این دعا فرازهایی از آن را مرور مینماییم.
یکی از صاحبنظران محورهای اصلی دعای47 صحیفه را اینگونه معرفی مینماید:
1. توحید و اسماء و صفات حق و حمد و سپاس پروردگار
2. دعای به پیامبرصلی الله علیه و آله و اهل بیت معصومین علیهم السلام
3. گناه و گناهکاری و درخواست عفو و بخشش و راه توبه و بازگشت
4. مرگ و دورنمایی از قیامت
5. مکارم اخلاق و سیئات نفسانی
(حسین انصاریان، 1389، ج 12، ص73)
امام سجاد علیه السلام بلندترین نیایش خود را ویژهی روز عرفه قرار داده و از طلیعهی این دعا که با عظیمترین حمد و ثنا و بلندترین اسامی الهی شروع شده میتوان مضمون بلند این مناجات را که گویای رابطهی حیرتآور این بندهی صالح و معصوم با خدای خود است، حدس زد. (ممدوحی کرمانشاهی، 1386، ج 4، ص69)
از میان فرازهای این دعا بخش اعتراف به گناه آن در عین موجز بودن و خلاصه، از زیبایی و لطافت عجیبی برخوردار است که اینک جملات آن را مرور مینماییم.
أَنَا الْمُسِيءُ الْمُعْتَرِفُ الْخَاطِئُ الْعَاثِرُ؛ منم آن بدکار معترف، خطاکار، لغزشدار.
أَنَا الّذِي أَقْدَمَ عَلَيْكَ مُجْتَرِئاً؛ منم که از روی جرأت بر علیه تو قدم برداشتم.
أَنَا الّذِي عَصَاكَ مُتَعَمّداً؛ منم که از روی عمد نافرمانیت کردم.
أَنَا الّذِي اسْتَخْفَى مِنْ عِبَادِكَ وَ بَارَزَكَ؛ منم که کار زشت خود را از بندگانت پوشانده و آشکارا به مخالفت تو برخاستم.
أَنَا الّذِي هَابَ عِبَادَكَ وَ أَمِنَكَ؛ منم که از بندگان تو ترسیده و از حضرت تو ایمن گشتهام.
أَنَا الّذِي لَمْ يَرْهَبْ سَطْوَتَكَ، وَ لَمْ يَخَفْ بَأْسَكَ؛ منم که از هیبت تو نهراسیده و از خشمت نترسیدم.
أَنَا الْجَانِي عَلَى نَفْسِهِ؛ منم که در حق خودم جنایت کردم.
أَنَا الْمُرْتَهَنُ بِبَلِيّتِهِ؛ منم که در گرو بلای خودم.
أَنَا القَلِيلُ الْحَيَاءِ؛ منم که کم حیا هستم.
أَنَا الطّوِيلُ الْعَنَاءِ؛ منم که دارای گرفتاری فراوانم.
آداب اعتراف به خطا
باید دانست که اعتراف به گناه، نعمت است زیرا طلیعهی توبه یا درجهای از درجات آن میباشد و تاریخچهای به قدمت بشریت دارد. چنانچه از بیان آدم و حوا علیهم السلام میخوانیم: «رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ»؛ (آدم و حوا) گفتند: پروردگارا، ما بر خویش ستم کردیم و اگر ما را ببخشایی و رحم نکنی، قطعا از زیانکارانیم. (اعراف/ 23)
نباید فراموش کرد که در فرهنگ دینی ما، اقرار به گناه و اظهار آن برای دیگران، حرام و غیر مجاز است، مگر در زمینهی خاص مانند محضر قاضی به هنگام محاکمه، یا آنگاه که احیاناً گناه شخص را بر عهدهی دیگری بگذارند و خود او بداند که شخص یاد شده بیتقصیر است. در این مواقع باید انسان دلیرانه برخیزد و عمل ناپاک خود را به گردن بگیرد و دیگری را از تهمت برهاند. (ممدوحی کرمانشاهی، 1386، ج4، ص137)
به طور مسلّم چنین صحنههایی برای آدمی سنگین و دردناک بود و چه بسا او را خوار و خفیف مینماید. اما همین مسأله در پیشگاه پروردگار از جایگاه و عظمت بالایی برخوردار است و یکی از راههای کمال و رسیدن به قرب الهی است، چنانکه در مناجات شعبانیه آمدهاست: «إِنْ كَانَ قَدْ دَنَا أَجَلِي وَ لَمْ يَدْنُ [يدنني] مِنْكَ عَمَلِي فَقَدْ جَعَلْتُ الْإِقْرَارَ بِالذَّنْبِ إِلَيْكَ وَسِيلَتِي»؛ (معبودا) اگر اجل من نزدیک شدهاست ولی عمل من مرا به تو نزدیک نکردهاست، اقرار به گناه را وسیلهی آمرزش خویش در پیشگاهت قرار دادهام.
اعتراف به گناه در پیشگاه ربوبی سبب میشود که انسان به تقصیر خود و زشتی گناه خویش توجهکند و بپذیرد که کار بدی کردهاست و این بر خلاف تفکری است که گناه را به حساب خدا میگذارد و میگوید: «لَوْ أَنَّ اللَّهَ هَدَانِي لَكُنتُ مِنَ الْمُتَّقِينَ»؛ (زمر/ 57) اگر خداوند مرا هدایت میفرمود، از پرهیزکاران بودم.
اعتراف به گناه در مقابل خداوند غرور انسان را میشکند، او را نادم و پشیمان میکند و در فکر چاره بر میآید و به او عزت و سرفرازی میبخشد. (محمد هادی عبدخدایی، 1383، ص92)
اعتراف و اقرار به کاستیها و نقصانهای عمل تنها یک بحث لفظی و ظاهری نیست، بلکه از دیدگاه قرآن باید همراه با تحول و انتخاب مسیر جدید باشد، نظیر ملکهی سبا که میگوید: «قَالَتْ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي وَأَسْلَمْتُ مَعَ سُلَيْمَانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ»؛ (نمل /44) (ملکهی سبا) گفت: پروردگارا! من به خودم ظلم کردم و اکنون همراه سلیمان در برابر پروردگار جهانیان سر تسلیم فرود آوردهام.
اگر همین اعتراف در قیامت صورت بگیرد، هیچ فایدهای در بر ندارد، نظیر آنچه در سورهی ملک آمدهاست: «كُلَّمَا أُلْقِيَ فِيهَا فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ*قَالُوا بَلَى قَدْ جَاءنَا نَذِيرٌ فَكَذَّبْنَا وَقُلْنَا مَا نَزَّلَ اللَّهُ مِن شَيْءٍ إِنْ أَنتُمْ إِلَّا فِي ضَلَالٍ كَبِيرٍ*وَقَالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ مَا كُنَّا فِي أَصْحَابِ السَّعِيرِ*فَاعْتَرَفُوا بِذَنبِهِمْ... » (ملک/ 8، 9، 10، 11)؛ هرگاه گروهی درآن افکندهشوند، نگهبانان دوزخ از آنان پرسند، آیا هشدار دهندهای سراغ شما نیامده؟گویند: اگر ما حق را میشنیدیم یا تعقل میکردیم، در زمرهی اهل جهنم نبودیم. پس به گناه خود اعتراف مینمایند.
در آیات فوق به سه اعتراف کافران در قیامت اشارهشدهاست:
الف) اعتراف به آمدن انبیاء و تکذیب آنان،
ب) اعتراف به عدم تعقّل و استماع سخن حق،
ج) اعتراف به ارتکاب گناه. (قرائتی، 1375، ج10، ص101)
حال که اعتراف و اقرار در قیامت هیچ ثمری ندارد، باید در اندیشهی چاره بود و بهترین عذرخواهی و پوزش را از قرآن و کلام معصومین علیهم السلام انتخاب نمود. نظیر آنچه که قرآن در مورد حضرت یونس علیه السلام به تصویر میکشد، آنجا که میفرماید: « فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ»؛ (انبیاء/ 87) حضرت یونس علیه السلام در ظلمت و تاریکی بود. ظلمتهای مادی همچون شب و دریا و شکم ماهی ولی بالاتر و برتر از همه ظلمت و بعد از رحمت حق، آن هم به جهت دوری از مقام الهی و ترک مسئولیت خدایی زیرا مربّی جامعهی انسانی باید مسئولیت خویش را تا آخرین لحظه انجام دهد و اینگونه نباشد که با مقداری فشار خسته شده و رسالت خود را ترک نماید. (جوادی آملی، 1364، ج7، ص304و307)
گویا سید الساجدین علیه السلام در بخشی از دعای عرفه صحیفهی سجادیه راه یونس علیه السلام را میپیمایند.
در این جملات دعا تأمّل کنیم:
أَنْتَ اللّهُ لَا إِلَهَ إِلّا أَنْتَ، الرّحْمَنُ الرّحِيمُ، الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ.
أَنْتَ اللّهُ لَا إِلَهَ إِلّا أَنْتَ، السّمِيعُ الْبَصِيرُ، الْقَدِيمُ الْخَبِيرُ.
أَنْتَ اللّهُ لَا إِلَهَ إِلّا أَنْتَ، الْكَرِيمُ الْأَكْرَمُ، الدّائِمُ الْأَدْوَمُ.
سپس تسبیح میکنند: «سُبْحَانَكَ مِنْ لَطِيفٍ مَا أَلْطَفَكَ، وَ رَءُوفٍ مَا أَرْأَفَكَ،وَ حَكِيمٍ مَا أَعْرَفَكَ
سُبْحَانَكَ مِنْ مَلِيكٍ مَا أَمْنَعَكَ، وَ جَوَادٍ مَا أَوْسَعَكَ، وَ رَفِيعٍ مَا أَرْفَعَكَ ذُو الْبَهَاءِ وَ الْمَجْدِ وَ الْكِبْرِيَاءِ وَ الْحَمْدِ.
سُبْحَانَكَ بَسَطْتَ بِالْخَيْرَاتِ». (صحیفهی سجادیه، دعای عرفه/47)
فرازهای اعتراف به خطا در دعای عرفه صحیفهی سجادیه از جامعیت ویژهای برخوردار است. گویا امام علیه السلام با نگاهی بسیار ویژه تمام ابعاد و انواع گناه و گناهکاری را نگریسته و درخواست بخشش و مغفرت مینمایند؛ گاهی در کلاس تعلیم و تربیت خود فرد خاطی را گستاخ معرفی نموده و میفرماید: «أَنَا الّذِي أَقْدَمَ عَلَيْكَ مُجْتَرِئاً». مُجْتَرِئاً، بیان کنندهی حالت فردی است که گستاخانه به درگاه الهی آمده و از گناه باکی نداشتهاست، در احادیث و روایات به این چنین کاری، تجاهر به فسق گفته میشود. چرا که فرد گستاخ در صدد شایعکردن گناه میباشد یعنی علاوه بر اینکه خود آلوده به نافرمانی خداوند شده و از رحمت الهی فاصله گرفته، درصدد برآمده تا دیگران را نیز به تباهی و نافرمانی داخل نموده و آنان را از رحمت خداوند دورشان سازد.
فاش نمودن گناه در جامعه موجبات بیحیایی در بین آحاد مردم را فراهم کرده و پردهدری و بیشرمی را رواج میدهد و جامعهی پاک اسلامی را به جامعهای بی بند و بار تبدیل مینماید.
گاهی فرد در نافرمانی خدا پیشرفت میکند به طوری که عمداً به ارتکاب گناه دست میزند: «أَنَا الّذِي عَصَاكَ مُتَعَمّداً» .اگر معصیت از عمد صورت گیرد، آثار منفی فراوانی بر آن مترتب میگردد. از جمله اینکه شخص عاصی دچار کیفر الهی که دربردارندهی عذاب اخروی و سختیها و محرومیت از کمال انسانی و قرب الهی است، میشود. از جملات زیبا و تأثیرگذار دیگر در دعای عرفهی صحیفهی سجادیه آن جاست که امام علی علیه السلام در بحث اعتراف مارا اینگونه تعلیم داده و میفرماید: «أَنَا الّذِي اسْتَخْفَى مِنْ عِبَادِكَ وَ بَارَزَكَ»؛گناهانم، را از بندگانت پنهان کرده و نزد تو آشکار شدند. در این جمله امام سجاد علیه السلام به نکتهای دقیق اشاره میکنند و آن دوگانگی و نفاقی است که چه بسا در روح شخص گناهکار پیدا میشود که میتوان گفت بدترین نوع نفاق و ریاکاری میباشد؛ یعنی انسان از خدا حیا نمیکند ولی از مردم بیم دارد و حسابی برای آنان باز میکند. (ممدوحی کرمانشاهی، 1386، ج 4، ص 138)
یکی از زیباترین راز و رمزها در بحث اقرار به گناه در مناجات با خدا، احساس آرامش و امنیت است. به طوریکه فرد خاطی در پیشگاه پروردگار حاضر شده و گفتگو میکند و هیچگونه احساس ناامنی ندارد. چنانچه در دعا آمدهاست: أَنَا الّذِي هَابَ عِبَادَكَ وَ أَمِنَكَ؛ منم آنکه از بندگانت ترسیده و از تو آسوده خاطر بودم.
شارحان میگویند: منظور از جملهی «امنک» آن نیست که خود را از عذاب خداوند ایمن دانسته و با خاطری آسوده به گناه پرداخته، بلکه مراد آن است که هم اکنون که با تو راز و نیاز میکنم، درونم آرام گرفته و طمأنینه خاصی دارم و ترسهای درونیام که مرا آزار میداد، از میان رفتهاست.(رک. سیداحمد سجادی، 1384) اعتراف به گناه در پیشگاه پروردگار حکایت از عبودیت میکند زیرا شخص خود را عبد شیطان و جنایتکار میبیند و میگوید: أَنَا الْجَانِي عَلَى نَفْسِهِ؛ منم جنایتکار بر خود.
در منطق قرآن هر گناه و نافرمایی پروردگار، ظلم و جنایت بر خویشتن است؛ زیرا همهی برنامهها و دستورات الهی در مسیر خیر و سعادت و پیشرفت بشر بوده و هرگونه مخالفت با آن، مخالفت با تکامل خویش و سبب عقب ماندگی و سقوط خواهد بود.
حاصل سخن این که در موارد متعددی توصیه به اعتراف به گناه در پیشگاه الوهیت شدهاست، از جمله در اعمال روز عرفه که انسان پیش از شروع به دعا در زیر آسمان دو رکعت نماز بجا آورده و پس از آن، در نزد حق تعالی به گناهان خود اعتراف میکند و سپس با نیایش امام حسین علیه السلام در صحرای عرفات و دعای امام سجاد در صحیفهی سجادیه هم صدا و هم نوا شده و توبه و انابه نماید.
منابع:
* قرآن کریم
** صحیفهی سجادیه
1. انصاریان، حسین، تفسیر و شرح صحیفهی سجادیه، ج 12، قم، دارالعرفان، 1389.
2. جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی، ج7، بیتا، نشر فرهنگی رجا، 1364.
3. سجادی، احمد، نجوای عارفانه، تهران، بنیاد قرآن و عترت، 1384.
4. شیخ صدوق، محمدبن علی بن بابویه، من لا یحضرالفقیه، ج2، چ2، قم، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعهی مدرسین حوزهی علمیهی قم، 1413هـق.
5. عبدخدایی، محمد هادی، جلوهگاه عرفان، مشهد، بنیاد پژوهشهای اسلامی، 1383.
6. قرائتی، محسن، تفسیر نور، ج10، چ5، تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، 1375.
7. ممدوحی کرمانشاهی، حسن، شهود و شناخت، ج4، چ2، قم، مؤسّسهی بوستان کتاب، مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزهی علمیهی خراسان، 1386.
برگرفته از : شمیم نرجس شماره 29