یکشنبه, 01 مهر,1403

­

پنجشنبه, 24 فروردین,1396

چرا قرآن کریم همگان را به تحدی دعوت می‌کند؟

چرا قرآن کریم همگان را به تحدی دعوت می‌کند؟

اگر به مفاد آیات تحدی با دقت بنگریم خواهیم دید که قرآن، تمامی انسانها را، از هر زبان و هر نژادی که باشند و در هر مکان و زمانی که مخاطب قرآن قرار گیرند، تا آخرین روز این دنیا، دعوت میکند که اگر میتوانند همانند سورهای از سورههای آن را بیاورند.

چرا قرآن کریم همگان را به تحدی دعوت می‌کند؟

چرا قرآن کریم همگان را به تحدی دعوت میکند و چطور ممکن است که قرآن بدون اینکه از جواب و عملکرد آیندگان مطلع باشد، نتیجه گرفته و خبر داده که در آینده هم کسی نخواهد توانست سوره‌‌ای مانند این سورهها بیاورد؟!

خداوند میفرماید: «و إن کنتم فی ریب مما نزلنا علی عبدنا فأتوا بسورة من مثله و ادعوا شهداءکم من دون الله إن کنتم صادقین ٭ فإن لم تفعلوا و لن تفعلوا فاتقوا النار التی وقودها الناس و الحجارة أعدت للکافرین» (بقره/23-24)

و اگر درباره آنچه بر بنده خود (پیامبر) نازل کرده‌‌ایم شک و تردید دارید، (دستکم) یک سوره همانند آن بیاورید و گواهان خود را غیر خدا برای این کار، فرا خوانید اگر راست می‌‌گویید! و اگر چنین نکنید که هرگز نخواهید کرد از آتشی بترسید که هیزم آن، بدنهای مردم (گنهکار) و سنگها (بتها) است و برای کافران، آماده شده است!

در توضیح بیشتر آیه فوق، به نکاتی اشاره می‌‌شود: در این آیه از ادوات گوناگون زبانی برای رساندن مقصود استفاده شده است.

هر کدام از این ادوات، مفید معنایی است و بر مضمون آیه تأثیرگذار است. برای روشنتر شدن مقصود آیه، ناچاریم، ادوات به کار رفته و نقش زبانی آنها را توضیح داده و سپس به تبیین مفاد آیه، که همان تحدی است، بپردازیم.

حرف «إن»؛ این حرف جزو ادوات شرط است و فعل و جواب خود را مربوط به زمان آینده میکند. (مبادئ العربیة/ 4/390)

همچنین انجام و عدم انجامشدن فعل شرط و جواب آنرا مردد و مشکوک می‌‌نمایاند. (جامعالمقدمات، با تصحیح مدرس افغانی، کتاب الهدایة فی النحو، قم، انتشارات هجرت، 1373ش/2/170)

البته هیچگاه با حرف نفی در یک جا جمع نمی‌‌شود مگر با حرف نفی «لم». (الکلام المفید فی شرح الصمدیة/331) که در این صورت حرف «لم» تنها معنای نفی خود را حفظ کرده و بقیه معانی خود را از دست میدهد. (صافی محمودبن عبدالرحیم، الجدول فی اعراب القرآن، بیروت، دارالرشید، مؤسسة الإیمان دمشق، چاپ چهارم، 1418ق، ج1، ص77)

حرف «لم»؛ این ادات بر سر فعل مضارع درآمده و آن را تبدیل به فعل ماضی میکند و مفاد فعل را در همان زمان نفی میکند؛ بهطوری که توقع وقوع فعل در آینده نیز نمیرود.

حرف «لن»؛ حرف لن نیز بر سر فعل مضارع درآمده و آن را مختص زمان آینده میکند و بر این نفی فعل در زمان آینده را تأکید میکند. (مغنی الأدیب/211)

با توجه به نکات یاد شده در مورد آیه روشن میشود:

- منظور از جمله «فإن لم تفعلوا» این است که اگر شما انسانها در آینده نتوانستید سوره‌‌ای همانند سوره‌‌های قرآن بیاورید، این خود دلیل بر حقانیت قرآن و آورنده آن بوده و لازم است شما به آن ایمان آورید.

- بعد از جمله «فإن لم تفعلوا» میفرماید: «و لن تفعلوا». چنانکه گذشت، حرف «لن» دلالت بر حتمیت نفی در آینده میکند. از اینرو اینکه در جمله اول، مفاد با تردید بیان داده و در جمله بعدی تأکید بر نفی میکند، برای این است که کار آنان که با قرآن به معارضه میپردازند را بیفایده و عبث و مسخره جلوه دهد و به اصطلاح بگوید که کار شما در واقع آب بر هاون کوبیدن است و به مقصود خود نخواهید رسید!

- جمله «و لن تفعلوا» جملهای معترضه است (الجدول فی اعراب القرآن، همان، ج1، ص78) که در ضمن جمله اصلی «فإن لم تفعلوا...» آمده است و الا جمله اصلی، کسانی را که با قرآن به معارضه برخاستهاند بهطور معمول، دعوت به معارضه و مبارزه نموده و بعد میگوید اگر در این راه شکست خوردید و دعوت قرآن را با وجود آگاهی رد کردید، باید منتظر عواقب آن باشید.

- جمله «و لن تفعلوا» خود دلیل معجزهای دیگر است و میرساند که قرآن از منبعی غیرمادی نشأت گرفته است که اینگونه از آیندهای طولانی، با قاطعیت و اطمینان کامل، خبر میدهد.

چنانکه روشن است تا حال که حدود 1400 سال از این تحدی میگذرد کسی نتوانسته است حتی سورهای مانند یکی از سورههای کوچک قرآن را بیاورد و اگر هم کسی جاهلانه در مقابل آن خواسته مطلبی ارائه نماید، چنان رسوا شده که جز مسخره و تحقیر از جانب ناظران چیزی نصیب نبرده است. (معرفت، محمدهادی، التمهید فی علوم القرآن، قم، مؤسسه فرهنگی تمهید، چاپ اول، 1386ش، ج4، ص227)

ادبیات تحدی

مطلبی که لازم است به آن توجه شود این است که تحدی و مبارزطلبی برای خود ادبیات و آدابی دارد.

شخص ورزشکاری که خود را در رشته خود تواناترین مییابد، از همان ابتدا با تکیه بر قدرتی که در خود یافته است، پیروزی خود و شکست تمامی حریفان را ادعا میکند و این ادبیات، کاملاً معقول و مرسوم است.

تفاوتی که میان تحدی قرآن و تحدیهای دیگران وجود دارد این است که در مورد تحدی قرآن، چنانکه گذشت، این ادعا با تکیه بر علم بینهایت الهی است، که فوق زمان و مکان است.

بر اساس همین علم بینهایت است که از همان ابتدا همه را بازنده این مبارزه اعلان میکند. اعلان این مطلب دست و پای کسی را نبسته و موجب نمیشود تا کسی با آن به معارضه برنخیزد، بلکه این مطلب تنها نشاندهنده اعجاز قرآن از یک طرف و علم بیپایان الهی از طرف دیگر است.

قرآن فرصت مبارزه را از کسی نگرفته است، بلکه همه را تا ابد به این مبارزه دعوت نموده است، ولی مانند یک ورزشکار ورزیده که به خود اعتماد کامل دارد؛ با این فرق که اعتماد ورزشکار به خود صرف اعتماد است نه یقین، ولی «لن تفعلوا»ی قرآن از روی یقین و علم الهی است و همینطور سخن ورزشکار محدود به زمان و مکان خاصی است ولی بعد از مرگ او دیگر حرف او اثری ندارد، در حالی که قرآن کتابی است ابدی و ماندنی و حرف آن و مبارزطلبی آن نیز ابدی است.

آیا قرآن نتیجه گرفته که «هرگز نمیتوانید و نخواهید توانست» همانند قرآن بیاورید؟

قرآن هیچ نتیجه این چنینی نگرفته است. تنها گفته است: اگر با وجود اینکه همه امکانات خود را در آوردن سورهای مانند یکی از سورههای قرآن جمع کردید ولی نتوانستید با آن معارضه کنید، اگر ایمان نیاورید عذاب الهی در انتظار شماست.

نیز در پرسش آمده است که: «فرصتی به کسی داده نشده است و این فرصت میتوانست در اختیار آیندگان قرار گیرد» این سخن کمال بیانصافی و بیدقتی است؛ در حالیکه قرآن آشکارا همه انسانها را تا قیامت به این مبارزه دعوت میکند.

چطور ممکن است که قرآن بدون این که از عملکرد آیندگان مطلع باشد، نتیجه گرفته و خبر داده که در آینده هم کسی نخواهد توانست سورهای مانند این سورهها بیاورد؟

اگر به مفاد آیات تحدی با دقت بنگریم خواهیم دید که قرآن، تمامی انسانها را، از هر زبان و هر نژادی که باشند و در هر مکان و زمانی که مخاطب قرآن قرار گیرند، تا آخرین روز این دنیا، دعوت میکند که اگر میتوانند همانند سورهای از سورههای آن را بیاورند.

ولی چون خداوند به تواناییهای خود از یک طرف و ظرفیتهای طرف مقابل (انسانها و همه مخلوقات عالم)، کاملاً آگاهی دارد و یقین دارد کسی را یارای مقابله با او نیست و با تکیه بر علم بی کرانش، از همان ابتدا پیروز مسابقه را اعلان میکند و این هیچ ضرری به مسابقه نمیزند، بلکه مسابقه را شورانگیزتر و حریف را در مبارزه مصممتر و پرانگیزهتر میکند.

این ادعا خود یکی دیگر از اعجازهای قرآن است و به یقین حکایت از عظمت آن و عظمت نازل کننده دارد. اکنون نیز فرصت مبارزه از کسی گرفته نشده است و همان ندای دیروز، امروز و تا آینده طنینانداز است و قرآن با صوتی جلی مبارزطلبی میکند، ولی از همان ابتدا، حریف خود را شکست خورده میداند.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر

1.      التمهید فی علوم القرآن، آیةالله محمدهادی معرفت، قم، مؤسسه فرهنگی تمهید، چاپ اول، 1386ش، ج4 و 5 و 6.

2.      الجدول فی اعراب القرآن، صافی، محمودبن عبدالرحیم، دارالرشید، مؤسسة الإیمان دمشق، بیروت، چاپ چهارم، 1418ق، ج1، ص77 78.

3.      تفسیر تسنیم، آیةاللهالعظمی جوادی آملی، قم، مرکز نشر اسراء، چاپ سوم، 1381ش، ج2.

4.      المیزان فی تفسیر القرآن، علامه طباطبایی، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، چاپ پنجم، 1417ق، ج1، ص59

منبع: مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم

برگرفته از : هفته نامه افق حوزه شماره 502 ص 5

 

نوشتن یک نظر

افزودن نظر

x
دی ان ان