📍محمد بن عزالدين معروف به شيخ بهايى، در سال 953 ق، در روستاى جبع ديده به جهان گشود.
📍 نسب خاندان او به حارث همدانى، يار وفادار اميرمؤمنان عليه السلام مى رسد.
📍ایشان براى حفظ و گسترش فرهنگ تشيع به دربار شاهان رفت؛ ولى به شدت از آنان متنفر بود. آن بزرگوار، زاهدانه مىزيست. خانه اش پناهگاه فقيران و نيازمندان بود و از قدرتى كه در دربار داشت، براى گشايش كار مردم بهره مى برد.
📍از شاگردان وى، ملا صدراى شيرازى، ملامحسن فيض كاشانى، علامه محمد تقى مجلسى و ... بوده اند. شيخ بهايى در علوم مختلف صاحب نظر بود.
📍از ۸۴ اثرى كه از او شناخته شده است، مىتوان تا حدودى به عظمت علمىاش پى برد. وى از شاعران نامدار صفويه است شعرهاى او به ويژه شعرهايى كه به سبك عراقى سروده، بسيار زيباست.
بعضى نوشته اند: روزی شیخ بهایی همراه گروهى از شاگردانش به قبرستان تخت فولاد رفته، بر سر قبرها مى نشست و فاتحه اى نثار گذشتگان مى كرد. تا اينكه وقتى به قبر بابا ركن الدين رسيد، آوايى غيبى شنيد كه سخت او را تكان داد. شيخ بهايى از شاگردانش پرسيد: شنيديد چه گفت؟ گفتند: «نه». شيخ بهايى پس از آن، حال ديگرى داشت و همواره در حال دعا و گريه بود. او هيچگاه از عبادت غافل نبود؛ ولى پس از اين ماجرا، بيش از پيش، به مناجات و دعا اهميت مى داد.
مدتى بعد شاگردانش از او پرسيدند: «آن روز چه شنيدى؟» گفت: «به من گفتند: آماده مرگ باشم».
بعد از ۶ماه، مرگ به پيشواز شيخ آمد.
✍️عبدالعلی حجتیان زاده
📒نشريه تربيتى اخلاقى خلق، ش۷، ص۲۵
┈•••✾•📚•✾••┈
مرکز پژوهشی نرجس مشهد
https://eitaa.com/joinchat/1868824640C40d7b3deea