گزیده ای از سخنان ایشان بدین شرح است:
جایگاه عاشورا و تاسوعا جایگاه لیلةالقدر است. تجلّی انسان کامل، جمال و جلال الهی در عاشوراست. عاشورا روز توحید است. بزرگان تأکید بر احیاء آن دارند. اگر در شب قدر برنامهریزی می کنیم و تصمیم می گیریم و هدفگذاری می کنیم، شب عاشورا هم باید چنین شبی باشد؛ شب برنامهریزی و بصیرت جدید، چون دل غبارروبی میشود.
همانطور که در ماه رمضان با روزه غبارروبی میکنیم، در محرم با مجالس اباعبدالله (عليه السلام) و با گریه بر ایشان دل را چنان غبارروبی کنیم که آیینه دل غباری نداشته باشد. دل که غبارروبی شد بصیرت مییابد و من برای هدفم در زندگی برنامهریزی میکنم. عاشورای ما باید آغاز حیات جدید ما باشد، از گناه خارج شویم مانند روزی که از مادر زاده شده ایم.
ایشان در ادامه افزود: دو عنصر حضور قلب و معرفت به اینکه امام حسین (علیه السلام) همه را میپذیرد و خریدار همه است، اگر این شب ها در کنار باقی عناصر قرار گیرد دعا پذیرفته میشود، در فرهنگ سخنان امام حسین (علیه السلام) آمده امام از همه ما یاری خواسته اند، شاید کسی بگوید من لایق نیستم که بروم در خیمه رسول خدا، آیا ممکن است کسی از اهل بیت(عليهم السلام) این طور ناامید شود؟!
شخصی از شام به مدینه آمد در حالی که بغض علی (علیه السلام) را در دل داشت، به مجلسی رسید که امام حسین (علیه السلام) آنجا بودند پس شروع کرد به دشنام دادن، هرچه دشنام داد صدای امام درنیامد، رو کرد به امام و گفت: تو پسر علی هستی؟ امام فرمودند: بله؛ دوباره اهانت کرد و دشنام داد. امام بدون ناراحتی و خشم نگاهی محبت آمیز به او انداخت و شروع کرد به تلاوت آیه 199سوره اعراف « خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِينَ ». و بعد برای این مرد هتاک امام طلب مغفرت کردند: «استغفر الله لي و لك». از این عمل امام می آموزیم که اگر تیری از شیطان به سمت تو پرتاب شده استعاذه کن.
یکی از نکاتی که از قرآن بدست می آوریم این است که اگر کسی میخواهد در صراط مستقیم بماند باید انتخاب الگو کند؛ انتخاب الگوی مناسب میتواند ما را از تهاجم های فرهنگی نجات دهد. در بحث ذائقه فرهنگی سالم و ناسالم گاهی نشانه هایی میبینیم که دارند فرهنگ جامعه ما را تغییر میدهند. تغییر در اخلاق و رفتار افراد، تغییر در روابط با والدین، سلطه پذیری، گرایش به سبک غربی، اسراف، تمایل به تجملات و... دشمن دارد در جامعه ما تغییراتی ایجاد می کند که نگران کننده است، و این به مرور زمان خیلی چیزها را تغییر می دهد.
خانم پورحسینی سپس گفت: بین قرآن و اهل بیت(علیهم السلام) نباید جدایی بیاندازیم، همتایی قرآن و اهل بیت (علیهم السلام) از مهمترین دستورالعمل هاست. معاویه از مثلث زر، زور و تزویر استفاده می کرد، عده ای را با پول، عده ای را با زور و عده ای را با نیرنگ فریب میداد. ازنشانه های جامعه سالم این است که در قنوت ها (ربنا آتنا فی الدنیا حسنه و فی الآخره حسنه ...) می گویند و این نشان دهنده این است که فرد پروردگارش را می شناسد و می داند از جانب پروردگارش نعماتی می رسد، اما جامعه ای که دغدغه دین و دین داری دارد قنوتش فقط این نیست، در قنوت «رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنْتَ الْوَهَّابُ» را هم می گوید. حتما این را به خودمان تعلیم بدهیم. هنگام دعا برای همه بیماران عالم شفا بخواهیم، برای همه مشکل داران عالم حاجت روایی بخواهیم، برای همه آرزوی هدایت کنیم، حتی برای داعش و حتی برای وهابی ها!
اگر از نظر گفتاری، رفتاری و اخلاقی خودم را کنترل کنم، و با نفس خود در جهاد باشم، و در این حال از دنیا بروم به فرموده امام صادق (علیه السلام) شهید از دنیا رفته ام. پس باید انتخاب الگو کنم و آنقدر همتم را عالی کنم تا خودم الگو شوم. وقتی یک زن در کاخ فرعون می تواند الگو باشد (سه زن در داستان موسی (علیه السلام) مادر موسی، خواهر موسی و همسر فرعون الگو هستند)، حالا که راه رشد معنوی باز است و خدا به من لطف کرده است چرا کم بگذارم؟! بروم دنبال اینکه الگو شوم؛ اول خودم الگو انتخاب کنم تا بتوانم الگو شوم؛ وقتی الگو داشته باشم میتوانم هرروز و هر ساعت خودم را رصد کنم و یکی از چیزهایی که در مسیر تغییر ذائقه جامعه میتواند سدّ شود انتخاب الگوست. ما در جامعه مان با افرادی که پرده ها را کنار زده اند روبرو هستیم. در جامعه ای زندگی می کنیم که ممکن است برای من و نسل من اینها الگو شوند و اینها نشانه های واپس گرایی جامعه به دوران جاهلیت است. ما احتیاج شدید داریم الگوگیری را مکرر در مکرر در جامعه مطرح کنیم.
وی در ادامه گفت: آیا تا به حال از خود پرسیده اید چطور معاویه، معاویه شد؟! معاویه قرارداد صلح را امضا کرد، پذیرفت حکومت را به شورای مسلمین بگذارد ولی زمینه چینی می کرد برای حکومت یزید. امام حسین (علیه السلام) را به شام دعوت می کند، و امام سخنرانی غرّایی می کند. اول ویژگی های پیامبر اسلام و شیوه حضرت را مطرح میکند، بعد میرسد به افشای چهره عمروعاص. چطور معاویه معاویه شد؟ با هم نشینی با عمروعاص! مصاحبت کسی که اصلا قابل اعتماد نیست انسان را بیچاره می کند. معاویه برای مصاحبت با عمروعاص بدبخت شد. فرهنگ سخنان امام حسین (علیه السلام) را در خانه داشته باشید، این اعتماد معاویه به عمروعاص درست نقطه مقابل چیزیست که قرآن می گوید الگوی تو پیامبر باشد، الگوی تو زن فرعون باشد. امام به معاویه فرمود: تو می دانی با خودت چه می کنی؟ عمروعاص دارد تو را مسرف می کند، مسیرت را عوض می کند، تو می دانی داری چه می کنی؟ داری لباس شک و شبهه و تردید تن مردم می کنی؟ امام برای معاویه هم استغفار میکند ...
وی یکی از برکات مجالس امام حسین (علیه السلام) را آشنایی با شناسنامه دینی خود دانست و عنوان داشت: همه ما شناسنامه دولتی داریم که در انتخاب آن هیچ نقشی نداشتیم اما غیر از شناسنامه دولتی شناسنامه و هویتی دینی داریم . پیامبر(صل الله علیه وآله وسلم) در حدیثی فرمودند: من و علی (علیه السلام) دو پدر این امت هستیم. معمولا بین پدر و فرزندان یک رابطه معنوی وجود دارد و مجالس حسینی وقت و جای آن است که فرزند معنوی بودنمان را به آن خاندان اعلام کنیم. اگر آنها پدرند و محبّین آنها فرزندان شان هستند، ما با شرکت در این مجالس میتوانیم شناسنامه دینی خود را از این عزیزان بگیریم و با توجه به ظرفیتهای وجودیمان از زیبایی ها و صفات الهی بهره ببریم و خود را شبیه پدر کنیم چرا که فرزند باید بویی از پدر ببرد .
خانم پورحسینی در باب تبلیغات دشمن در تهاجم فرهنگی گفت: امام حسین (علیه السلام) شهید تهاجم فرهنگی است . تبلیغات معاویه تاثیرات ناسالم گذاشت و گرایش ها را عوض کرد و سستی در دین و وهم در اعتقادات را به ارمغان آورد . گاهی اوقات دینداری بسیار ساده با عمل به مستحبات است، اما همیشه با این کارهای ساده دین حفظ نمی شود زیرا دشمن برنامه های بسیاری دارد .در حکمت ۳۷۵ امیرالمؤمنان (علیه السلام) می فرماید : اولین مرحله که دشمن ما را از جهاد باز می دارد جهاد با بدن است و بعد زبان را از جهاد باز می دارد. کمترین مرحله از جهاد که دشمن می گیرد جهاد در قلب است و اینجاست که باید احساس خطر کرد زیرا دیگر منکر را منکر نمی داند و دیگر قلب معروف را نمی شناسد ، و اینجاست که به گفته قرآن قلب وارونه می شود و هیچ خیری را نمی پذیرد . اگر در زمینه امر به معروف و نهی از منکر سستی به خرج دهیم آن چه دشمن می خواهد اتفاق می افتد. در روایت از صحیح بخاری است که وقتی زید حارث و جعفر و ابن رواحه شهید شدند پیامبر(صل الله علیه وآله وسلم) از شدت ناراحتی تا یک ماه کمتر حرف می زدند. وقتی ایشان برای شهدا اینقدر متألم می شوند پس در عزای فرزندشان حسین(علیه السلام) چه می کنند؟!
در تغییر ذائقه فرهنگی وقتی جامعه نصیحت گریز باشد نیاز به جهاد کبیر است. جهاد اصغر حضور در جبهه های جنگ است، اما جهاد اکبر یعنی جهاد فرهنگی. ما باید به دو نکته توجه کنیم: این که اهل بیت(علیهم السلام) و قرآن هر دو با هم جامعه را نجات می دهند. سخنرانی در بین موافقان ساده است و آن جایی سخت است که در برابر مخالفان سخنرانی کنیم. یکی از سخنرانی های اعجازگونه در سفر شام است آن جا که حضرت در مجلس معاویه خطبه می گوید و از حقّانیت قرآن و عترت سخن می گوید؛ برای هردو باید هزینه کرد چون قرآن و عترت همتای یکدیگر هستند. اگر کسی از قرآن جدا شود از اهل بیت (علیهم السلام) هم جدا می شود. قرآن و اهل بیت هریک به تنهایی کفایت نمی کند. لذا اگر می خواهیم به امام حسین (علیه السلام) نزدیک شویم باید به قرآن نزدیک شویم. در یک جمع بندی باید گفت هرجا بگویند فقط اهل بیت(علیهم السلام) و هر جا بگویند فقط قرآن توطئه در کار است؛ لذا باید همان اندازه که برای مجالس امام حسین(علیه السلام) سرمایه گذاری می کنیم، برای قرآن هم سرمایه گذاری کنیم.
این استاد حوزه افزود: یکی از برکات مجالس امام حسین(علیه السلام) این است که شناسنامه دینی خود را بنویسیم. همه ما شناسنامه دولتی داریم که در انتخاب آن هیچ نقشی نداشتیم اما غیر از شناسنامه دولتی شناسنامه و هویتی دینی داریم . پیامبر(صل الله علیه وآله وسلم) فرمودند: من و علی دو پدر این امت هستیم. یک رابطه معنوی معمولا بین پدر و فرزندان است. و مجالس حسینی وقت و جای آن است که فرزند معنوی بودنمان را به آن خانواده اعلام کنیم. اگر آنها پدران هستند و محبین آنها فرزندان آنها هستند، با شرکت در این مجالس می توانیم شناسنامه دینی خود را از این عزیزان بگیریم و با توجه به ظرفیتهای وجودیمان از زیبایی ها و صفات الهی بهره ببریم و خود را شبیه پدر کنیم چرا که فرزند باید بویی از پدر ببرد .
ایشان در پایان در اهمیت جهاد فرهنگی گفت: تا زمانی که در جامعه دینی ما کسانی باشند که دغدغه دین را داشته باشند خدا هم دفاع می کند اما خدا نکند همه غافل شوند ، در سوره توبه راهکار های فرهنگی را ارائه می دهد. شهید حججی درد دین را داشت و بعد از جهاد فرهنگی به جهاد نظامی رفت. قرآن کریم بعد از بحث جهاد نظامی بحث جهاد فرهنگی را میگوید . این که طلاب مرد از رفتن به خدمت سربازی معافند و حتی در مصر هم این قانون وجود دارد، یک مستند قرآنی دارد، در کنار جهاد فرهنگی جهاد نظامی می آید و در برابر کفار باید نهایت غلظت و درشتی را داشته باشیم. ما باید روی جذب حداکثری کار کنیم و از خطوط اصلی دین نمانیم و البته در کار فرهنگی اگر جذب حداکثری ملاک است نباید از دین کوتاه بیاییم و در نهایت اگر تقوا باشد کمک الهی را هم خواهیم داشت.
روابط عمومي مكتب نرجس (عليهاالسلام)