بسم الله الرحمن الرحیم
قال الله العظیم:
«إِذَا وَقَعَتِ الْوَاقِعَه»؛ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﻭﺍﻗﻌﻪ (ﺑﺴﻴﺎﺭ ﻋﻈﻴﻢ ﻗﻴﺎﻣﺖ) ﻭﺍﻗﻊ ﺷﻮﺩ.
«لَيْسَ لِوَقْعَتِهَا كَاذِبَه»؛ که در واقع شدنش دروغی (درکار) نیست.
«خَافِضَه رَّافِعَه»؛پست کننده ( کافران) و رفعت دهنده (مؤمنان) است.
«إِذَا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا»؛هنگامی که زمین به شدت لرزانده شود.
«وَبُسَّتِ الْجِبَالُ بَسًّا»؛وکوهها در هم کوبیده و ریزریز شوند.
«فَكَانَتْ هَبَاءً مُّنبَثًّا»؛درنتیجه غباری پراکنده گردد.(واقعه/ 1-6)
اصـلاح روحیـه تکـذیـب
انسان موجود بسیار عجیبی است،عجیبتر از آن روحیات و خلقیات اوست ،گاهی با کسانی روبرو میشوید که قبل از اینکه سخن را بشنوند، آن را تصدیق میکنند به قول معروف چک را سفید امضا میکنند !! و در مقابل کسانی هم هستند که « تکذیب پیشاپیشی » دارند یعنی هنوز حرفی گفته نشده آن را تکذیب مینمایند از اینجا معلوم میشود که تکذیبشان براساس منطق نبوده است چون باید ابتدا سخن شنیده شود ،روی آن دقت نموده و بعد آن را تکذیب کرد.
در ابتدای رسالت نبی اکرم صلیالله علیه و آله و نزول قرآن کریم انکار اصول سه گانه دین ( توحید ، نبوت و معاد) رایج بود با آنکه هیچ دلیل منطقی بر نفی این سه رکن نداشتند از راههای گوناگون آنها را تکذیب میکردند و سخنان پیامبر صلیالله علیه و آله را به خصوص در بحث معاد عجیب میدانستند و میگفتند:"أَإِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا ذَلِكَ- رَجْعٌ بَعِيدٌ " ﺁﻳﺎ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ ﻣﺮﺩﻳﻢ ﻭ ﺧﺎﻙ ﺷﺪﻳﻢ (ﺯﻧﺪﻩ ﻣﻰﺷﻮﻳﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺣﻴﺎﺕ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺑﺎﺯﻣﻰﮔﺮﺩﻳﻢ؟)ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺯﮔﺸﺘﻲ ﺩﻭﺭ ( ﺍﺯ ﻋﻘﻞ )ﺍﺳﺖ .
قرآن کریم در برابر این انکارهای مکرر با بیانات مختلف مسئله را مورد دقت قرار میدهد و میفرماید:
"وَ... فَعَجَبٌ قَوْلُهُمْ أَإِذَا كُنَّا تُرَابًا أَإِنَّا لَفِي خَلْقٍ جَدِيدٍ ..."ﭘﺲ ﺗﻌﺠﺐ ﺍﺯ ﮔﻔﺘﺎﺭ ﻣﻨﻜﺮﺍﻥ ﻟﺠﻮﺝ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ(ﺑﺪﻭﻥ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻗﺪﺭﺕ ﺧﺪﺍ ﻛﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﺎﻙ ﭘﺪﻳﺪ ﺁﻭﺭﺩ ،ﻣﻰﮔﻮﻳﻨﺪ): ﺁﻳﺎ ﻣﺎ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﻛﻪ(ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻥ ) ﺧﺎﻙ ﺷﺪﻳﻢ ، ﺑﻪ ﺭﺍﺳﺘﻲ ﺩﺭ ﺁﻓﺮﻳﻨﺶ ﺟﺪﻳﺪﻱ ﺧﻮﺍﻫﻴﻢ ﺑﻮﺩ ؟ (رعد /٥)
راز استبعاد مشرکان از معاد شاید این باشد که آنان انسان را چون درخت میپنداشتند که مرگش خشکیدن و به هیزم بدل شدن است و تشویق و توبیخی ندارد خواه به وقت سبز بودن میوه شیرین داده باشد یا مانند بعضی از درختان فقط خار تولید کند از نظر آنان عادل و ظالم پس از مرگ پاداش و عقاب ندارند در حالی که خداوند این تفکر غلط آنها و تکذیبشان را آرام آرام و به تدریج با ظرافت تمام اصلاح مینماید که سوره واقعه یکی ازاین نمونههاست.
نکته اول: مشکل اصلی و اساسی مشرکان ، در تکذیب قیامت است. در تعبیرات ابتدایی سوره مبارکه واقعه این معنا نهفته است که شما به قیامت به چشم یک امری که واقع نمیشود نباید نگاه کنید بلکه آن را الان حتمی و واقع شدنی تصور نمایید.
این سوره پارهای از رخدادهای قیامت و اوضاع آن را ترسیم مینماید و میتواند شرح اوصاف دنیایی و آخرتی مردم باشد و روشن میسازد که هر یک از عقاید، اخلاق و اعمال خیر در معاد به چه صورتی در میآیند در آیه ابتدایی آن میخوانیم: " إِذَا وَقَعَتِ الْوَاقِعه " ( واقعه) همان حادثه قیامت است که الان موجود بوده ولی نهان میباشد و در آینده ظاهر میگردد و دروغ پنداشتن آن خلاف تأکیدات معصومین علیهم السلام است.
نکته دوم: کلام پروردگار در این سوره متفاوت است چون به گونهای سخن میگوید که با آیات آن چنان در آینده زندگی کنیم که در زمان حاضر زندگی میکنیم زیرا هرچه اندازه فهم بشر درباره حقایق آینده شدیدتر و
رشد کردهتر باشد زندگی او با کیفیتتر میشود.
قرآن کریم قیامت را واقعهای راست میداند که تکذیب پذیر نیست میفرماید: " لَيْسَ لِوَقْعَتِهَا كَاذبه " این سخن از جوانب مختلف قابل تحلیل است ، به یک معنا یعنی هیچ چیز در طبیعت نمیتواند آن را تکذیب کند
به این سبب که این واقعه خود در هر ذره از ذرات کائنات عملاً وقوع پیدا کرده است.
در فضای قیامت همه حقها آشکار میگردد و سخن دروغ هم ممکن نیست بلکه هر کس هرچه دارد به زبان میآورد :" فَاعْتَرَفُوا بِذَنبِهِمْ "ﭘﺲ ﺑﻪ ﮔﻨﺎﻩ ﺧﻮﺩ ﺍﻋﺘراف میکنند (ملک/١١) آن مواردی هم که میگویند:
"..وَاللَّهِ رَبِّنَا مَا كُنَّا مُشْرِكِينَ..." به خدا پروردگارمان سوگند ،ﻛﻪ ﻣﺎ ﻣﺸﺮﻙ ﻧﺒﻮﺩﻳﻢ ! (انعام/٢٣)
بیاختیار دروغ میگویند مانند آدم بد دهن که در خواب بیاختیار فحش میدهد.
نکته سوم:خدای سبحان قیامت را واقعهای زیر و رو کننده معرفی میکند میفرماید:"خَافِضَه رَّافِعَه "در توضیح این عبارت باید گفت : روز واقعه ظالمان پایین میآیند و مظلومان بالا میروند در تقدیم ( خفض) بر(رفع) این نکته روشن میشود که در هرگونه تحول مهمی نخست بالاترها را پایین میاندازند و آنگاه پایینترها بالا میروند و جای آنها را میگیرند چنان که در انقلابها نخست طاغوتیان را پایین میکشند سپس ستمدیدگان بالا میآیند، با این تعبیر قهر و خشم خداوند در تکذیب قیامت نشان داده میشود. به دنبال آن سخن از زلزله -رستاخیز و متلاشی شدن کوههاست" إِذَا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا" زمینی که استراحتگاهماست و برای امرار معاش بر پشت آن راه میرویم و تلاش میکنیم در آن روز ناآرام و بیقرار میشود زلزلهای بیسابقه و بینظیر رخ میدهد
به طوری که کوهها با همه آن سنگینی و ریشهای که در عمق زمین دارند از جای کنده و روان میشوند به شدت به هم برخورد کرده تا اینکه خورد و متلاشی میگردند"وَبُسَّتِ الْجِبَالُ بَسًّا" تبدیل به سنگریزه و ذرات پراکنده میشوند "فَكَانَتْ هَبَاءً مُّنبَثًّا"هشدارهای الهی در آیات ابتدایی این سوره، راه هرگونه انکار و تکذیب را بر آدمی میبندد.