یکشنبه, 01 مهر,1403

­

ﺳﻪشنبه, 19 بهمن,1395

آموزش راه رشد (1)( سوره نمل آیه 19)

آموزش راه رشد (1)( سوره نمل آیه 19)

تربیت در قرآن­­­ ­­به یاد استاد طاهائی (رحمه الله)­­ مدرسه علمیه نرجس (علیهاالسلام) ­­­­­­ 95/11/19

­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­ ­ بِسم الّلهِ الرحمنِ الرحیم

قال الله العظیم:

قالَ رَبِّ أَوْزِعْني‏ أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتي‏ أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلى‏ والِدَيَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَدْخِلْني‏ بِرَحْمَتِكَ في‏ عِبادِكَ الصَّالِحينَ ­­­­­(نمل19)

­

(سلیمان )گفت: پروردگارا شکر نعمت‌هایی را که بر من و پدر و مادرم ارزانی داشته‌ای به من الهام فرما و توفیق مرحمت کن تا عمل صالحی که موجب رضای توگردد انجام دهم و مرا در زمره بندگان صالحت داخل نما.

آمـوزش راه رشـد

نکات مورد توجه آیه :

در نزد آدمی صفات فطری گوناگونی وجود دارد که نیازمند رشد است تا به برکت و مبارک بودن منتهی گردد. از قوه به فعل درآوردن این اوصاف نیازمند برنامه‌ای تکامل یافته است که همان رسالت های الهی می باشد.

­سلیمان علیه السلام هم پیامبر است و هم پادشاه نظیر پدرش حضرت داود علیه السلام ایشان از نعمت مادری مومنه و صالحه نیز برخوردار است . زیرا درآیات فوق برای پدر و مادر خویش دعا می‌کند .

این پیامبر الهی با تمام مسئولیت های مهم و حکومتی دغدغه انجام کارهای صالح که موجب رضای خدا باشد را دارد وتنها به یک رشد معمولی بسنده نمی‌کند بلکه از پروردگار تقاضا دارد که در زمره صالحان باشد و با این دعاها در حقیقت راه رشد و تعالی را به طالبان آموزش می دهد.­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­ ­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­

نکته اول : بعضی از مردم گمان می کنند که دعا مخصوص وقت های اضطرار و گرفتاری و احتیاج است. در حالی که انبیاءعلیهم السلام در اوج قدرت و راحتی معیشت نیز دعا می‌کردند .

یکی از بهترین نشانه ها برای شناخت حاکمان الهی از حکمرانان جبار، این است که دسته دوم به هنگام رسیدن به قدرت، غرق غرور و غفلت می‌شوند و همه ارزش‌های انسانی را به دست فراموشی سپرده و در خود کامگی، سخت فرو می‌روند اما حاکمان الهی به هنگام نیل به قدرت، بار سنگینی از مسئولیت ها را ­­­بر دوش خود احساس می‌کنند و بیش از همه به درگاه خدا روی می آورند .

می فرماید: پروردگارا راه ورسم شکر نعمت هایی را که بر من و پدرو مادرم ارزانی داشته‌ای به من الهام فرما. " قالَ رَبِّ أَوْزِعْني‏ أَنْ أَشْكُرَ "

"اوزعنی "از ماده"ایزاع"به معنی الهام است.

دعای سلیمان پیامبر علیه السلام با این جمله آغاز می‌شود با توجه به معنای واژه می‌توان گفت، مفهومش این است که الهامی از درون برای جمع کردن تمام نیروهای باطنی جهت انجام این هدف بزرگ لازم است "رَبِّ أَوْزِعْني " یعنی خدایا آن چنان قدرتی به من عنایت کن تا تمام نیروهای درونیم را برای ادای شکر و انجام وظیفه بسیج کنم و راه را نیز تو به من نشان ده که راهی است بسیار سخت و طولانی و پرخوف و خطر، راه ادای حقوق همه ی مردم، آن هم در چنان حکومت وسیع و گسترده! ­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­

نکته دوم : سلیمان پیامبر علیه السلام ­نه تنها توانایی شکر نعمت هایی که به خود او داده است از خداوند تقاضا می‌کند، بلکه در عین حال درخواست می‌نماید که توفیق ادای شکر مواهبی که به پدر و مادرش ارزانی داشته عنایت نماید" أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتي‏ أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَ عَلى‏ والِدَيَّ "

چرا که بسیاری از مواهب وجود انسان از پدر و مادر ارث به او می‌رسد و بدون شک امکاناتی که خداوند به پدر و مادر انسان می دهد ،کمک موثری برای فرزندان در راه نیل به هدف ها می باشد.

بنا بر این فرزندان ، هم باید در مقابل نعمت هایی که خداوند به آنان داده شکر کنند و هم در مقابل نعمت هایی که به والدین آنهاداده است!

نکته سوم : به طور مسلم مقصود سلیمان علیه السلام فقط شکر زبانی نیست، بلکه باید از نعمت های الهی در راه عمل صالح و جلب رضایت پروردگار استفاده نمود.چنانچه می‌فرماید:مرا موفق دار تا عمل صالحی بجای آورم که تو از آن خشنود می‌شوی " وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ"

اشاره به اینکه آنچه برای من مهم است بقای این لشگر و حکومت و تشکیلات وسیع نیست. مهم این است که عمل صالحی انجام دهم که مایه رضای توگردد.

و از آنجا که " أَعْمَلَ " فعل مضارع است دلیل آن است که تقاضای استمرار این توفیق را داشته است.

نکته چهارم:سومین تقاضای سلیمان علیه السلام این بود که عرضه داشت :پروردگارا مرا به رحمتت در زمره بندگان صالحت داخل گردان " وَ أَدْخِلْني‏ بِرَحْمَتِكَ في‏ عِبادِكَ الصَّالِحينَ ­"­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­­

داخل بودن در زمره صالحان مرحله‌ای است فراتر از انجام عمل صالح .

به تعبیر دیگر گاه انسان عمل صالحی را انجام می‌دهد، اما این معنی جزء ذات و روح او و بافت وجودش نشده است .صالحین کسانی هستند که دراثر استمرار ایمان وعمل صالح ومداومت برآن صلاح وشایستگی جزء لا ینفک وجودشان شده است. حضرت سلیمان علیه السلام از خدا می خواهد که آنقدر مشمول عنایت پروردگار قرار گیرد که صالح بودن از عملش فراتر رود و درون جان و اعماق وجودش نفوذ کند و این جز به رحمت الهی امکان پذیر نیست. ­

­

­

نوشتن یک نظر

افزودن نظر

x
دی ان ان