یک سری خصایص اخلاقی هست که انسان جز در مکتب تشکیل خانواده نمیتواند آنها را کسب کند.
تا انسان ازدواج نکند و بچهدار نشود و آن بچه شدیداً عواطف او را تحریک نکند و مثلاً در مواقعی که مریض میشود او را به هیجان نیاورد، یا مثلاً لبخند بچه در او اثر نگذارد، با مطالعهی کتاب، این امر در او پیدا نمیشود.
اخلاقیون و ریاضت کشها که این دوران را نگذراندهاند، تا آخر عمر یک نوع خامی و یک نوع بچگی در آنها وجود داشته است و یکی از علل این که در اسلام ازدواج یک امر مقدس و یک عبادت تلقی شده، همین است.
تا قبل از ازدواج فقط یک «من» وجود داشت و همه چیز برای من بود؛ ولی بعد از ازدواج، «من» تبدیل به «او» میشود و بعد که دارای فرزند میشود «او» تبدیل به «اوها» میشود و کم کم این من بیچاره فراموش میشود و همهاش میشود او و اوها. و این قدمهای اولی است که انسان از حالت منی و خودخواهی، خودپرستی و خوددوستی خارج میشود و به سوی غیردوستی میرود.
منبع: ماهنامه خانه خوبان، ش۳۵ ص۸/ شهید مرتضی مطهری