شنبه, 03 آذر,1403

­

ﺳﻪشنبه, 07 دی,1395

اسراف مانع رشد و تربیت (آیات 146-153 سوره شعراء)

اسراف مانع رشد و تربیت (آیات 146-153 سوره شعراء)

تربیت در قرآن ­به یاد استاد طاهائی (رحمه الله)­­­ مدرسه علمیه نرجس (علیهاالسلام) ­­­­­­ 95/10/07

بِسم الّلهِ الرحمنِ الرحیم

قال الله العظیم:

أَتُتْرَ‌کُونَ فِی مَا هَاهُنَا آمِنِینَ

آیا فکر می­کنید شما در آنچه در این دنیا دارید در امن و امان رها خواهید شد؟

فِی جَنَّاتٍ وَعُیُونٍ و زُرُ‌وعٍ وَنَخْلٍ طَلْعُهَا هَضِیمٌ

در باغ و چشمه ها و کشتزارها و نخل­هایی که شکوفه­اش لطیف و برهم نشسته است ( و هیچ مسئولیت و بازگشتی نخواهید داشت؟ )

وَتَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبَالِ بُیُوتًا فَارِ‌هِینَ

و شما ( ماهرانه )از کوه ها خانه­هایی برای خوشگذرانی می­تراشید

فَاتَّقُوا اللَّـهَ وَأَطِیعُونِ وَلَا تُطِیعُوا أَمْرَ‌ الْمُسْرِ‌فِینَ الَّذينَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْض...

پس از خدا پروا کنید و مرا پیروی نمایید و از اسرافکاران فرمان نبرید.کسانی که در زمین فساد می­کنند.

آیات 146 152 شعراء

اسراف مانع رشد و تربیت

نکات مورد توجه آیات :

قران کریم خطر پیدایش طبقه مسرف و متجاوز را در شرایط رفاه و توان­مندی اقتصادی بعضی از افراد جامعه گوشزد می­نماید. زیرا اقشار ناآگاه در برابر این مساله مصون باقی نمانده و از آنان پیروی می­نمایند. به طور مسلم تبعیت از اسراف­گران، ناسازگار با تقوای الهی و خط پیامبران است.­

نکته اول : در این بخش از آیات سوره شعراء با سرگذشت فشرده و کوتاهی از قوم ثمود و پیامبرشان "صالح"که در سرزمینی به نام "وادی القری" میان مدینه و شام می زیستند آشنا می­شویم. آنان زندگی مرفهی داشتند و هرگز گمان نمی­کردند که روزی باید این دنیا را ترک کرده و از این امکانات جدا شوند. حضرت صالح علیه السلام روی همین نقطه­ ی حساس زندگی آنها انگشت گذارده و می­گوید: آیا شما چنین تصور می­کنید که همیشه در نهایت امنیت در این ناز و نعمت خواهید ماند؟

" أَتُتْرَ‌کُونَ فِی مَا هَاهُنَا آمِنِینَ" مقصود این است که این برخورداری­ ها شما را نفریبد و از مرگ غافل نکند. همچنین بر فرض که مرگ در نرسد خود رفاه و امنیت این جا پایدار نیست و ممکن است اوضاع ناگهان دگرگون شود و همه ی آنچه که از آن برخودار هستید از دستتان برود.

نکته دوم : ثمودیان، سرزمینی حاصل خیز با منابع آبی سرشار و باغستان­هایی پوشیده از درختان میوه داشتند، نخلستان­ های پر حاصل با خرماهای فراوان و مرغوب از نعمت ­هایی بود که خداوند بدان اشاره می­نماید. " فِی جَنَّاتٍ وَعُیُونٍ و زُرُ‌وعٍ وَنَخْلٍ طَلْعُهَا هَضِیمٌ "

کلمه ­ی "طَلْعُ" به شکوفه­ ی خرما گفته می­شود که قبل از میوه طلوع می­کند و گاهی به نوبر و اولین خرما نیز گفته می­شود. " هَضِیمٌ" به معنای شکوفه­ی لطیف و برهم نشسته است. یعنی شکوفه­ های خرما از انبوهی و پر حاصلی و طراوت برهم سوار شده است. با اینکه کلمه ­ی جنات شامل باغ های درخت خرما نیز می­شود، ولی نام این درخت جداگانه برده شده که شاید اشاره به اهمیت خرما در میان قوم ثمود بوده است.

نکته سوم : قوم ثمود در منطق ه­ای گرمسیر اما کوهستانی زندگی می­کردند. چنانچه در آیه بعدی می­فرماید: و از کوه­ها ماهرانه خانه­ هایی می­تراشیدند. "وَتَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبَالِ بُیُوتًا فَارِ‌هِینَ"

"نحت" مصدر "تَنْحِتُونَ" به معنای تراشیدن است. کلمه" فَارِ‌هِینَ" می­تواند از ریشه "فراهت" به معنای مهارت باشد " بُیُوتًا فَارِ‌هِینَ " یعنی با مهارت خانه­ هایی را از کوهها می تراشیدند. یا اینکه "فَارِ‌هِینَ" از "فره"به معنای شادی باشد که در این صورت اشاره به سرخوشی و سرمستی ثمودیان دارد.

نکته چهارم : حضرت صالح علیه السلام آنها را به رعایت تقوای الهی و پرهیز از گناه فرا می­خواند و می­گوید " فَاتَّقُوا اللَّـهَ وَأَطِیعُونِ" تقوا، زمینه ساز اطاعت از پیامبران و رهبران دینی است. با توجه به سفارش این پیامبر الهی می­توان گفت که مشکل عمده ­ی این قوم مساله بی ­تقوایی بوده است. به دنبال آن می­فرماید: از فرمان اسراف کاران اطاعت نکنید ‏" وَلَا تُطِیعُوا أَمْرَ‌ الْمُسْرِ‌فِینَ"

"اسراف"(مصدر مُسْرِ‌فِینَ) به معنای افراط کردن و از حد اعتدال خارج شدن است. اسراف همان تجاوز از حد قانون آفرینش و قانون تشریع است. این نیز روشن است که در یک نظام صحیح هرگونه تجاوز از حد موجب فساد و از هم گسیختگی می­شود. "اسراف" در قران معنای گسترده­ای دارد: گاه شامل مسائل ساده­ای همچون خوردن و آشامیدن می­شود. (31/اعراف) و گاه در انتقام­ گیری و قصاص بیش از حد (33/اسراء).گاه در انفاق و بذل و بخشش (67/فرقان) و در مواردی به معنای برتری جویی و استکبار آمده (31/دخان)

نکته مهم این است که بین اسراف و فساد رابطه ­ای مستقیم وجود دارد. چنانچه در همین آیات می­خوانیم ‏" الَّذينَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْض‏" شخص اسراف کار نظم عالم هستی را بر هم می­زند زیرا مجموعه جهان با یک نظام خاص به سوی اهداف صالحی در جریان است . خداوند برای هر یک از اجزای این جهان، خط سیری تعیین کرده است. حال اگر یکی از این اجزاء از مدار خود خارج شود و راه فساد در پیش گیرد میان آن و سایر اجزای این جهان درگیری ایجاد می­شود. اگر توانستند این جزء نامنظم اسرافکار را به مدار اصلی­ اش باز گردانند چه بهتر و الّا نابودش می­کنند تا نظام به خط سیر خود ادامه دهد!

­

نوشتن یک نظر

افزودن نظر

x
دی ان ان