یکشنبه, 01 مهر,1403

­

ﺳﻪشنبه, 03 اسفند,1395

آمـوزش راه رشـد (2) (سوره نمل آیه 40)

آمـوزش راه رشـد (2) (سوره نمل آیه 40)

تربیت در قرآن­­­­­­­­ ­­به یاد استاد طاهائی (رحمه الله)­­­ ­­مدرسه علمیه نرجس (علیهاالسلام) ­­­ 95/12/03

بِسم الّلهِ الرحمنِ الرحیم

­

قال الله العظیم:

... قالَ هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَني‏ أَ أَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَ مَنْ شَكَرَ فَإِنَّما يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَريمٌ

(سلیمان) گفت این از لطف پروردگار من است تامرا (بااین نعمت ها) بیازماید که آیا شکرگزارم یاکفران می کنم؟ وهرکس شکرکند، قطعا به سودخویش شکرورزیده وهرکس کفران نماید( به ضررخویش گام نهاده، زیرا) پروردگار من( ازشکر مردم) بی نیاز وکریم است .­­­­­­ (40 نمل)

آمـوزش راه رشـد (2)

نکات مورد توجه آیه :

قرآن کریم سلیمان علیه السلام راجزء سلسله‌ی اوّابین معرفی می‌نماید. "وَهَبْنا لِداوُدَ سُلَيْمانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ " سلیمان رابه داود عطا کردیم سلیمان بنده‌ای نیکو بود او همواره به ما رجوع می‌کرد.

" اواب "به معنای کسی که مکرر به مولای خود رجوع می‌کند، یعنی کاری را بدون رجوع الی‌الله انجام نمی‌دهد. چنین افرادی همه‌ی نعمت ها و توفیقات را از جانب خدای متعال می‌دانند.

قرآن کریم تاکید می‌کند که: اولا هرنعمتی که به شمارسیده است از جانب خداست :" وَ ما بِكُمْ مِنْ نِعْمَه فَمِنَ اللَّه‏..." ­وثانیا آثارتنعم درافعال واقوال شما ظاهر باشد "وَ أَمَّا بِنِعْمَه رَبِّكَ فَحَدِّثْ "­ ­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­

یعنی نه تنها معتقد باش که نعمت از جانب خداست بلکه به زبان هم بیاور. نگو عالمم ،ثروتمند ومتمکنم، بلکه بگو خدا را شکرکه عالمم کرد، خدارا شکرکه ثروتم داد.

آیه فوق بازبان سلیمان نبی علیه السلام نشانده‌ی مسیر تربیتی با شکر نعمت های الهی است .

نکته اول : حضرت سلیمان علیه السلام چون تمام نعمت ها و راه رشد را از جانب خدا می‌داند هیچ جا در کلام ورفتار او بویی از عجب وکبر وغرور به مشام نمی‌رسد واین درست نقطه‌ی مقابل دنیا پرستان -مغرورست هنگامی که به قدرت می‌رسند همه چیز جز خودرا فراموش می‌کنند درحالی که بندگان خاص خدا به هر جا برسند می‌گویند" هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّي"

" فضل" به معنای زیادی است:گوینده این سخن به صورت واضح ورسا می‌گوید: پرودگار من بدون اینکه درخود من استحقاقی بوده باشد این فضیلت را به من ارزانی داشت.قابل توجه اینکه امروزه معمول شده است که بعضی از متظاهران فقط این جمله پرمعنای سلیمان علیه السلام رابرسردرکاخ ها ی طاغوتی خود می‌نویسند بی آنکه به آن اعتقادی داشته باشند ودر عملشان کمترین انعکاسی باشد.

ولی مهم آن است که هم برسر درخانه باشد وهم در پیشانی تمام زندگی انسان ودر قلب وعمل او.

نکته دوم : ادامه آیه­ می‌گوید نعمت های الهی وسیله بندگی وآزمایش پروردگاراست:"لِيَبْلُوَني‏ أَ أَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ" ­این فضل خداست تا ما را بیازماید ودرون مرا با این تفضل شکوفا کند . افرادی که درون آنها شرک رقیق تراست می‌گویند: "قالَ إِنَّما أُوتيتُهُ عَلى‏ عِلْمٍ عِنْدي‏" 78 / قصص واین همان تفکر قارونی است که همه ی کوشش ها وتلاشها وکسب هر نعمتی رابه خود نسبت دهند.

مفسران می گویند: شکر دو خصیصه دارد:

اول : در بند کشیدن نعمت موجود ­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­دوم : صید کردن نعمت مفقود

در توضیح این دو ویژگی می توان گفت: اگر کسی دارای نعمتی است وآن راشاکر است، این شکر برای

او دو کار می‌کند یکی این که نعمت حاضر را برای اوحفظ می نماید ودیگرآنچه راندارد صید می‌کند و بدست می‌آورد واین همان معنای آیه‌ی کریمه "لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُمْ" است. 7/ ابراهیم

نکته سوم : حضرت سلیمان علیه السلام در ادامه می فرماید: هرکس شکر بگذارد برای خودش گذاشته یعنی نفع آن عاید خودش می شود، نه عاید پروردگار من، چون پروردگار من بی نیاز وکریم است.

" وَ مَنْ شَكَرَ فَإِنَّما يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَريمٌ"

کسی که شکر کند این شکر سبب افزایش نعمت برای خود اوست نه این که خدای سبحان نیازی به شکر شاکر داشته باشد، زیرا او غنی بالذات است وکمبودی ندارد تا از راه شکرگزاری بندگان کمبود خودرا جبران کند وهمچنین کفران نعمت بندگان به او آسیبی نمی‌رساند.

نکته چهارم: ­درجات ومراتب شکر

الف) شکر زاهدانه : گاهی انسان نعمت های خدارا به رسمیت می‌شناسد و آنها را به جا مصرف می‌کند تادرقیامت نسوزد وبه بهشت باریابد. که درواقع به این آیه قرآن عمل کرده است : "اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتي‏ أَنْعَمْتُ عَلَيْكُم‏" 40 /بقره

ب) شکر عارفانه :گاهی انسان خدا را عارفانه شکر می‌کند. یعنی می‌گوید خدایا هستی وکمالات من و جهان نعمت توست و تنها ولی نعمت تویی. برسرهرسفره‌ی غذای ظاهری و باطنی بنشیند خدا را رازق­­­ می‌داند.شاکر عارف از توجه به نعمت به توجه به ولی نعمت می‌رسد. ­دراین حالت است که بهترین- ­­­­­­­­­­­وضع شامل او می شود. یعنی خداوند خود او را افزونی می‌دهد ودرجات هستی او را برتر و کامل تر می‌نماید. به این معنا که به طور مثال اگر قبلا جزء"عملوالصالحات"بود اکنون جزء صالحین می‌شود.

برترین مرحله شکر اعتراف به عجز است امام سجاد علیه السلام می فرمایند:" فَكَيْفَ‏ لِي‏ بِتَحْصِيلِ‏ الشُّكْرِوَ شُكْرِي إِيَّاكَ يَفْتَقِرُ إِلَى شُكْرٍ فَكُلَّمَا قُلْتُ لَكَ الْحَمْدُ وَجَبَ عَلَيَّ لِذَلِكَ أَنْ أَقُولَ لَكَ الْحَمْد"

چگونه توانم شکرگزارم و(درحالیکه)شکرم نیاز به شکردیگر دارد وهرگاه بگویم حمد از توست لازم شود برمن که برای آن باز گویم حمد از تواست . ( مناجات شاکرین . مفاتیح الجنان)

­

نوشتن یک نظر

افزودن نظر

x
دی ان ان